الليل ٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۲: خط ۲۲:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۴ و ۱۹:'''
عطاء گوید: این آیات و آیه ۵ درباره ابوالدحداح نازل شده بدین تفصیل که مردى از انصار درخت خرمائى در خانه خود داشت که شاخه هاى او به خانه همسایگان مى بود و آن‌ها از اثر فقر و پریشانى از خرماى آن می‌خوردند. آن مرد شکایت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برد. پیامبر فرمود: درخت خود را در ازاء درختى در بهشت به من بفروش.
آن مرد امتناع کرد ابوالدحداح چون این سخن بشنید به پیامبر گفت: یا رسول الله من آن را در ازاء درختى در بهشت به شما مى فروشم. پیامبر فرمود: درخت مال تو نیست. گفت: خواهم خرید لذا ابوالدحداح نزد آن مرد انصارى رفت و گفت: باغى در مدینه دارم آن را به تو مى فروشم و آن یک درخت را به من بفروش، آن مرد حاضر شد. ابوالدحداح یک باغ را با یک درخت معاوضه کرد سپس نزد رسول خدا آمد و آن را در ازاء درختى در بهشت بفروخت و این آیات نازل گردید.<ref> تفاسیر روض الجنان و مجمع البیان.</ref>
ابن الزبیر گوید: درباره ابوبکر نازل شده که ممالیکى از قبیل بلال و عامر بن فهیرة را خریده بود و سپس آزاد ساخت.<ref> تفاسیر کشف الاسرار و مجمع البیان.</ref><ref> صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است، گوید: منظور از آیه ۴ سعى ابوبکر و سعى امیة بن خلف است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link350 | آيات ۱ - ۲۱، سوره ليل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link350 | آيات ۱ - ۲۱، سوره ليل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link351 | مراد از اينكه درباره مؤ من انفاق كننده متقّى فرمود: ((فسنيسّره لليسرى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link351 | مراد از اينكه درباره مؤ من انفاق كننده متقّى فرمود: ((فسنيسّره لليسرى ))]]
خط ۳۷: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link359 | كلام فخر رازى در شاءن نزول سوره ليل و نقد و برسى آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link359 | كلام فخر رازى در شاءن نزول سوره ليل و نقد و برسى آن]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link30 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link30 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»
«1» به شب سوگند، آنگاه كه (زمين را در پرده‌ى سياه) فرو پوشاند. «2» به روز سوگند، آنگاه كه روشن شود. «3» سوگند به آن كس كه نر و ماده را آفريد. «4» همانا تلاش‌هاى شما پراكنده است.
===نکته ها===
در حديث مى‌خوانيم: خداوند به هر چه از مخلوقاتش كه بخواهد، حق دارد سوگند ياد كند ولى مردم بايد تنها به خدا سوگند ياد نمايند. «1»
«شتى» جمع «شتيت» به معناى متفرّق است. سوگند، تنها براى تفاوت سعى‌ها نيست، زيرا كه اين تفاوت بر همه روش است، بلكه سوگند به خاطر نتايج و آثار متفاوت كارها است.
سايه‌ى شب يك نعمت بزرگ است كه در آن تعديل حرارت، آسايش جسم، آرامش روح و نيايش‌هاى خالصانه انجام مى‌گيرد.
===پیام ها===
1- زمان، امرى مقدّس و قابل سوگند است. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌»
2- هم به نشانه‌هاى آفاقى توجه كنيد، وَ اللَّيْلِ‌ ... وَ النَّهارِ هم به نشانه‌هاى انفسى.
----
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 506
«وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌»
3- نظام زوجيّت در حيوان و انسان، نشانه قدرت و حكمت خداوند است. «ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌»
4- تفاوت مهر يا قهر خداوند حكيمانه و عادلانه است نه گزاف، زيرا تلاشهاى شما انسانها گوناگون است. «إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»
----
«1». تفسير منهج الصادقين، (چ سوم) ج 10 ص 264.
جلد 14 - صفحه 237
قسم به مذكورات، إِنَّ سَعْيَكُمْ‌: به درستى كه سعى و كوشش شما در اعمال و اقوال، لَشَتَّى‌: هر آينه پراكنده و مختلف است در انجاء و اهلاك، كه بعضى از سعى شما موجب نجات است و رستگارى و بعضى ديگر سبب هلاكت و گرفتارى. و از حضرت رسول اكرم مروى است كه: النّاس رجلان مبتاع نفسه فمعتقها و بايع نفسه فموبقها. يعنى مردم دو نوعند. يكى آنكه خود را بخرد و آزاد كند و ديگرى آنكه خود را بفروشد و هلاك كند. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9»
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14»
لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19»
