روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۲: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۲ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۲ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۸
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
اسحاق عن احمد بن محمد بن الاقرع قال حدثني ابو حمزه نصير الخادم قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۴۹۹
از ابو حمزه نصير خادم گفت: بارها شنيدم كه ابى محمد امام عسكرى (ع) با غلامان خود به زبان آنها سخن مىگفت، با تركها تركى و با روميها رومى و با صقلبيها به زبان آنها، من تعجب كردم و گفتم: امام در مدينه متولد شده و تا پس از فوت ابو الحسن (امام نقى ع) به كسى عيان نشده و أحدى او را نديده و چگونه همه زبانها را مىداند؟ من با خود چنين مىگفتم، آن حضرت به من رو كرد و فرمود: خدا تبارك و تعالى حجت خود را از همه خلق ديگرش از هر جهت ممتاز مىكند و به او علم هر زبانى و علم نَسَبها و مرگها و حوادث آينده را مىدهد و اگر چنين نباشد، ميان حجت و امام با رعيت و مأموم فرقى نيست.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۴۰
نصير خادم گويد: بارها ميشنيدم كه امام حسن عسكرى عليه السلام با غلامان ترك و رومى و صقالبى خود بلغت خودشان سخن ميگفت. من تعجب كردم و با خود ميگفتم: اين كه در مدينه متولد شد و تا (پدرش) ابو الحسن عليه السلام وفات كرد، پيش كسى نرفت و كسى او را نديد (كه درس بخواند يا با اهل اين لغات مكالمه كند) من اين موضوع را پيش خود فكر ميكردم كه حضرت بمن متوجه شد و فرمود همانا خداى تبارك و تعالى حجت خود را با ساير مردم در همه چيز امتياز بخشيده و معرفت و لغات و انساب و مرگها و پيش آمدها را باو عطا فرموده و اگر چنين نبود، ميان حجت و محجوج (امام و مأموم) فرق نبود.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۳۹
اسحاق، از احمد بن محمد بن اقرع روايت كرده است كه گفت: حديث كرد مرا ابو حمزه- يعنى: نصر يا نصير خادم- و گفت كه: چندين مرتبه شنيديم كه امام حسن عسكرى با غلامان خود از ترك و رومى و صقالبه به زبان ايشان سخن مىگفت. «۲» ابو حمزه مىگويد: من از اين امر تعجّب كردم و با خود گفتم كه: اينك در مدينه متوّلد شد، و از براى كسى ظاهر نشد تا آنكه امام على نقى عليه السلام از دنيا درگذشت و هيچكس او را نديد، پس اين چگونه خواهد بود؟ و نفس خويش را به اين قصّه حديث مىكردم كه حضرت رو به من آورد و فرمود: «به درستى كه خداى تبارك و تعالى حجّت خود را از ساير خلائق ممتاز و آشكار ساخته، به هر چيزى، و همه زبانها و شناختن نسبها و اجلها و امور اتّفاقيّه را به او عطا مىفرمايد. و اگر اين نبود، در ميان حجّت و حجّت آورده شده (يعنى: رعيّت كه مغلوب __________________________________________________ (۲). و صقالبه، طايفهاى هستند كه بلاد ايشان با بلاد خرز به هم پيوسته در ميان بلغار و قسطنطنيه. (مترجم)
حجّت حجّت است)، فرقى نبود».