۱۷٬۰۵۲
ویرایش
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<span id='link49'><span> | <span id='link49'><span> | ||
==استقامت بر طريقه اسلام وسعت | ==استقامت بر طريقه اسلام وسعت رزق، و اعراض از ياد خدا، عذاب در پى دارد == | ||
و معناى آيه اين است : به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مى كنيم ، تا در رزقشان امتحانشان كنيم . در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه مى فرمايد: «'''و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض '''». | و معناى آيه اين است : به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مى كنيم ، تا در رزقشان امتحانشان كنيم . در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه مى فرمايد: «'''و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض '''». | ||
آيات شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله «'''انا سمعنا قرانا عجبا'''» تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است بر جمله «'''انه استمع ...'''»، و معناى مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه : بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را شنيدند...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و چنان مى شود. | آيات شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله «'''انا سمعنا قرانا عجبا'''» تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است بر جمله «'''انه استمع ...'''»، و معناى مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه : بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را شنيدند...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و چنان مى شود. | ||
وَ مَن يُعْرِض عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسلُكْهُ عَذَاباً صعَداً | وَ مَن يُعْرِض عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسلُكْهُ عَذَاباً صعَداً | ||
«'''عذاب صعد'''» آن عذابى است كه دائما بيشتر مى شود، و معذب را مغلوبتر مى كند. بعضى گفته اند: به معناى عذاب شاق است . | «'''عذاب صعد'''» آن عذابى است كه دائما بيشتر مى شود، و معذب را مغلوبتر مى كند. بعضى گفته اند: به معناى عذاب شاق است . | ||
و اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است ، و اصل در سلوك عذاب هم همين است ، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد «'''و من لم يستقم على الطريقه يسلكه ...'''»، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست . | و اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است ، و اصل در سلوك عذاب هم همين است ، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد «'''و من لم يستقم على الطريقه يسلكه ...'''»، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست . | ||
و همين معنا نيز علت التفاتى است كه از تكلم مع الغير (ما به ايشان آب بسيار مى دهيم ) به غيبت ، (ذكر ربه ) بكار رفته ، و گر نه مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد: «'''و من يعرض عن ذكرنا نسلكه ...'''»، خواست تا با ذكر كلمه «'''رب '''» بفهماند صفت ربوبيت مبداء اصلى عذاب كردن معرضين از ياد خداست ، و به همين جهت به جاى جمله «'''ما چنين وچنان مى كنيم '''» فرمود: «'''پروردگارش چنين و چنانش مى كند'''» تا به مبداء اصلى اشاره كند. | |||
و همين معنا نيز علت التفاتى است كه از تكلم مع الغير (ما به ايشان آب بسيار مى دهيم ) به غيبت ، (ذكر ربه) بكار رفته ، و گر نه مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد: «'''و من يعرض عن ذكرنا نسلكه ...'''»، خواست تا با ذكر كلمه «'''رب '''» بفهماند صفت ربوبيت مبداء اصلى عذاب كردن معرضين از ياد خداست ، و به همين جهت به جاى جمله «'''ما چنين وچنان مى كنيم '''» فرمود: «'''پروردگارش چنين و چنانش مى كند'''» تا به مبداء اصلى اشاره كند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۲ </center> | ||
بعضى از مفسرين جمله «'''يسلكه '''» را در بردارنده معناى يدخل دانسته و گفته اند: «'''يسلكه در اينجا به معناى اين است كه او را به سوى آتش راه مى برد، و داخل آتش مى كند'''» و به همين جهت مفعول دوم گرفته ، و گر نه فعل «'''يسلك '''» به خودى خود دو مفعول نمى گيرد. و معناى آيه روشن است . | بعضى از مفسرين جمله «'''يسلكه '''» را در بردارنده معناى يدخل دانسته و گفته اند: «'''يسلكه در اينجا به معناى اين است كه او را به سوى آتش راه مى برد، و داخل آتش مى كند'''» و به همين جهت مفعول دوم گرفته ، و گر نه فعل «'''يسلك '''» به خودى خود دو مفعول نمى گيرد. و معناى آيه روشن است. | ||
<span id='link50'><span> | <span id='link50'><span> | ||
<center> «'''بحث روایی'''» </center> | |||
==(رواياتى درباره استماع جنّ از رسول خدا، بيعت آنها با پيامبر(صلى اللّه عليه وآله وسلّم )...) == | ==(رواياتى درباره استماع جنّ از رسول خدا، بيعت آنها با پيامبر(صلى اللّه عليه وآله وسلّم )...) == | ||
در مجمع البيان گفته : واحدى از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى خصوص جن قرآن نخوانده بود، و اصلا در اين جريان جن را نديده بود، بلكه به اتفاق طايفه اى از اصحاب خود راه افتاده بود تا به بازار عكاظ برود، و اين در ايامى بود كه جنيان و شياطين از صعود به آسمان ممنوع شده بودند، ديگر خبرهاى آسمان به ايشان نمى رسيد، و شيطانها يكديگر را ديده بودند كه چه پيش آمده ؟ گفتند ديگر دست ما به خبرهاى آسمان نمى رسد، هر كس از ما بخواهد بالا برود شهاب را به سركوبيش مى فرستند، و بعد از بگو مگوها به اين نتيجه رسيدند كه حتما در عالم حادثه اى رخ داده ، بايد مشرق و مغرب عالم را بچرخيد و علت اين را پيدا كنيد. | در مجمع البيان گفته : واحدى از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى خصوص جن قرآن نخوانده بود، و اصلا در اين جريان جن را نديده بود، بلكه به اتفاق طايفه اى از اصحاب خود راه افتاده بود تا به بازار عكاظ برود، و اين در ايامى بود كه جنيان و شياطين از صعود به آسمان ممنوع شده بودند، ديگر خبرهاى آسمان به ايشان نمى رسيد، و شيطانها يكديگر را ديده بودند كه چه پيش آمده ؟ گفتند ديگر دست ما به خبرهاى آسمان نمى رسد، هر كس از ما بخواهد بالا برود شهاب را به سركوبيش مى فرستند، و بعد از بگو مگوها به اين نتيجه رسيدند كه حتما در عالم حادثه اى رخ داده ، بايد مشرق و مغرب عالم را بچرخيد و علت اين را پيدا كنيد. |
ویرایش