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»
ترجمه‌
سوگند بشب وقتى كه بپوشاند
و بروز وقتى كه آشكار گردد
و بآنكه آفريده نر و ماده را
همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است‌
پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد
و تصديق نمود بمعارف حقّه‌
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را
و امّا كسيكه بخل ورزيد و بى‌نياز پنداشت خود را
و تكذيب نمود بمعارف حقّه‌
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را
و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود
همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است‌
و همانا از آن ما است آخرت و دنيا
پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد
در نيايد در آن مگر بدبخت‌ترين مردم‌
آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد
و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم‌
آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را
با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود
مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است‌
و هر آينه زود باشد كه خشنود شود.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه‌
----
جلد 5 صفحه 397
بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بى‌نياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقه‌ئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در
----
جلد 5 صفحه 398
بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمى‌افتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مى‌افتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقى‌ترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود
----
جلد 5 صفحه 399
در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانسته‌اند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى‌
----
جلد 5 صفحه 400
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِن‌َّ سَعيَكُم‌ لَشَتّي‌ «4»
جواب‌ قسم‌ ‌است‌ محققا سعي‌ ‌شما‌ بني‌ آدم‌ و رفتار و كردارتان‌ مختلف‌ ‌است‌ بعضي‌ ‌در‌ طريق‌ حق‌ و سعادت‌ مشي‌ ميكنند و بعضي‌ ‌در‌ طريق‌ باطل‌ و شقاوت‌ سير ميكنند ‌که‌ ميفرمايد: فَرِيقاً هَدي‌ وَ فَرِيقاً حَق‌َّ عَلَيهِم‌ُ الضَّلالَةُ إِنَّهُم‌ُ اتَّخَذُوا الشَّياطِين‌َ أَولِياءَ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَ يَحسَبُون‌َ أَنَّهُم‌ مُهتَدُون‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 30.
اقول‌: اختلاف‌ افراد بشر ‌از‌ حيثيات‌ زيادي‌ بسيار ‌است‌ اما ‌در‌ عقايد چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ ‌از‌ طبيعي‌ ‌لا‌ مذهب‌ ‌که‌ ميانه ‌آنها‌ ‌در‌ پيدايش‌ عالم‌ بسيار مختلف‌، و ‌از‌ مشرك‌ ‌که‌ ‌هر‌ طايفه ‌آنها‌ يك‌ الهه‌ ‌بر‌ ‌خود‌ انتخاب‌ كردند ‌از‌ اصنام‌ و گاو و گوساله‌ و آتش‌ و
جلد 18 - صفحه 138
درخت‌ و شمس‌ و كواكب‌ و ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و ‌غير‌ اينها، و ‌از‌ يهود ‌که‌ هفتاد و يك‌ فرقه‌ شدند يك‌ فرقه‌ ‌در‌ نجات‌ و هفتاد ‌در‌ هلاكت‌، و نصاري‌ ‌که‌ هفتاد و دو فرقه‌ يك‌ فرقه‌ ‌در‌ نجات‌ و بقيه‌ ‌در‌ هلاكت‌، فرق‌ مسلمين‌ ‌که‌ هفتاد و سه‌ فرقه‌ يك‌ فرقه‌ ‌در‌ نجات‌ بقيه‌ ‌در‌ هلاكت‌.
اما ‌در‌ اخلاق‌ ‌از‌ حيث‌ صفات‌ حميده‌ و اخلاق‌ رذيله‌ چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ دارند ‌از‌ حيث‌ افعال‌ و اعمال‌ افعال‌ حسنه‌ و اعمال‌ سيئه‌ ‌که‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ دو نفر مثل‌ ‌هم‌ نيستند بلكه‌ ‌در‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ و ملبوسات‌ و مساكن‌ و معاشرات‌ و طرق‌ معيشت‌ و كسب‌ و ‌غير‌ اينها چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ دارند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 4)- و سر انجام به هدف نهائی این سوگندها می‌رسد و می‌فرماید: «که سعی و تلاش شما (در زندگی) مختلف است» (ان سعیکم لشتی).
جهت‌گیری تلاشها و نتائج آن نیز کاملا مختلف و متفاوت می‌باشد. اشاره به این که شما به هر حال در زندگی آرام نخواهید گرفت، و حتما به سعی و تلاشی دست می‌زنید، و نیروهای خداداد که سرمایه‌های وجودتان است در مسیری خرج می‌شود، ببینید سعی و تلاش شما در کدام مسیر، به کدام سمت، و دارای کدام نتیجه است؟ نکند تمام سرمایه‌ها و استعدادهای خود را به بهای اندکی بفروشید، و یا بیهوده به هدر دهید.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۵


