العنكبوت ٢٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۴#link99 | آيات ۱۴ - ۴۰، سوره عنكبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۴#link99 | آيات ۱۴ - ۴۰، سوره عنكبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۴#link100 | بيان اين آيات شريفه كه به هفت داستان از انبياء و آزمايش شده امم ايشان اشاره دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۴#link100 | بيان اين آيات شريفه كه به هفت داستان از انبياء و آزمايش شده امم ايشان اشاره دارد]]
خط ۴۸: خط ۴۹:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۵#link113 | رواياتى درباره عمل قوم لوط و عذاب الهى آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۵#link113 | رواياتى درباره عمل قوم لوط و عذاب الهى آنان]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۶۰#link113 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۶۰#link113 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29»
جلد 7 - صفحه 135
شما به سراغ مردها مى‌رويد و راه (طبيعى زناشويى) را قطع مى‌كنيد و در مجالس خود (آشكارا و بى‌پرده) اعمال ناپسند انجام مى‌دهيد؟ پس قومش پاسخى ندادند جز اين كه گفتند: اگر تو (در ادّعاى پيامبرى) از راستگويانى، عذاب خدا را براى ما بياور.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29»
جلد 10 - صفحه 226
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ‌: آيا شما مى‌آئيد به مردان به طريق مباشرت و عمل وقيح شنيع، وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ‌: و مى‌بريد راه را بر رهگذران، يعنى مال ايشان را مى‌گيريد و ايشان را مى‌كشيد. و يا با غريبان از روى اكراه لواط كنيد و آنها را به اين فعل قبيح امر مى‌نمائيد و بدين سبب مردمان آمد و شد را ترك و راه مسدود شده. مروى است كه بر سر راه مى‌نشستند و كسى كه به گذر آمدى هر يك بر او سنگ انداختى سنگ هر كدام به او خوردى او را گرفتى و مال او را اخذ نمودى و با او عمل قبيح را كردى و در عوض سه درهم باو دادى، و آنها را قاضى بود كه بر اين وجه حكم كردى‌ «1». 2- يا مراد آيه آنكه قطع طريق نسل مى‌كنيد كه به سبب اين عمل دست از زنان خود برداشتيد.
وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ: و مى‌آئيد در مجلس قبيح، يعنى از بى‌شرمى مجلس مى‌سازيد و در آن بى‌پروا بى‌حيائى كنيد بر وجهى كه همه آن را ببينند و انواع منكرات را كه شرعا و عقلا مذموم است اقدام مى‌كنيد، مانند دشنام دادن و مزاح كردن به فحش، و صفير زدن و سنگريزه را به انگشت به يكديگر انداختن، و مهره‌ها از كمان گلوله بر رهگذران انداختن، و قمار بازى و شرب خمر و ساز و مزامير و سخريه مسافران، و كشف عورت و ساير قبايح را آشكارا مرتكب مى‌شدند.
علامه مجلسى رحمه اللّه به سند معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه شش چيز است در اين امت كه از عملهاى قوم لوط است. 1- كمان و گلوله انداختن. 2- سنگريزه با انگشت انداختن. 3- قندران‌ «2» جائيدن.
4- جامه بر زمين انداختن از روى تكبر. 5 و 6- بندهاى قبا و پيراهن را گشودن‌ «3».
----
«1» مجمع البيان، ج 4، ص 280.
«2» شيره و صمغ يك نوع گياه كه آن را مانند آدامس مى‌جوند.
«3» بحار الانوار، ج 12، ص 151، روايت 3، به نقل از خصال شيخ صدوق ج 1، ص 331.
