روایت:الکافی جلد ۸ ش ۱۸: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۴
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن محمد بن سليمان عن ابيه عن ابي بصير قال :
الکافی جلد ۸ ش ۱۷ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۱۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۸۱
ابو بصير گويد: روزى رسول خدا (ص) نشسته بود كه امير مؤمنان عليه السّلام از راه رسيد رسول خدا (ص) باو فرمود: همانا در تو نمونهها و شباهتهائى از عيسى بن مريم موجود است، و اگر ترس اين نبود كه طوائفى از امت من در باره تو بگويند آنچه را نصارى در باره عيسى بن مريم گفتند (كه او را خدا دانستند) همانا سخنى در فضيلت تو ميگفتم كه بهيچ دستهاى از مردم برنخورى (و بر آنها نگذرى) جز آنكه خاك زير پايت را براى بركت بردارند، (از اين سخن رسول خدا (ص) آن دو مرد عرب و هم چنين مغيرة بن شعبة و چند تن از قريش بخشم آمده گفتند: براى عموزادهاش مانندى پيدا نكرد كه بدان مثل زند جز عيسى بن مريم. خداى تعالى اين آيه را بر پيغمبرش (ص) نازل فرمود: «و چون بفرزند مريم مثل زده شود اينان در دم (از شنيدن آن) از حق روى بگردانند و گويند آيا خدايان ما بهتر است يا او اين مثل را براى تو جز از روى جدل نزنند بلكه آنان قومى پرخاشگرند، عيسى نبود مگر بندهاى كه موهبت نبوت را باو داديم و او را مقتداى پسران اسرائيل قرارش داديم، و اگر بخواهيم هر آينه از شماها (يعنى از بنى هاشم) فرشتهگانى قرار دهيم كه در روى زمين بجاى آنها باشند» (سوره زخرف آيه ۵۷- ۶۰). حارث بن عمرو فهرى (كه در آن انجمن حاضر بود) خشم كرده گفت: «خدايا اگر براستى اين مطلب بحق از جانب تو است (كه بايد بنى هاشم زمامدارى امت را مانند پادشاهان روم يكى پس از ديگرى بارث ببرند) پس سنگى از آسمان بر سر ما فرو بار يا عذابى دردناك بر ما بفرست» (سوره انفال آيه ۳۲). پس خداوند گفتار حارث بن عمرو را باطلاع آن حضرت رسانيد و آيه ذيل نيز (كه دنباله همان آيه فوق است) نازل گشت: «و چنان نيست كه خدا عذابشان كند مادامى كه تو در ميان ايشان هستى، و خدا عذابكننده ايشان نيست تا وقتى كه اينان آمرزشخواهى ما كنند». سپس رسول خدا (ص) باو فرمود: اى پسر عمرو يا توبه كن يا از اينجا كوچ كن؟ گفت: اى محمد آخر چيزى هم از آن قدرتى كه در دست دارى براى ساير قريش قرار ده كه بنى هاشم تمام منصبها و ارجمندى عرب و عجم را بردهاند! پيغمبر (ص) باو فرمود: اين كارى نيست كه در اختيار من باشد بلكه بدست خداى تبارك و تعالى است، گفت: اى محمد دلم بتوبه راضى نمىشود ولى (شقّ دوم سخن تو را اختيار ميكنم و) از پيش تو كوچ ميكنم، پس مركب خويش را طلبيد و سوار شده براه افتاد و همين كه به پشت شهر مدينه رسيد سنگى بسر او آمد و سرش را درهم خرد كرد و پس از آن به پيغمبر (ص) وحى رسيد: «خواهندهاى عذابى را درخواست كرد كه رسيدنى است، براى كافران (بولايت على) كه جلوگير ندارد، از جانب خداى صاحب عروجها» (سوره معارج) راوى گويد: بامام عرضكردم: قربانت ما اين آيه را اين گونه نميخوانيم؟ فرمود: بخدا اين گونه جبرئيل آن را بر محمد (ص) نازل فرمود، و بخدا بهمين نحو در مصحف فاطمه عليها السّلام ثبت است، رسول خدا (ص) بمنافقانى كه در گردش بودند فرمود بنزد رفيقتان برويد كه آنچه را خود خواسته بود بنزدش آمد، و خداى عز و جل فرمود: «و خود (اين چنين) درخواست انجام كار را خواستند و نوميد است هر زورگوى ستيزهجوى» (سوره ابراهيم آيه ۱۵).
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۹۰
ابو بصير مىگويد: يك روز كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نشسته بود ناگاه امير المؤمنين عليه السّلام آمد و پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به او فرمود: تو به عيسى بن مريم مىمانى، و اگر نبود ترس از اينكه گروههايى از امّتم در باره تو همان گويند كه ترسايان در باره عيسى مىگفتند، در باره تو چيزهايى مىگفتم كه از ميان مردم گذر نكنى مگر آنكه خاك پايت را براى تبرّك مىبردند. او مىگويد: آن دو تن اعرابى خشمگين شدند و به همراهى مغيرة بن شعبه و گروهى از قريشيان كه همراه آنها بودند گفتند: براى عموزادهاش به نمونهاى پايينتر از عيسى راضى نيست و اين آيه براى پيامبر نازل شد كه: وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ* وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ* إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرائِيلَ* وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ «۱». راوى مىگويد: حارث بن عمرو فهرى در خشم شد و گفت: خدايا! اگر اين حكم درست است و از نزد توست كه مقرر شده بنى هاشم پيشوايى امّت را مانند هراكليوس پس از هراكليوس به ارث برند [يعنى به رسم پادشاهان] پس بر سر ما از آسمان سنگ بباران يا عذاب دردناكى بر ما فرود آر. پس خداوند سخن حارث را به پيامبر فرو فرستاد و اين آيه هم نازل شد: وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «۲». __________________________________________________
(۱) «و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد، بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله در انداختند [و اعراض كردند]، و گفتند: «آيا معبودان ما بهترند يا او؟» آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند، بلكه آنان مردمى جدل پيشهاند. [عيسى] جز بندهاى كه بر وى منّت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيدهايم نيست. و اگر بخواهيم قطعا به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند، قرار دهيم» (سوره زخرف/ آيه ۵۷ تا ۵۹). (۲) «و [لى] تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند، و تا آنان طلب آموزش مىكنند خدا عذابكننده ايشان نخواهد بود» (سوره انفال/ آيه ۳۳).