الزمر ٢٩: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۰۷
ترجمه
الزمر ٢٨ | آیه ٢٩ | الزمر ٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَجُلاً»: بدل از (مَثَلاً) است. «مُتَشَاکِسُونَ»: افراد درگیر جنگ و نزاع. کشمکش کنندگان. «سَلَماً»: خالص. دربست. مراد این است که چنین بردهای بر کنار از دعوا و گیر و دار اربابان متفرّق است و دربست متعلّق به کسی است. «مَثَلاً رَّجُلاً»: کنایه از مشرک است. یعنی شخص مشرک با پرستش معبودهای متعدّد، سرگردان و ویلان و بیپناه و بینوا است. «رَجُلاً سَلَماً»: کنایه از موحّد و یکتاپرست است. یعنی مؤمن یکتاپرست دارای پناهگاه معیّن و راه و مقصد روشن است. «أَکْثَرُهُمْ»: بیشتر آنان. مراد همه آنان، یعنی مشرکان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۳۷ سوره زمر
- لازمه هدايت ، شرح صدر براى اسلام ، و لازمه ضلالت ، قساوت قلب از ياد خداست
- مراد از اينكه قرآن احسن الحديث ، كتابا متشابها و مثانى است و...
- هدايت فقط كار خداست ، بدون واسطه يا به واسطه انبياء و اولياء
- معنى و مراد از افمن يتقى بوجهه سوء العذاب يوم القيمة
- مثلى براى بيان حال موحد و مشرك ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء...
- مراد از كذب بر خدا و اينكه چرا مرتكب آن اظلم = ستمگرترين است
- بيان پاداش پرهيزگاران نزد خداوند
- رواياتى در ذيل آيه : افمن شرح الله صدره للاسلام ...، عند ربكم تختصمون و مراد ازالذى جاء بالصدق ... و...
- دو روايت درباره مراد از الذى بالصدق
نکات آیه
۱ - مثل زدن خداوند به فردى که تحت بردگى چند مالک ناسازگار و سخت گیر باشد و فردى که تنها مملوک یک مالک باشد و تنها از او دستور گیرد. (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون و رجلاً سلمًا لرجل) «متشاکسون» به معناى «مختلفون عسرون» (اختلاف کنندگان سخت گیر) است (قاموس المحیط). و «سلم» (مصدر «سلم له») نیز به معناى خالص شدن است و از آن جایى که صفت قرار گرفته بر مبالغه دلالت مى کند.
۲ - مشرکان، چونان بردگانى اند که چند مالک ناسازگار و سخت گیر بر سر آنان به نزاع برخاسته و به آنها فرمان هاى متعدد مى دهند. (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون) مفسران بر این عقیده اند که آیه شریفه چون در ردیف آیات مربوط به شرک پیشگان و یکتاپرستان قرار دارد، درصدد تشریح وضعیت آنان مى باشد.
۳ - مؤمنان و موحدان، همچون بردگانى اند که تنها یک مالک داشته و فقط از او فرمان مى برند. (ضرب اللّه مثلاً... و رجلاً سلمًا لرجل)
۴ - تحیر و درماندگى مشرکان و آرامش و رضایت مندى موحدان در زندگى (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون و رجلاً سلمًا لرجل) بیشتر مفسران براین عقیده اند که تشبیه شدن مشرکِ داراى چند معبود، به برده اى که چند مالک ناسازگار و سخت گیر بر سر مالکیت و حاکمیت او نزاع دارند; گویاى این حقیت است که همان طورى که چنین برده اى چشم به راه فرمان هاى مختلف و متعدد مالکان خود است و متحیر است که چگونه رضایت آنان را جلب کند و در صورت متضاد بودن فرمان ها، کدام یک از آنها را به اجرا در آورد، مشرکان نیز در زندگى دچار چنین سردرگمى و تحیر و تزلزل معرفتى هستند.
۵ - شباهت خدایان ادعایى شرک پیشگان، به شریکان ناسازگار و سخت گیر (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون)
۶ - شرکت، زمینه ساز ناسازگارى و اختلاف (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون)
۷ - تسلیم بودن و اخلاص داشتن در برابر پروردگار، امرى مهم و بایسته است. (ضرب اللّه مثلاً ... و رجلاً سلمًا لرجل) از تشبیه شدن وضعیت یکتاپرستان به برده اى که تنها مملوک یک شخص است، مى توان برداشت یاد شده را استفاده کرد.
۸ - وجود چند معبود در جهان - بر فرض امکان آن - موجب نزاع میان آنان بر سر حاکمیت مى شود. (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون) برداشت یاد شده مبتنى بر دیدگاه برخى از مفسران است که گفته اند: پیام آیه شریفه مانند پیام دو آیه زیر است، با این تفاوت که آیه مورد بحث مثالى است قابل فهم براى عموم مردم و در محدوده زندگى بشرى; ولى این دو آیه مسأله را در مقیاس کل جهان مورد بحث قرار مى دارد: ۱- «لوکان فیهما آلهة إلاّ اللّه لفسدتا...»، (سوره انبیا(۲۱) آیه ۲۲). ۲- «لذهب کلّ إله بما خلق و لعلا بعضهم على بعض...»، (سوره مؤمنون(۲۳) آیه ۹۱).