جلد 10 - صفحه 227
چون لوط عليه السّلام قوم را از اين قبايح منع فرمود، فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ‌: پس نبود جواب قوم لوط مر او را بعد از منع از بت پرستى و زجر از قبايح و شنايع، إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گفتند از روى استهزاء، ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ‌:
بياور به ما عذاب خدا را، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى از راستگويان در آنكه اين افعال قبيح است و به سبب آن عذاب بر ما نازل مى‌شود. يا اگر هستى از راستگويان در دعوى نبوت كه مفهوم مى‌شود از توبيخ. يعنى ما ترك اين عملها نخواهيم كرد اگر تو راست مى‌گوئى كه خدائى هست و تو پيغمبر او هستى و ما را از اين منع مى‌كنى، پس بگو به خدا تا عذاب فرستد به ما. اين جواب قوم لوط نهايت جرئت و جلادت آنها را ثابت گرداند، زيرا تكذيب خدا و رسول و توهين عظيم نسبت به فرامين ذات خداوند، عظيم و موجب تجرى و هتاكى ديگران گردد، بنابراين مستوجب شوند غضب و سخط الهى را.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‌ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «26» وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ «27» وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ «28» أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29» قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ (30)
ترجمه‌
پس ايمان آورد به او لوط و گفت همانا من هجرت كننده‌ام بسوى پروردگارم همانا او تواناى درست‌كار است‌
و بخشيديم به او اسحق و يعقوب را و قرار داديم در فرزندان او پيغمبرى و كتاب را و داديم باو مزدش را در دنيا و همانا او در آخرت هر آينه از شايستگان است‌
و لوط را هنگاميكه گفت بقومش همانا شما بجا مى‌آوريد كار زشتى را كه پيشى نگرفته است شما را بآن احدى از جهانيان‌
----
جلد 4 صفحه 225
آيا بدرستيكه شما هر آينه مى‌آئيد نزد مردان و بند مى‌آوريد راه و بجا مى‌آوريد در انجمنتان كار ناپسند را پس نبود جواب قومش مگر آنكه گفتند بياور براى ما عذاب خدا را اگر هستى از راستگويان‌
گفت پروردگار من نصرت ده مرا بر گروه فساد كنندگان.
تفسير
حضرت ابراهيم عليه السّلام بعد از آنكه از آتش نجات يافت و بيانات سابقه را فرمود حضرت لوط كه پسر خاله يا خواهرزاده او بود و در احوال آنحضرت سابقا ذكر شده است باو ايمان آورد و حضرت ابراهيم عزم خود را بر هجرت از بلد كفر باو اعلام فرمود و مطمئن شد بآنكه خداوند بعزت و توانائى خود او و كسانش را از شرّ كفار حفظ ميفرمايد و بحكمت و درستكارى خويش او را بصلاحش ميرساند و بعضى گفته‌اند فرمود من هجرت ميكنم از قوم خود بجائيكه خدا مرا امر فرموده و قمى ره نقل فرموده كه مهاجر كسى است كه گناهان را ترك و توبه بسوى خدا نمايد و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نبوت آنحضرت در كوثى كه قريه‌ئى از قراء سور يعنى كوفه است بود در بدو امر پس از آنجا هجرت فرمود نه براى جنگ و اين مراد است از قول خداوند انّى مهاجر الى ربّى سيهدين و خدا در پيرى كه مأيوس از اولاد بود از ساره كه زن نازائى بود باو پسرى مانند حضرت اسحق و نواده‌ئى مانند حضرت يعقوب عنايت فرمود بعد از حضرت اسمعيل كه از هاجر كه كنيز بود داشت و قرار داد در نسل و ذريّه او نبوت و كتاب را كه بز او صحف و بر فرزندانش تورية و انجيل و زبور و فرقان نازل گرديد و بعد از او هيچ پيغمبرى نيامد مگر آنكه از نسل آنحضرت بود و اين اجر دنيوى