۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
و هدايتى كه خود نوعى اعلام از ناحيه خداى تعالى و علامت گذارى بر سر راه بشريت است، دو قسم است: | و هدايتى كه خود نوعى اعلام از ناحيه خداى تعالى و علامت گذارى بر سر راه بشريت است، دو قسم است: | ||
قسم اول هدايت فطرى است : و آن عبارت از اين است كه بشر را به نوعى خلقت | قسم اول هدايت فطرى است: و آن عبارت از اين است كه بشر را به نوعى خلقت آفريده، و هستيش را به الهامى مجهز كرده كه با آن الهام اعتقاد حق و عمل صالح را تشخيص مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: و «نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها» و از اين آيه شريفه وسيع تر و عمومى تر آيه زير است كه مى فرمايد: «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم» و فطرت خداى را حاكم بر تمامى خلائق مى داند، نه تنها بر انسان. | ||
قسم دوم هدايت كلامى و زبانى است : كه از طريق دعوت انجام مى شود، يعنى خداى تعالى انبيايى را مبعوث، و رسلى را | قسم دوم هدايت كلامى و زبانى است: كه از طريق دعوت انجام مى شود، يعنى خداى تعالى انبيايى را مبعوث، و رسلى را ارسال، و كتبى را انزال، و شرايعى را تشريع مى كند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۷ </center> | ||
و به اين وسيله پيش پاى بشر را در | و به اين وسيله پيش پاى بشر را در زندگی اش روشن، و سعادت و شقاوتش را بيان مى كند، و اين دعوت به طور مدام در بين بشر جريان داشته، و به وسيله دعوت فطرت تآييد مى شده، همچنان كه فرمود: «إنّا أوحَينَا إلَيكَ كَمَا أوحَينَا إلى نُوحٍ وَ النّبِيّينَ مِن بَعدِهِ... رُسُلاً مُبَشّرِينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّه حُجّةً بَعدَ الرُّسُل». | ||
و بين اين دو هدايت فرق هايى است | و بين اين دو هدايت فرق هايى است. يكى اين است كه: هدايت فطرى عمومى است و به همه مى رسد، احدى از انسان ها نيست كه از اين عموميت مستثنى باشد. براى اين كه هدايت فطرى لازمه خلقت بشر است، و در همه افراد در آغاز خلقتشان بالسويه موجود است. چيزى كه هست، بسا مى شود به خاطر عواملى، ضعيف و در بعضى در نهايت بى اثر مى گردد و آن عوامل، امورى است كه نمى گذارد انسان متوجه شود به اين كه عقل و فطرتش او را به چه مى خواند، و يا اگر چنين شواغل و موانعى در كار نيست و دعوت عقل و فطرتش را خوب مى فهمد، ليكن ملكات زشتى كه (در اثر تكرار گناه) در دلش رسوخ يافته، نمى گذارد دعوت فطرت را اجابت كند. از قبيل: ملكۀ عناد، لجاجت و نظایر آن، كه خداى تعالى در آيه زير، جامع همۀ آن ها را «هواى نفس» معرفى نموده، فرموده: «أفَرَأيتَ مَن اتّخَذَ إلهَهُ هَويهُ وَ أضَلّهُ اللّهُ عَلى عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشَاوَة فَمَن يَهدِيهِ مِن بَعدِ الله»، و هدايتى كه در اين آيه از هواپرستان نفى شده، هدايت به معناى «ايصال به مطلوب» است، نه هدايت به معناى «ارائه طريق». | ||
خلاصه مى خواهد بفرمايد: ما او را به مطلوبش نمى | خلاصه مى خواهد بفرمايد: ما او را به مطلوبش نمى رسانيم، نه اين كه هدايت نمى كنيم، چون دنباله آيه آمده: «وَ أضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلمٍ». | ||
و اما هدايت زبانى كه دعوت دينى متضمن آن | و اما هدايت زبانى كه دعوت دينى متضمن آن است، چيزى نيست كه خداى تعالى از كسى دريغ بدارد. اين هدايت بايد به جامعه برسد و در معرض و دسترس عقل ها قرار گيرد، تا هر كس كه حق را بر باطل مقدم مى دارد، دسترسى به آن هدايت داشته باشد. و اما اين كه اين هدايت به تك تك افراد جامعه برسد، چه بسا فراهم نشود. چون بسا مى شود علل و اسبابى كه وسيله ابلاغ اين هدايت به تك تك افراد است، در پاره اى جوامع و يا پاره اى زمان ها و يا پاره اى اشخاص مساعدت نكند. چون معمولا هيچ انسانى چيزى را بى واسطه يا با واسطه از تمامى افراد بشر نمى خواهد، و اگر بخواهد، نمى تواند خواسته خود را به تمام افراد بشر برساند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۹۸ </center> | ||
<span id='link133'><span> | <span id='link133'><span> |
ویرایش