ترجمه

که سعی و تلاش شما مختلف است:

كه سعى و تلاش شما بسى پراكنده است [و هر كس به راهى مى‌رود]
كه همانا تلاش شما پراكنده است.
(قسم به این آیات الهی) که سعی و کوشش شما مردم بسیار مختلف است (برخی بر صلاح و برخی بر فساد می‌کوشید).
همانا تلاشتان گوناگون و پراکنده است؛
كه: حاصل كوششهاى شما متفاوت است.
که کوشش شما پراکنده [و گونه‌گون‌] است‌
كه هر آينه كوشش شما بسى پراكنده است- مختلف است نه يكسان-.
سعی و تلاش شما جوراجور و گوناگون است (و لذا جزا و سزای شما هم متفاوت و مختلف خواهد بود).
(که) همانا کوشش‌تان پراکنده است.
که کوشش شما است همانا گوناگون‌


الليل ٣ آیه ٤ الليل ٥
سوره : سوره الليل
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَتَّی»: جمع شَتِیت، پراکنده. مراد مختلف و متفاوت و از هم جدا است. دسته‌ای نیکوکار و پرهیزگار، و گروهی بدکردار و ناپرهیزگار، بعضی مؤمن و صادق، و برخی کافر و فاسق، و ... تلاشهائی برای درم و شکم و لذائذ نفسانی، و تلاشهائی در راه خدمت به مردمان و رضای یزدان و اجرای اوامر ربّانی.و ... این آیه بیانگر دو خطّ سیر متمایز و جهت‌گیری متفاوت است و جواب قسم است.


نزول

شأن نزول آیات ۴ و ۱۹:

عطاء گوید: این آیات و آیه ۵ درباره ابوالدحداح نازل شده بدین تفصیل که مردى از انصار درخت خرمائى در خانه خود داشت که شاخه هاى او به خانه همسایگان مى بود و آن‌ها از اثر فقر و پریشانى از خرماى آن می‌خوردند. آن مرد شکایت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برد. پیامبر فرمود: درخت خود را در ازاء درختى در بهشت به من بفروش.

آن مرد امتناع کرد ابوالدحداح چون این سخن بشنید به پیامبر گفت: یا رسول الله من آن را در ازاء درختى در بهشت به شما مى فروشم. پیامبر فرمود: درخت مال تو نیست. گفت: خواهم خرید لذا ابوالدحداح نزد آن مرد انصارى رفت و گفت: باغى در مدینه دارم آن را به تو مى فروشم و آن یک درخت را به من بفروش، آن مرد حاضر شد. ابوالدحداح یک باغ را با یک درخت معاوضه کرد سپس نزد رسول خدا آمد و آن را در ازاء درختى در بهشت بفروخت و این آیات نازل گردید.[۱]

ابن الزبیر گوید: درباره ابوبکر نازل شده که ممالیکى از قبیل بلال و عامر بن فهیرة را خریده بود و سپس آزاد ساخت.[۲][۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»

«1» به شب سوگند، آنگاه كه (زمين را در پرده‌ى سياه) فرو پوشاند. «2» به روز سوگند، آنگاه كه روشن شود. «3» سوگند به آن كس كه نر و ماده را آفريد. «4» همانا تلاش‌هاى شما پراكنده است.

نکته ها

در حديث مى‌خوانيم: خداوند به هر چه از مخلوقاتش كه بخواهد، حق دارد سوگند ياد كند ولى مردم بايد تنها به خدا سوگند ياد نمايند. «1»

«شتى» جمع «شتيت» به معناى متفرّق است. سوگند، تنها براى تفاوت سعى‌ها نيست، زيرا كه اين تفاوت بر همه روش است، بلكه سوگند به خاطر نتايج و آثار متفاوت كارها است.

سايه‌ى شب يك نعمت بزرگ است كه در آن تعديل حرارت، آسايش جسم، آرامش روح و نيايش‌هاى خالصانه انجام مى‌گيرد.