او بود كه پيغمبر خاتم و ائمّه هدى و امام زمان از ذريّه او هستند و تا آخر دنيا سلطنت حقّه در اين خاندان باقى و برقرار خواهد بود بعلاوه نام نيك و مقبوليّت تامّه عامّه كه تمام ارباب اديان معترف بمقام و عزت و عظمت اويند و درود و ثناى او در السنه و افواه خاص و عام تا انقراض عالم سارى و جارى است و خداوند در دنيا بقدرى باو ثروت و مكنت عطا فرمود كه عدد احشام و اغنامش از شمار خارج گرديد و مهمانخانه‌اش هميشه دائر بود و تا كنون هم گفته‌اند در مزارش باقى است و براى هيچيك از انبيا اين مزايا نيست و در آخرت هم در زمره درجه اول از رجال برجسته صلاح و تقوى جايگزين‌
----
جلد 4 صفحه 226
خواهد بود و بعضى گفته‌اند آنحضرت در وقت هجرت هفتاد و پنج سال داشت و همان سال خداوند از هاجر كنيز ساره اسمعيل عليه السّلام را باو داده بود و با خانواده خود و حضرت لوط كه اول مؤمن باو بود اول بشهر حران رفتند و از آنجا بشام هجرت نمودند و حضرت ابراهيم در فلسطين منزل نمود و حضرت لوط در شهر سدوم كه آنرا مؤتفكه نيز خوانده‌اند جاى‌گزين گرديد و مأمور بارشاد اهالى آن بلاد شد كه گفته‌اند هفت بلد بوده معروف بمؤتفكات چنانچه خداوند فرموده و فرستاديم لوط را وقتى كه گفت باهل آنديار بر سبيل اخبار و انكار همانا شما كار بسيار زشتى ميكنيد كه تا كنون احدى از اهل عالم اين عمل زشت را انجام نداده و بعضى ائنّكم با همزه استفهام انكارى قرائت نموده‌اند و مؤيّد آن آنستكه بعدا براى بيان آن كار و عمل زشت فرموده آيا شما با مردان نزديكى ميكنيد و راه نسل بشر را قطع ميكنيد بترك نزديكى نمودن با زنان يا راه مردم مسافر را قطع ميكنيد براى تعرّض بنواميس آنها چون گفته‌اند آنها مسافرين را مهمان مينمودند و با ايشان اين عمل شنيع را بجا مى‌آوردند و اين موجب بند آمدن راه ميشد و نيز فرموده شما در مجلس و محفل خودتان علنا كار ناپسند از قبيل آن عمل زشت و اعمال قبيحه ديگر بجا مى‌آوريد يا اصوات ركيكه از خودتان ابراز مينمائيد و قوم بجاى تنبّه و استغفار بر انكار و استكبار افزوده در جواب بطور استهزاء گفتند اگر راست ميگوئى دعا كن خدا عذاب خود را بر ما نازل نمايد و حضرت لوط عرضه داشت پروردگارا مرا بر اين قوم جفاكار كه چنين امر قبيحى را مبتكر و موجب فساد اخلاق مردم ديگر شدند نصرت ده و آنها را بجزاى كردارشان در دنيا برسان كه موجب عبرت سايرين شوند و اين امر منكر شنيع در عالم شيوع پيدا نكند و خداوند اجابت فرمود چنانچه در آيات بعد بيايد انشاء اللّه تعالى.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ إِنَّكُم‌ لَتَأتُون‌َ الرِّجال‌َ وَ تَقطَعُون‌َ السَّبِيل‌َ وَ تَأتُون‌َ فِي‌ نادِيكُم‌ُ المُنكَرَ فَما كان‌َ جَواب‌َ قَومِه‌ِ إِلاّ أَن‌ قالُوا ائتِنا بِعَذاب‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ «29»
آيا ‌به‌ درستي‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌هر‌ آينه‌ مي‌آييد مردان‌ ‌را‌ و قطع‌ راه‌ ميكنيد و ميآوريد ‌در‌ مجالس‌ و محافل‌
جلد 14 - صفحه 315
‌خود‌ منكر ‌را‌ ‌پس‌ نبود جواب‌ قومش‌ مگر اينكه‌ ‌از‌ روي‌ استهزاء گفتند بياور ‌ما ‌را‌ ‌به‌ عذاب‌ خداوند ‌اگر‌ هستي‌ ‌از‌ راستگويان‌.
أَ إِنَّكُم‌ استفهام‌ تقريريست‌.
لَتَأتُون‌َ الرِّجال‌َ ‌که‌ لواط ‌باشد‌ و معصيت‌ بسيار بزرگيست‌ و حد ‌او‌ قتل‌ ‌است‌ ‌بر‌ لاطي‌ و ملوط و خواهر ملوط ‌بر‌ لاطي‌ حرام‌ ميشود و ‌در‌ حديث‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد
«اللواط ‌ما دون‌ الدبر و الدبر ‌هو‌ الكفر باللّه‌».
