۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
<span id='link307'><span> | <span id='link307'><span> | ||
== | == گفتاری در این که منظور از تعلیم حکمت، چیست؟== | ||
انسان در زندگى محدودى كه دارد و سرگرم آبادى آن است، چاره اى ندارد جز اين كه در آنچه مى خواهد و آنچه نمى خواهد، تابع سنتى باشد و حركات و سكنات و تمامى مساعى خود را، بر طبق آن سنّت تنظيم نمايد. | انسان در زندگى محدودى كه دارد و سرگرم آبادى آن است، چاره اى ندارد جز اين كه در آنچه مى خواهد و آنچه نمى خواهد، تابع سنتى باشد و حركات و سكنات و تمامى مساعى خود را، بر طبق آن سنّت تنظيم نمايد. | ||
چيزى كه هست، اين سنّت در اين كه چه نوع سنتى باشد، بستگى به رأى و نظريه انسان، درباره حقيقت | چيزى كه هست، اين سنّت در اين كه چه نوع سنتى باشد، بستگى به رأى و نظريه انسان، درباره حقيقت عالَم و حقيقت خودش دارد، و خلاصه بستگى به جهان بينى و انسان بينى، و رابطه ميان انسان و جهان دارد. به شهادت اين كه مى بينيم اختلافى كه امّت ها و اقوام در جان بينى و نفس بينى دارند، باعث شده كه سنت هايشان هم مختلف شود. | ||
آرى، كسى كه براى ماوراى عالَم ماده وجودى قائل نيست، و هستى را منحصر در همين عالَم ماده مى داند، و پيدايش عالَم هستى را مستند به اتفاق و تصادف مى بيند، و انسان را موجودى مى پندارد مادى محض، كه هستى اش در فاصله بين تولد و مرگ خلاصه مى شود، و براى خود سعادتى به جز سعادت مادى، و در اعمالش هدفى به جز رسيدن به مزاياى مادى - از قبيل مال و اولاد و جاه و امثال آن - دنبال نمى كند، و به جز لذّت گيرى از متاع دنيا و رسيدن به لذائذ مادى و يا لذائذى كه منتهى به ماديّات مى شود، آرزويى ندارد، و معتقد است كه مهلتش در اين كامرانى تا مدتى است كه در اين دنيا | آرى، كسى كه براى ماوراى عالَم ماده وجودى قائل نيست، و هستى را منحصر در همين عالَم ماده مى داند، و پيدايش عالَم هستى را مستند به اتفاق و تصادف مى بيند، و انسان را موجودى مى پندارد مادى محض، كه هستى اش در فاصله بين تولد و مرگ خلاصه مى شود، و براى خود سعادتى به جز سعادت مادى، و در اعمالش هدفى به جز رسيدن به مزاياى مادى - از قبيل مال و اولاد و جاه و امثال آن - دنبال نمى كند، و به جز لذّت گيرى از متاع دنيا و رسيدن به لذائذ مادى و يا لذائذى كه منتهى به ماديّات مى شود، آرزويى ندارد، و معتقد است كه مهلتش در اين كامرانى تا مدتى است كه در اين دنيا زندگى مى كند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۵۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۵۵ </center> | ||
و بعد از | و بعد از مُردن، همه تمام مى شود. چنين كسى و چنين قومى، سنّتى كه به حكم اجبار پيروى مى كند، غير از آن سنّتى است كه يك انسان و يا يك قوم معتقد به مبدأ و معاد پيروى مى كند. | ||
كسى كه معتقد پيدايش و بقاى | كسى كه معتقد است پيدايش و بقاى عالَم مستند به نيرويى مافوق عالَم و منزّه از ماده است، و يقين دارد كه در وراى اين خانه، خانه اى ديگر، و بعد از اين زندگى، زندگانى ديگرى هست. چنين كسى - و چنين قومى - در آنچه مى كند، سعادت هر دو نشئه را در نظر مى گيرد، و به همين جهت صورت اعمال این گونه مردم و هدف هايى كه دنبال مى كنند و آرایى كه دارند، با دسته اول مختلف است. | ||
و چون بينش ها مختلف است، سنّت ها هم مختلف مى شود. مردمى كه بت پرست اند، چه آن ها كه برهمایى اند و چه آن ها كه بودایى اند، به خاطر اين كه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند. و اهل كتاب، چه آن ها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنّتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است. | و چون بينش ها مختلف است، سنّت ها هم مختلف مى شود. مردمى كه بت پرست اند، چه آن ها كه برهمایى اند و چه آن ها كه بودایى اند، به خاطر اين كه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند. و اهل كتاب، چه آن ها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنّتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است. |
ویرایش