پیام ها

1- زمان، امرى مقدّس و قابل سوگند است. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌»

2- هم به نشانه‌هاى آفاقى توجه كنيد، وَ اللَّيْلِ‌ ... وَ النَّهارِ هم به نشانه‌هاى انفسى.


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 506

«وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌»

3- نظام زوجيّت در حيوان و انسان، نشانه قدرت و حكمت خداوند است. «ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌»

4- تفاوت مهر يا قهر خداوند حكيمانه و عادلانه است نه گزاف، زيرا تلاشهاى شما انسانها گوناگون است. «إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»


«1». تفسير منهج الصادقين، (چ سوم) ج 10 ص 264.

جلد 14 - صفحه 237

قسم به مذكورات، إِنَّ سَعْيَكُمْ‌: به درستى كه سعى و كوشش شما در اعمال و اقوال، لَشَتَّى‌: هر آينه پراكنده و مختلف است در انجاء و اهلاك، كه بعضى از سعى شما موجب نجات است و رستگارى و بعضى ديگر سبب هلاكت و گرفتارى. و از حضرت رسول اكرم مروى است كه: النّاس رجلان مبتاع نفسه فمعتقها و بايع نفسه فموبقها. يعنى مردم دو نوعند. يكى آنكه خود را بخرد و آزاد كند و ديگرى آنكه خود را بفروشد و هلاك كند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»

فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9»

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14»

لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19»

إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»

ترجمه‌

سوگند بشب وقتى كه بپوشاند

و بروز وقتى كه آشكار گردد

و بآنكه آفريده نر و ماده را

همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است‌

پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد

و تصديق نمود بمعارف حقّه‌

پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را

و امّا كسيكه بخل ورزيد و بى‌نياز پنداشت خود را

و تكذيب نمود بمعارف حقّه‌

پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را

و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود

همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است‌

و همانا از آن ما است آخرت و دنيا

پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد

در نيايد در آن مگر بدبخت‌ترين مردم‌

آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد

و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم‌

آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را

با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود

مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است‌

و هر آينه زود باشد كه خشنود شود.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه‌


جلد 5 صفحه 397

بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بى‌نياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقه‌ئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در


جلد 5 صفحه 398

بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمى‌افتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مى‌افتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقى‌ترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود


جلد 5 صفحه 399

در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانسته‌اند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى‌


جلد 5 صفحه 400

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ سَعيَكُم‌ لَشَتّي‌ «4»

جواب‌ قسم‌ ‌است‌ محققا سعي‌ ‌شما‌ بني‌ آدم‌ و رفتار و كردارتان‌ مختلف‌ ‌است‌ بعضي‌ ‌در‌ طريق‌ حق‌ و سعادت‌ مشي‌ ميكنند و بعضي‌ ‌در‌ طريق‌ باطل‌ و شقاوت‌ سير ميكنند ‌که‌ ميفرمايد: فَرِيقاً هَدي‌ وَ فَرِيقاً حَق‌َّ عَلَيهِم‌ُ الضَّلالَةُ إِنَّهُم‌ُ اتَّخَذُوا الشَّياطِين‌َ أَولِياءَ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَ يَحسَبُون‌َ أَنَّهُم‌ مُهتَدُون‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 30.

اقول‌: اختلاف‌ افراد بشر ‌از‌ حيثيات‌ زيادي‌ بسيار ‌است‌ اما ‌در‌ عقايد چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ ‌از‌ طبيعي‌ ‌لا‌ مذهب‌ ‌که‌ ميانه ‌آنها‌ ‌در‌ پيدايش‌ عالم‌ بسيار مختلف‌، و ‌از‌ مشرك‌ ‌که‌ ‌هر‌ طايفه ‌آنها‌ يك‌ الهه‌ ‌بر‌ ‌خود‌ انتخاب‌ كردند ‌از‌ اصنام‌ و گاو و گوساله‌ و آتش‌ و

جلد 18 - صفحه 138

درخت‌ و شمس‌ و كواكب‌ و ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و ‌غير‌ اينها، و ‌از‌ يهود ‌که‌ هفتاد و يك‌ فرقه‌ شدند يك‌ فرقه‌ ‌در‌ نجات‌ و هفتاد ‌در‌ هلاكت‌، و نصاري‌ ‌که‌ هفتاد و دو فرقه‌ يك‌ فرقه‌ ‌در‌ نجات‌ و بقيه‌ ‌در‌ هلاكت‌، فرق‌ مسلمين‌ ‌که‌ هفتاد و سه‌ فرقه‌ يك‌ فرقه‌ ‌در‌ نجات‌ بقيه‌ ‌در‌ هلاكت‌.