وَ تَقطَعُون‌َ السَّبِيل‌َ بعضي‌ گفتند مراد سبيل‌ تناسل‌ و توالد ‌است‌ ‌که‌ ازدواج‌ نمي‌كنند و نسل‌ منقطع‌ ميشود بعضي‌ گفتند مراد قطاع‌ الطريق‌ ‌است‌ ‌که‌ اموال‌ مسافرين‌ ‌را‌ ميبرند بعضي‌ گفتند جلوگيري‌ مسافرين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ طريق‌ عبور نكنند و ‌در‌ صورت‌ عبور جرم‌ و حبس‌ و شتم‌ و ضرب‌ دارد و اقرب‌ بنظر همان‌ معناي‌ اول‌ ‌است‌.
وَ تَأتُون‌َ فِي‌ نادِيكُم‌ُ مجالس‌ و محافل‌ و حضور جماعت‌.
المُنكَرَ ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ رضا (ع‌) ‌است‌ فرمود
«يتضارطون‌ ‌في‌ مجالسهم‌ ‌من‌ ‌غير‌ حشمة و ‌لا‌ حياء»
و ‌از‌ حضرت‌ باقر (ع‌) ‌است‌ فرمود
«‌ان‌ حل‌ الا زار ‌في‌ الصلاة و الحذف‌ بالحصي‌ و مضغ‌ الكندر ‌في‌ المجالس‌ و ‌علي‌ ظهر الطريق‌ ‌من‌ عمل‌ قوم‌ لوط».
فَما كان‌َ جَواب‌َ قَومِه‌ِ إِلّا أَن‌ قالُوا ائتِنا بِعَذاب‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ ‌از‌ روي‌ استهزاء و سخريه‌ گفتند ‌اگر‌ راست‌ مي‌گويي‌ ‌پس‌ بياور ‌براي‌ ‌ما عذاب‌ الهي‌ ‌را‌ و ‌اينکه‌ سخريه‌ و استهزاء نسبت‌ بانبياء ‌در‌ كفار و مشركين‌ رواج‌ داشته‌ بنوح‌ گفتند قَد جادَلتَنا فَأَكثَرت‌َ جِدالَنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (هود ‌آيه‌ 32) و قوم‌ عاد بحضرت‌ هود گفتند فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (اعراف‌ 70) ثمود ‌به‌ حضرت‌ صالح‌ وَ قالُوا يا صالِح‌ُ ائتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ المُرسَلِين‌َ (اعراف‌ ‌آيه‌ 77) و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 29)- «لوط» (ع) این پیامبر بزرگ سپس مقصد خود را فاش‌تر بیان ساخت و گفت: «آیا شما به سراغ مردان می‌روید»؟! (أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ).
«و آیا راه (تداوم نسل انسان) را قطع می‌کنید»؟! (وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ).
«و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می‌دهید» (وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ).
ج3، ص500
اکنون ببینیم پاسخ این قوم گمراه و ننگین در برابر سخنان منطقی حضرت لوط (ع) چه بود.
قرآن می‌گوید: «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب الهی را برای ما بیاور» (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۰


ترجمه

آیا شما به سراغ مردان می‌روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع می‌کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می‌دهید؟! «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند:» اگر راست می‌گویی عذاب الهی را برای ما بیاور!

|آيا شما با مردها در مى‌آميزيد و راه را مى‌بنديد و در محافل خود پليدكارى مى‌كنيد؟ ولى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: عذاب خدا را بر ما بياور اگر از راست گويانى
آيا شما با مردها درمى‌آميزيد و راه [توالد و تناسل‌] را قطع مى‌كنيد و در محافل [اُنس‌] خود پليدكارى مى‌كنيد؟» و[لى‌] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور.»
آیا شما به شهوترانی با مردان خلوت کرده و راه (فطرت زناشویی) را قطع می‌کنید و در مجامع خود (بی هیچ خجلت) به کار قبیح می‌پردازید؟! قوم لوط جز آنکه (به طعنه) گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خدا را بر ما نازل کن به او ابدا جوابی ندادند.
