۱۷٬۰۴۴
ویرایش
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
<center> «'''بحث روایی'''» </center> | <center> «'''بحث روایی'''» </center> | ||
== | ==رواياتى درباره استماع جنّ از رسول خدا «ص»، و بيعتشان با آن حضرت== | ||
در مجمع البيان گفته : واحدى از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى خصوص جن قرآن نخوانده بود، و اصلا در اين جريان جن را نديده بود، بلكه به اتفاق طايفه اى از اصحاب خود راه افتاده بود تا به بازار عكاظ برود، و اين در ايامى بود كه جنيان و شياطين از صعود به آسمان ممنوع شده بودند، ديگر خبرهاى آسمان به ايشان نمى رسيد، و شيطانها يكديگر را ديده بودند كه چه پيش آمده ؟ گفتند ديگر دست ما به خبرهاى آسمان نمى رسد، هر كس از ما بخواهد بالا برود شهاب را به سركوبيش مى فرستند، و بعد از بگو مگوها به اين نتيجه رسيدند كه حتما در عالم حادثه اى رخ داده ، بايد مشرق و مغرب عالم را بچرخيد و علت اين را پيدا كنيد. | در مجمع البيان گفته : واحدى از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى خصوص جن قرآن نخوانده بود، و اصلا در اين جريان جن را نديده بود، بلكه به اتفاق طايفه اى از اصحاب خود راه افتاده بود تا به بازار عكاظ برود، و اين در ايامى بود كه جنيان و شياطين از صعود به آسمان ممنوع شده بودند، ديگر خبرهاى آسمان به ايشان نمى رسيد، و شيطانها يكديگر را ديده بودند كه چه پيش آمده ؟ گفتند ديگر دست ما به خبرهاى آسمان نمى رسد، هر كس از ما بخواهد بالا برود شهاب را به سركوبيش مى فرستند، و بعد از بگو مگوها به اين نتيجه رسيدند كه حتما در عالم حادثه اى رخ داده ، بايد مشرق و مغرب عالم را بچرخيد و علت اين را پيدا كنيد. | ||
آن روز كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به سوى بازار عكاظ روانه بود، طايفه اى از جن براى جستجوى آن علت به سرزمين تهامه آمده بودند، و از جلو رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) گذر كردند، در حالى كه آن جناب مشغول نماز صبح بود، همينكه صوت قرآن را از آن جناب شنيدند، ايستادند تا خوب گوش دهند، سپس گفتند حادثه همين است ، اين است كه بين ما و اخبار آسمانى حائل شده ،بدون درنگ نزد قوم خود برگشتند و گفتند: «'''انا سمعنا قرانا عجبا يهدى الى الرشد فامنا به و لن نشرك بربنا احدا'''»، خداى تعالى بعد از اين جريان به رسول گرامى خود وحى كرد كه به امتت بگو كه : چنين و چنان شده «'''قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن '''». | آن روز كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به سوى بازار عكاظ روانه بود، طايفه اى از جن براى جستجوى آن علت به سرزمين تهامه آمده بودند، و از جلو رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) گذر كردند، در حالى كه آن جناب مشغول نماز صبح بود، همينكه صوت قرآن را از آن جناب شنيدند، ايستادند تا خوب گوش دهند، سپس گفتند حادثه همين است ، اين است كه بين ما و اخبار آسمانى حائل شده ،بدون درنگ نزد قوم خود برگشتند و گفتند: «'''انا سمعنا قرانا عجبا يهدى الى الرشد فامنا به و لن نشرك بربنا احدا'''»، خداى تعالى بعد از اين جريان به رسول گرامى خود وحى كرد كه به امتت بگو كه : چنين و چنان شده «'''قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن '''». | ||
اين روايت را بخارى و مسلم هم در صحيح خود آورده اند. | اين روايت را بخارى و مسلم هم در صحيح خود آورده اند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۳ </center> | ||