اما ‌در‌ اخلاق‌ ‌از‌ حيث‌ صفات‌ حميده‌ و اخلاق‌ رذيله‌ چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ دارند ‌از‌ حيث‌ افعال‌ و اعمال‌ افعال‌ حسنه‌ و اعمال‌ سيئه‌ ‌که‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ دو نفر مثل‌ ‌هم‌ نيستند بلكه‌ ‌در‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ و ملبوسات‌ و مساكن‌ و معاشرات‌ و طرق‌ معيشت‌ و كسب‌ و ‌غير‌ اينها چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ دارند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- و سر انجام به هدف نهائی این سوگندها می‌رسد و می‌فرماید: «که سعی و تلاش شما (در زندگی) مختلف است» (ان سعیکم لشتی).

جهت‌گیری تلاشها و نتائج آن نیز کاملا مختلف و متفاوت می‌باشد. اشاره به این که شما به هر حال در زندگی آرام نخواهید گرفت، و حتما به سعی و تلاشی دست می‌زنید، و نیروهای خداداد که سرمایه‌های وجودتان است در مسیری خرج می‌شود، ببینید سعی و تلاش شما در کدام مسیر، به کدام سمت، و دارای کدام نتیجه است؟ نکند تمام سرمایه‌ها و استعدادهای خود را به بهای اندکی بفروشید، و یا بیهوده به هدر دهید.

نکات آیه

۱ - انسان ها، در شیوه کار و تلاش و نتیجه آن، با یکدیگر متفاوت اند. (إنّ سعیکم لشتّى) «شتّى» (جمع «شتیت») به معناى متفرق ها است. «سعى» گرچه مفرد است; ولى به قرینه اضافه شدن به «کم»، در معناى جمع است. این آیه گرچه جواب قسم هاى پیش است; ولى جواب تفصیلى قسم، مطالبى است که در آیات بعد آمده است. مراد از تفاوت تلاش ها - به قرینه آیات بعد - تفاوت شیوه ها و پى آمدهاى عمل است.

۲ - خداوند، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شیوه ها و آثار آن، به شب و روز و به ذات خویش، سوگند یاد کرده است. (و الّیل ... إنّ سعیکم لشتّى)

۳ - انسان به طبع خویش، داراى تلاش هایى متفاوت (سودمند و زیان بخش) و برخوردار از نیروى انتخاب است. (إنّ سعیکم لشتّى) مفاد آیه شریفه ممکن است اختلاف تلاش برخى از انسان ها، با دسته اى دیگر باشد و نیز مى تواند نشانگر اختلاف تلاش هاى گوناگون هر انسان باشد. برداشت یاد شده، ناظر به دومین احتمال است. آیات بعد - که تلاش هاى خوب و بد را مشخص ساخته - در حقیقت بیانگر قدرت انتخاب و توصیه به برگزیدن تلاش هاى نیک است.

۴ - ترک تلاش هاى نادرست و بسنده کردن به کوشش هاى سودمند، توصیه خداوند به تمام انسان ها است. (إنّ سعیکم لشتّى) جواب قسم - که در حقیقت مجموع شیوه ها و آثارى است که براى تلاش هاى گوناگون بشر، در آیات بعد آمده است - در ضمن خود، دعوت کننده مردم به ترک تشتت در تلاش ها و ایجاد وحدت رویّه در کوشش هاى خویش و برگزیدن راهى است که به «یُسْرى» منتهى شود.

موضوعات مرتبط

  • انسان: اختیار انسان ۳; تفاوت انسان ها ۳; تفاوت تلاش انسان ها ۱، ۲، ۳; تفاوت عمل انسان ها ۱، ۲; طبع انسان ۳
  • تلاش: توصیه به تلاش مفید ۴
  • خدا: توصیه هاى خدا ۴
  • سوگند: سوگند به خدا ۲; سوگند به روز ۲; سوگند به شب ۲
  • عمل: اجتناب از عمل ناپسند ۴
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۲

منابع

  1. تفاسیر روض الجنان و مجمع البیان.
  2. تفاسیر کشف الاسرار و مجمع البیان.
  3. صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است، گوید: منظور از آیه ۴ سعى ابوبکر و سعى امیة بن خلف است.