الليل ٥
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
الليل ٤ | آیه ٥ | الليل ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَعْطَی»: صرف کرد و داد. خرج و پخش کرد. «إتَّقَی»: از خدا ترسید. تقوا و پرهیزگاری پیشه کرد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: چنین روایت کنند که این آیه درباره ابوالدحداح انصارى و سمرة بن حبیب نازل گردیده و درباره آن قصه معروفى است و نیز گویند: درباره غیر این دو نفر نازل شده است.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره ليل
- مراد از اين كه درباره مؤمن انفاق كننده متقّى فرمود: «فسنيسّره لليسرى»
- درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: «فسينسّره للعسرى»
- هدايت خلق از قضاهاى الهى است كه بر خود واجب كرده و با هادى بودن انبيا«ع» منافات ندارد
- فرق بين هدايت به معناى ارائه طريق و هدايت به معناى ايصال به هدف
- بيان اين كه تكذيب كننده دعوت حقّ و روى گرداننده از آن «اشقى» است
- و اين كه مفاد آيه «لا يُصلّيها إلّا الأشقى ...» اين است كه فقط كافراشقى، خالد در جهنّم است
- متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا از مال حود انفاق مى كند
- رواياتى درباره نزول آيات: «فأمّا من أعطى و اتّقى» در شأن «ابودحداح» و ...
- كلام فخر رازى در شأن نزول سوره «ليل» و نقد و بررسى آن
نکات آیه
۱ - دسته اى از مردم، انفاقگر و اهل جود و تقوایند. (فأمّا من أعطى و اتّقى) مراد از «إعطاء» - به قرینه مقابله با «بخل» (در آیات بعد) - انفاق مال و جود و کرم است.
۲ - سخاوت مندى، انفاق و تقواپیشگى، توصیه خداوند به تمام مردم (فأمّا من أعطى و اتّقى) ذکر پاداش نیک براى این گروه (در آیات بعد)، ترغیب مردم به اعطاى مال و تقوا است.
۳ - توأم بودن انفاق و تقوا با هم، شرط ارزش مندى آنها است. (من أعطى و اتّقى)
۴ - انفاق، پرهیز از ثروت اندوزى، تزکیه خواهى، سخاوت مندى و اخلاص، از نشانه هاى تقواپیشگى است. (أعطى و اتّقى) فعل «اتّقى» در مقابل فعل «استغنى» (در آیات بعد)، قرار گرفته و نقطه مقابل استغنا (ثروت اندوزى) را «تقوا» نامیده است. از طرف دیگر عطف «اتّقى» بر «أعطى» - که با عطف تفسیرى یا سبب بر مسبب و یا عکس آن سازگار است - انفاق را نشانه تقوا قرار داده است. آیات آخر سوره - که از عنوان «من أعطى و اتّقى» با نامى دیگر (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى ...) یاد کرده - مصادیق دیگر تقوا را بر شمرده است.
روایات و احادیث
۵ - «قال البزنطى: ... و سمعت الرضا(ع) یقول فى تفسیر «و الّیل إذا یغشى» قال: إنّ رجلاً من الأنصار کان لرجل فى حائطه نخلة و کان یُضِرّ به فشکا ذلک إلى رسول اللّه(ص) فدعاه فقال: اعطنى نخلتک بنخلة فى الجنّة فأبى فبلغ ذلک رجلاً من الأنصار یکنّى أبا الدحداح فجاء إلى صاحب النخلة فقال: بعنى نخلتک بحائطى فباعه فجاء إلى رسول اللّه(ص) فقال: یا رسول اللّه قد اشتریت نخلة فلان بحائطى، قال: فقال رسول اللّه(ص) فلک بدلها نخلة فى الجنّة فأنزل اللّه تبارک و تعالى على نبیّه(ص) «...فأمّا من أعطى» یعنى النخلة «و اتّقى و صدّق بالحسنى» بوعد رسول اللّه(ص)...;[۳] بزنطى گفت: از امام رضا(ع) شنیدم که در تفسیر «و الّیل إذا یغشى» سخن مى گفت و فرمود: در باغِ مردى از انصار درخت خرمایى متعلق به شخص دیگرى بود و آن شخص [به هنگام استفاده از درخت] به مرد انصارى زیان مى رساند. مرد انصارى از این عمل به رسول خدا(ص) شکایت کرد; رسول خدا(ص) صاحب درخت را فراخواند و به او فرمود: درخت خرمایت را در ازاى یک اصله درخت خرما در بهشت، به من واگذارکن و آن مرد امتناع کرد. پس این خبر به مردى از انصار رسید که کنیه او «ابودحداح» بود. وى نزد صاحب آن درخت رفت و گفت: آن درخت خرمایت را در ازاى باغ من به من بفروش، او هم فروخت. آن گاه ابودحداح نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: درخت خرماى فلانى را در عوض باغ خود خریدم، رسول خدا(ص) به او فرمود: تو به جاى آن درخت، درختى را در بهشت مالک هستى. پس خداى تبارک و تعالى بر پیامبرش [این آیه را] نازل فرمود: «فأمّا من أعطى» مقصود [بخشیدن ]درخت خرما است «و اتّقى و صدّق بالحسنى» مقصود [تصدیق ]وعده رسول خدا است».