مؤ لف : قمى هم در تفسير خود نزديك به اين معنا را آورده ، و آن روايت را در سوره احقاف در ذيل آيه «'''واذ صرفنا اليك نفرا من الجن ...'''»، نقل كرديم . ليكن ظاهر روايت قمى اين است كه آن چند نفرى كه آيات سوره احقاف در موردشان نازل شده ، همين چند نفرى بوده اند كه آيات سوره مورد بحث درباره شان نازل شده است ، و ظاهر آيات دو سوره با اين معنا نمى سازد، براى اينكه ظاهر كلام آنان در سوره احقاف كه گفتند: «'''انا سمعنا كتابا انزل من بعد موسى يهدى الى الحق '''» اين است كه به موسى و تورات آن جناب هم ايمان داشته بودند، و ظاهر آيات اين سوره اين است كه قبل از شنيدن قرآن مشرك بوده ، و اصلا معتقد به مساءله نبوت نبودند، و لازمه اين معنا دو گونگى آيات است ، مگر آنكه كسى ظهور اين آيات را قبول نكند. | مؤ لف : قمى هم در تفسير خود نزديك به اين معنا را آورده ، و آن روايت را در سوره احقاف در ذيل آيه «'''واذ صرفنا اليك نفرا من الجن ...'''»، نقل كرديم . ليكن ظاهر روايت قمى اين است كه آن چند نفرى كه آيات سوره احقاف در موردشان نازل شده ، همين چند نفرى بوده اند كه آيات سوره مورد بحث درباره شان نازل شده است ، و ظاهر آيات دو سوره با اين معنا نمى سازد، براى اينكه ظاهر كلام آنان در سوره احقاف كه گفتند: «'''انا سمعنا كتابا انزل من بعد موسى يهدى الى الحق '''» اين است كه به موسى و تورات آن جناب هم ايمان داشته بودند، و ظاهر آيات اين سوره اين است كه قبل از شنيدن قرآن مشرك بوده ، و اصلا معتقد به مساءله نبوت نبودند، و لازمه اين معنا دو گونگى آيات است ، مگر آنكه كسى ظهور اين آيات را قبول نكند. | ||
ودر همان كتاب از علقمه بن قيس روايت آورده كه گفت : از عبد اللّه بن مسعود پرسيدم : از شما چه كسانى در شب جن با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بود؟ گفت احدى از ما در آن شب در حضور آن جناب نبود، در شب جن ما رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را در مكه گم كرديم ، و در بدر به دنبالش گشتيم ، و در آخر گفتيم حتما آن جناب را ربوده اند، و يا به معراج رفته . در هنگامى كه در دره ها دنبالش مى گشتيم ، ديديم از ناحيه حراء مى آيد. پرسيديم يا رسول اللّه كجا بوديد؟ ما خيلى ناراحت شديم ، و بر جان تو ترسيديم ؟ و نيز به وى گفتيم امشب از ساعتى كه شما را گم كرديم تا اين ساعت شبى را گذرانديم كه هيچ قومى بدتر از آن را به سر نبرده است . حضرت در پاسخ ما فرمود: امشب مبلغ جنيان نزدم آمد، رفته بودم تا برايش قرآن بخوانم . آنگاه ما را با خود برد، و جاى پاى جنيان را و جاى آتش و اجاقشان را به ما نشان داد، و اما اينكه كسى از ما با او بوده نه ، احدى نبوده . | ودر همان كتاب از علقمه بن قيس روايت آورده كه گفت : از عبد اللّه بن مسعود پرسيدم : از شما چه كسانى در شب جن با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بود؟ گفت احدى از ما در آن شب در حضور آن جناب نبود، در شب جن ما رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را در مكه گم كرديم ، و در بدر به دنبالش گشتيم ، و در آخر گفتيم حتما آن جناب را ربوده اند، و يا به معراج رفته . در هنگامى كه در دره ها دنبالش مى گشتيم ، ديديم از ناحيه حراء مى آيد. پرسيديم يا رسول اللّه كجا بوديد؟ ما خيلى ناراحت شديم ، و بر جان تو ترسيديم ؟ و نيز به وى گفتيم امشب از ساعتى كه شما را گم كرديم تا اين ساعت شبى را گذرانديم كه هيچ قومى بدتر از آن را به سر نبرده است . حضرت در پاسخ ما فرمود: امشب مبلغ جنيان نزدم آمد، رفته بودم تا برايش قرآن بخوانم . آنگاه ما را با خود برد، و جاى پاى جنيان را و جاى آتش و اجاقشان را به ما نشان داد، و اما اينكه كسى از ما با او بوده نه ، احدى نبوده . | ||
و نيز در همان كتاب از ربيع بن انس روايت آورده كه گفت : خداى تعالى جد (بهره مندى ) ندارد، و جن اين سخن را از نادانى گفته اند، و خداى تعالى هم عين گفته آنان را حكايت كرده . اين معنا از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) نيز روايت شده . | و نيز در همان كتاب از ربيع بن انس روايت آورده كه گفت : خداى تعالى جد (بهره مندى ) ندارد، و جن اين سخن را از نادانى گفته اند، و خداى تعالى هم عين گفته آنان را حكايت كرده . اين معنا از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) نيز روايت شده . | ||
مؤ لف : مراد از جدى كه روايت آن را نفى كرده به معناى حظ و بهره مندى و شانس است ، نه جد به معناى عظمت . | مؤ لف : مراد از جدى كه روايت آن را نفى كرده به معناى حظ و بهره مندى و شانس است ، نه جد به معناى عظمت . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۴ </center> | ||