۹ - تعدد خدا، موجب متلاشى شدن و مختل گشتن نظام زندگى بشر خواهد شد. (ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشکسون)
۱۰ - وجود اختلاف هاى اساسى، میان دو انسان مؤمن و کافر از نظر سرنوشت (ضرب اللّه مثلاً رجلاً ... و رجلاً سلمًا لرجل هل یستویان مثلاً)
۱۱ - برابر نبودن زندگى و سرنوشت مشرکان با مؤمنان، امرى روشن در عقل و فطرت آدمى (ضرب اللّه مثلاً رجلاً ... و رجلاً سلمًا لرجل هل یستویان مثلاً) از آمدن «هل» استفهامیه - که براى طلب تصدیق وضع شده و بیشتر در مواردى به کار مى رود که مورد تصدیق مخاطب قرار دارد - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۱۲ - مقایسه میان نیکان و بدان، از روش هاى هدایتى و تربیتى قرآن (ضرب اللّه مثلاً رجلاً ... هل یستویان مثلاً)
۱۳ - همه ستایش ها از آن خداوند است. (الحمد للّه) «ال» در «الحمد للّه» به اصطلاح جنسیه و مفید استغراق است; یعنى، «کل حمد للّه».
۱۴ - خداوند، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایى ها است. (الحمد للّه) حمد، در برابر زیبایى ها و کمال ها است و به مقتضاى جمله «الحمد للّه»، هرستایشى از آن خداوند است. بنابراین هر کمال و زیبایى از او نشأت گرفته است.
۱۵ - تنها خداوند شایسته و بایسته ستایش است. (الحمد للّه)
۱۶ - ناآگاهى بیشتر مردم، از شایستگى انحصارى حمد و ستایش براى خداوند (الحمد للّه بل أکثرهم لایعلمون) برداشت یاد شده مبتنى بر این اساس است که متعلق جهل، مسأله حمد و اختصاص آن به خدا باشد; یعنى، «بل أکثرهم لایعلمون أنّ الحمد للّه».
۱۷ - ناآگاهى بیشتر مردم از شایستگى انحصارى خداوند به عبادت و پرستش و ضرر و زیان شرک (ضرب اللّه مثلاً رجلاً ... بل أکثرهم لایعلمون) برداشت یاد شده مبتنى بر این دیدگاه است که متعلق جهل، مسأله برابر نبودن دو مثل مربوط به مؤمن و مشرک و سرنوشت ایمان و شرک باشد; یعنى،«بل أکثرهم لایعلمون أنّهما لایستویان»
۱۸ - تنها در سایه علم و آگاهى، مى توان به عمق مثل هاى قرآن پى برد و از آن درس آموخت. (ضرب اللّه مثلاً رجلاً ... بل أکثرهم لایعلمون)
۱۹ - گرایش مشرکان صدراسلام به شرک، برخاسته از جهل و ناآگاهى اکثریت آنان بود. (بل أکثرهم لایعلمون)
۲۰ - شرک و کفر، مولود جهل و ناآگاهى است. (بل أکثرهم لایعلمون)
موضوعات مرتبط
- اختلاف: زمینه اختلاف ۶; عوامل اختلاف ۸
- اخلاص: اهمیت اخلاص ۷
- اکثریت: جهل اکثریت ۱۶، ۱۷
- تربیت: روش تربیت ۱۲
- تسلیم: اهمیت تسلیم به خدا ۷
- تشبیهات قرآن: تشبیه به شریک ناسازگار ۵; تشبیه معبودان باطل ۵
- توحید: توحید عبادى ۱۷
- جهل: آثار جهل ۲۰
- حمد: حمد خدا ۱۳، ۱۵، ۱۶
- خدا: اختصاصات خدا ۱۳، ۱۵، ۱۶
- زیبایى: منشأ زیبایى ۱۴
- شرک: زیان شرک ۱۷; منشأ شرک ۲۰
- شرکت: آثار شرکت ۶
- علم: آثار علم ۱۸
- قرآن: تشبیهات قرآن ۵; زمینه عبرت از مثالهاى قرآن ۱۸; زمینه فهم مثالهاى قرآن ۱۸; مثالهاى قرآن ۱، ۲، ۳
- کافران: سرنوشت کافران ۱۰
- کفر: منشأ کفر ۲۰
- کمال: منشأ کمال ۱۴
- مؤمنان: تفاوت مؤمنان با کافران ۱۰; زندگى مؤمنان ۱۱; سرنوشت مؤمنان ۱۰; وضوح تفاوت مؤمنان با مشرکان ۱۱
- مثالهاى قرآن: تمثیل به برده ۳; تمثیل به برده مشترک ۱، ۲; مثل مؤمنان ۳; مثل مشرکان ۲; مثل موحدان ۳
- مشرکان: آثار جهل مشرکان صدراسلام ۱۹; اکثریت مشرکان صدراسلام ۱۹; تحیر مشرکان ۴; زندگى مشرکان ۱۱
- معبود: آثار تعدد معبود ۸، ۹
- موحدان: آرامش موحدان ۴; رضایت موحدان ۴
- نظم: عوامل اختلال در نظم ۹
- نیکان: قیاس نیکان با بدان ۱۲
- هدایت: روش هدایت ۱۲