۱۷٬۰۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
اين | اين آيات، حجت هايى است كه بر يگانگى خداى تعالى در ربوبيت دلالت مى كند. ادله اى است كه به حكم آن بايد يَومُ الفَصلى باشد، و در آن مكذّبين به جزاى خود برسند، و نيز به كيفرهايى كه براى آنان تهيه شده، و به نعمت و كرامتى كه براى مردم با تقوا آماده شده، اشاره مى كند، و سوره را با توبيخ و مذمّت منكران كه از عبادت خدا و ايمان به گفتار او استكبار مى ورزند، ختم نموده است. | ||
<span id='link162'><span> | <span id='link162'><span> | ||
==احتجاجاتى بر يگانگى خداوند در ربوبيت، و بر اثبات «يومُ الفصل»== | ==احتجاجاتى بر يگانگى خداوند در ربوبيت، و بر اثبات «يومُ الفصل»== | ||
أَ لَمْ | «'''أَ لَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلِينَ * ثمَّ نُتْبِعُهُمُ الاَخِرِينَ * كَذَلِك نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ'''»: | ||
استفهام در اين آيه انكارى | استفهام در اين آيه انكارى است، و منظور از «أوّلين»، امثال قوم نوح و عاد و ثمود است، كه از امت هاى قديم العهد اند. و منظور از «آخَرين»، امت هايى است كه بعدا به ايشان پيوستند. و كلمه «اتباع»، به معناى آن است كه چيزى را دنبال چيزى ديگر قرار دهند. | ||
در جمله | در جمله «ثُمّ نُتبِعُهُم»، كلمۀ «نُتبِعُ» را به رفع مى خوانيم، بنابر اين كه استينافى و از نو باشد، چون عطف به كلمۀ «نُهلِكُ» نيست، وگرنه آن نيز مجزوم مى شد. و معناى آيه اين است كه: ما تكذيب گران را كه در امّت هاى اولين بودند، هلاك كرديم، و سپس ما امّت هاى ديگر را به دنبال آنان هلاك مى كنيم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۴۶ </center> | ||
و | و جملۀ «كَذلِكَ نَفعَلُ بِالمُجرِمِين» به منزله تعليل براى مطالب قبل است، و لذا بدون فصل «واو» آمده و عطف به ماقبل نشده. گويا گوينده اى پرسيده: آخر چرا هلاك شدند؟ در پاسخ فرموده: براى اين كه سنت ما با مجرمان همين است. و اين آيات - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - انذار است، و مى خواهد لحن بيان را به همان اصلى كه محور آيات اين سوره است، يعنى جمله «وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذّبِين» برگرداند، و در عين حال حجتى است بر يگانگى خدا در ربوبيت، چون هلاك كردن انسان هاى مُجرم، خود تصرفى در عالَم انسانى و تدبيرى براى آن است، و چون غير از خدا هلاك كننده اى نيست، و خود مشركان هم به اين اعتراف دارند، پس ربّ هم تنها اوست و غير او، ربّ و معبودى نيست. | ||
علاوه بر اشارات ياد شده بر وجود | علاوه بر اشارات ياد شده بر وجود يَومُ الفصل هم دلالت دارد، چون اهلاك قومى به خاطر جرائمى كه داشته اند، وقتى تصور دارد كه قبلا تكليف كرده باشد، و تكليف هم وقتى مى تواند متوجه قومى بشود كه مجازاتى هم در كار باشد. اطاعت كاران را پاداش و گنهكاران را كيفر دهند. پس معلوم مى شود كه در اين ميان يَومُ الفصلى هست، و در آن افراد مطيع پاداش، و عاصيان كيفر داده مى شوند. و پاداش و كيفر آن روز، از جنس پاداش و كيفر دنيا نيست، چون پاداش و كيفر دنيوى نمى تواند همه اولين و آخرين را شامل شود. پس در اين ميان، روزى هست كه هر انسانى در برابر هر كارى كه كرده، جزا داده مى شود و اين، همان «روز فصل» و روز «مَجمُوعٌ لَهُ النّاس» است. | ||
أَ لَمْ نخْلُقكم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ ... فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ | أَ لَمْ نخْلُقكم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ ... فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ |
ویرایش