و در احتجاج از على (عليه السلام ) روايت كرده كه در حديثى فرمود: جن وقتى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )برخورد، كه آن جناب در بطن النخل بود، و در آنجا عذر خواهى كردند كه ما مثل مشركين پنداشتيم خدا احدى را بعد از مردن زنده نمى كند، و در آن هنگام از جنيان هفتاد و يك هزار نفر بودند، و با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بر اين پيمان بيعت كردند كه نماز و روزه و زكات و حج و جهاد را انجام دهند، و خيرخواه مسلمانان باشند، جنيان پذيرفته و از اينكه قبلا عليه خدا سخنان دور از حق گفته بودند، عذرخواهى كردند. | و در احتجاج از على (عليه السلام ) روايت كرده كه در حديثى فرمود: جن وقتى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )برخورد، كه آن جناب در بطن النخل بود، و در آنجا عذر خواهى كردند كه ما مثل مشركين پنداشتيم خدا احدى را بعد از مردن زنده نمى كند، و در آن هنگام از جنيان هفتاد و يك هزار نفر بودند، و با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بر اين پيمان بيعت كردند كه نماز و روزه و زكات و حج و جهاد را انجام دهند، و خيرخواه مسلمانان باشند، جنيان پذيرفته و از اينكه قبلا عليه خدا سخنان دور از حق گفته بودند، عذرخواهى كردند. | ||
مؤلف: بيعت «'''جنيان '''» با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كه نماز و روزه و ساير واجبات را بجاى آورند مطلبى است كه خداى تعالى آن را تصديق فرموده ، آنجا كه در اوائل همين سوره سخن آنان را حكايت كرده كه گفتند: «'''امنا به '''»، و نيز گفتند: «'''و انا لما سمعنا الهدى امنا به '''» و اما اينكه عبادات جنيان و مخصوصا زكات و جهادشان به چه نحو است ، براى ما مجهول است ، و عذرخواهى اول آنان هم خيلى براى ما روشن نيست . | |||
و در تفسير قمى به سند خود از زراره روايت كرده كه گفت : من از امام باقر (عليه السلام ) از آيه «'''و انه كان رجال من الانس يعوذون بر جال من الجن فزادوهم رهقا'''» پرسيدم . فرمود: رسم دوره جاهليت اين بود كه مردى راه مى افتاد تا به نزد كاهن برود، و معتقد بود شيطان به كاهن وحى مى كند، و از كاهن مى خواست تا به شيطان بگويد فلان شخص به تو پناه برده . | و در تفسير قمى به سند خود از زراره روايت كرده كه گفت : من از امام باقر (عليه السلام ) از آيه «'''و انه كان رجال من الانس يعوذون بر جال من الجن فزادوهم رهقا'''» پرسيدم . فرمود: رسم دوره جاهليت اين بود كه مردى راه مى افتاد تا به نزد كاهن برود، و معتقد بود شيطان به كاهن وحى مى كند، و از كاهن مى خواست تا به شيطان بگويد فلان شخص به تو پناه برده . | ||
و نيز در همان كتاب در تفسير آيه «'''فمن يومن بربه فلا يخاف بخسا و لا رهقا'''» آمده كه فرمود: «'''بخس '''» به معناى نقصان و «'''رهق '''» به معناى عذاب است . | و نيز در همان كتاب در تفسير آيه «'''فمن يومن بربه فلا يخاف بخسا و لا رهقا'''» آمده كه فرمود: «'''بخس '''» به معناى نقصان و «'''رهق '''» به معناى عذاب است . | ||
و از عالم | |||
و از عالم سؤال شد آيا مؤ منين از جن داخل بهشت مى شوند؟ فرمود: نه ، و ليكن خداى تعالى بين بهشت و دوزخ حظيره ها و دشتهايى دارد كه مؤمنين جن و فاسقان شيعه در آنجا منزل مى كنند. | |||
مؤلف: گويا منظور از اين حظيره ها بعضى از درجات بهشت باشد، كه پايين تر از بهشت صالحان است . | |||
اين را هم بايد دانست كه در بعضى از روايات از طرق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) هدى و طريقه بر ولايت على (عليه السلام ) تطبيق شده . كه صرفا همان تطبيق كلى بر مصداق است نه تفسير. | اين را هم بايد دانست كه در بعضى از روايات از طرق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) هدى و طريقه بر ولايت على (عليه السلام ) تطبيق شده . كه صرفا همان تطبيق كلى بر مصداق است نه تفسير. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۵ </center> | ||
<span id='link51'><span> | <span id='link51'><span> | ||
==آيات ۱۸ - ۲۸، سوره جّن == | ==آيات ۱۸ - ۲۸، سوره جّن == | ||
وَ أَنَّ الْمَسجِدَ للَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً(۱۸) | وَ أَنَّ الْمَسجِدَ للَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً(۱۸) |
ویرایش