۶ - «عن على بن الحسین(ع) قال: کان رجلٌ موسِرٌ على عهد النبىّ(ص) فى دار [له ]حدیقة و له جار له صِبْیَةٌ فکان یتساقط الرُطب عن النخلة فیَشُدُّون صِبْیانُه یأکلون فیأتى الموسر فیُخرِج الرطب من جوف أفواه الصِبْیة فشکى الرجل ذلک إلى النبىّ(ص) فأقبل وحده إلى الرجل فقال: بِعْنى حدیقتک هذه بحدیقة فى الجنّة فقال له الموسر: لا أبیعک عاجلاً بآجل فبکى النبىّ(ص) و رجع نحو المسجد فلقیه أمیرالمؤمنین على بن أبى طالب(ع) فقال له: یا رسول اللّه مایبکیک؟ لا أبکى اللّه عینیک فأخبره خبر الرجل الضعیف و الحدیقة فأقبل أمیرالمؤمنین حتّى استخرجه من منزله و قال له، بِعْنى دارک قال الموسر: بحائطک الحِسْىِ فصفق على یده و دارَ إلى الضعیف فقال له: دُرْ إلى دارک فقد ملککها اللّه ربّ العالمین و أقبل أمیرالمؤمنین(ع) و نزل جبرائیل على النبىّ(ص) فقال له: یامحمد إقرء «و الّیل إذا یغشى و النهار إذا تجلّى و ما خلق الذکر و الاُنثى» إلى آخر السورة فقام النبىّ(ص) فقبّل بین عینیه ثمّ قال: بأبى أنت قد أنزل اللّه فیک هذه السورة کاملة;[۴] از امام سجاد(ع) روایت شده که شخص ثروتمندى در زمان پیامبر(ص) در خانه اى ساکن بود که [در آن خانه ]باغى بود و براى او همسایه اى بود که چند کودک خرد سال داشت و هر زمان که خرماى رسیده از درخت مى افتاد، کودکان مى دویدند که آن خرما را بخورند. آن مرد ثروتمند مى آمد و خرما را از داخل دهان آن کودکان بیرون مى آورد. آن مرد نزد پیامبر(ص) شکایت کرد. حضرت به تنهایى نزد صاحب خانه رفت و فرمود: باغ خود را در ازاى باغى در بهشت به من بفروش. آن مرد گفت: نقد را به نسیه نمى فروشم. پیغمبر گریست و به طرف مسجد بازگشت پس امیرالمؤمنین على(ع) حضرت را ملاقات کرد و گفت: اى رسول خدا! چه چیز تو را به گریه انداخته است؟ خداوند چشمان تو را گریان نسازد. حضرت داستان آن مرد ضعیف و باغ را به او خبر داد و امیرالمؤمنین(ع) نزد آن مرد رفت و او را از منزل خواست و گفت: خانه ات را به من بفروش. او گفت: مى فروشم در ازاى بستانت که هموار و آبگیر است. على(ع) دست خود را[ به علامت قبول بیع] بر دست او زد و به سوى آن مرد ضعیف رفت و فرمود: به خانه خود برگرد، پروردگار عالمیان آن خانه را به ملک تو درآورد. امیرالمؤمنین برگشت و جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و به او گفت: اى محمد! بخوان «و الّیل إذا یغشى...». پیامبر(ص) برخاست و پیشانى حضرت على(ع) را بوسید و فرمود: پدرم فداى تو! خداوند این سوره را کامل درباره تو نازل فرمود».
موضوعات مرتبط
- اخلاص: آثار اخلاص ۴
- ارزشها: ملاک ارزشها ۳
- امام على(ع): فضایل امام على(ع) ۶
- انصار: قصه مرد انصارى ۵
- انفاق: آثار انفاق ۴; تقوا در انفاق ۳; توصیه به انفاق ۲; شرایط انفاق۳
- انفاقگران :۱
- ایمان: ایمان به وعده هاى محمد(ص) ۵
- تزکیه: آثار تزکیه ۴
- تقوا: توصیه به تقوا ۲; نشانه هاى تقوا ۴
- ثروت اندوزى: آثار اجتناب از ثروت اندوزى ۴
- خدا: توصیه هاى خدا ۲
- سخاوت: آثار سخاوت ۴; توصیه به سخاوت ۲
- سخاوتمندان :۱
- گروههاى اجتماعى :۱
- متقین :۱
- محمد(ص): گریه محمد(ص) ۶
منابع
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که این آیه درباره ابوالدحداح نازل شده زیرا مردى از انصار داراى درختى خرما در خانه مرد دیگرى بود و به خاطر آن درخت گاهگاهى سرزده و بدون اجازه به خانه آن مرد میرفت و مزاحمت فراهم میکرد، آن مرد شکایت نزد پیامبر برد. رسول خدا صلی الله علیه و آله مرد انصارى را خواست و فرمود: آن درخت را در ازاء یک درخت در بهشت به وى بفروشد. آن مرد انصارى حاضر نشد ابوالدحداح درخت مزبور را از مرد انصارى خرید و نزد پیامبر آمد و عرض کرد یا رسول الله من حاضرم این درخت را در ازاء درخت بهشت به شما واگذارم. پیامبر فرمود: خداوند در ازاء آن باغهائى در بهشت به تو خواهد داد.
- ↑ حاکم صاحب المستدرک از علماء عامه از عامر بن عبدالله بن زبیر او از پدرش روایت کند که درباره ابوبکر در ازاء آزاد کردن برده هاى متعدد خود نازل شده است.
- ↑ قرب الاسناد حمیرى، ص ۳۵۵، ح ۱۲۷۳; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۸۹، ح ۹.
- ↑ تفسیرفرات کوفى، ص ۵۶۵، ح ۱; بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۳۷، ح ۱۵.