آیا شما با مردان آمیزش می کنید و راه [توالد و تناسل] را قطع می نمایید و در محفل عمومی خود [در انظار یکدیگر] این کار بسیار زشت را مرتکب می شوید. پس جواب قوم او جز این نبود که گفتند: اگر تو از راستگویانی عذاب خدا را برای ما بیاور.
آيا با مردان مى‌آميزيد و راه‌ها را مى‌بريد و در محفل خود مرتكب كارهاى ناپسند مى‌شويد؟ جواب قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مى‌گويى عذاب خدا را بر سر ما بياور.
آیا شما با مردان می‌آمیزید و راه و پیوند [طبیعی‌] را می‌برید و در انجمنتان مرتکب زشتکاری می‌شوید؟ آنگاه پاسخ قومش جز این نبود که گفتند اگر از راستگویان هستی عذاب الهی را [هم‌اکنون‌] بر سرما بیاور
آيا شما [به آهنگ شهوت‌] به مردان درمى‌آييد و راه [نسل‌] را مى‌بريد و در انجمن خويش كارهاى ناپسند مى‌كنيد؟! پس جواب قومش جز اين نبود كه گفتند: عذاب خداى را به ما بيار، اگر از راستگويانى.
آیا شما با مردان آمیزش می‌کنید، و راه (تولید و تکثیر نسل) را می‌بندید، و در باشگاهها و مجالس خود (آشکارا و در میان جمع، بدون ترس و خوف از یزدان، و حیا و شرم از مردمان) کارهای زشت انجام می‌دهید؟! (و دامن عصمت به گناه می‌آلائید؟!) پاسخ قوم او جز این نبود که بگویند: اگر راست می‌گوئی، عذاب خدا را بر سر ما بیاور (و ما مردمان آلوده را امان مده!)
«آیا شما با مردان در می‌آمیزید و راه (خدا) را قطع می‌کنید و در محفل (انس) خود آن (کار) منکر را انجام می‌دهید؟» پس پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: «اگر از راستان بوده‌ای عذاب خدا را برایمان بیاور.»
آیا شما درآئید بر مردان و ببرید راه را و بیارید در انجمن خویش ناپسند را پس نبود پاسخ قومش جز آنکه گفتند بیاور ما را به عذاب خدا اگر هستی از راستگویان‌


العنكبوت ٢٨ آیه ٢٩ العنكبوت ٣٠
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ»: راهزنی می‌کنید و مردمان را می‌کشید و اموالشان را به سرقت می‌برید. با عدم زناشوئی با زنان، و انجام عمل لواط، راه تولید نسل را تعطیل می‌کنید. «نَادِی»: مجلس. محلّ اجتماعات. باشگاه. «الْمُنکَرَ»: زشت و پلشت. در اینجا مراد کاری است که فطرت از آن بیزار و طبع سلیم از آن گریزان است. مثل: همجنس‌گرائی، کشف عورت، دشنام و سخنان رکیک، استهزاء و تمسخر. «فَمَا کَانَ جَوَابَ ...»: (نگا: عنکبوت / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29»

جلد 7 - صفحه 135

شما به سراغ مردها مى‌رويد و راه (طبيعى زناشويى) را قطع مى‌كنيد و در مجالس خود (آشكارا و بى‌پرده) اعمال ناپسند انجام مى‌دهيد؟ پس قومش پاسخى ندادند جز اين كه گفتند: اگر تو (در ادّعاى پيامبرى) از راستگويانى، عذاب خدا را براى ما بياور.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29»

جلد 10 - صفحه 226

أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ‌: آيا شما مى‌آئيد به مردان به طريق مباشرت و عمل وقيح شنيع، وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ‌: و مى‌بريد راه را بر رهگذران، يعنى مال ايشان را مى‌گيريد و ايشان را مى‌كشيد. و يا با غريبان از روى اكراه لواط كنيد و آنها را به اين فعل قبيح امر مى‌نمائيد و بدين سبب مردمان آمد و شد را ترك و راه مسدود شده. مروى است كه بر سر راه مى‌نشستند و كسى كه به گذر آمدى هر يك بر او سنگ انداختى سنگ هر كدام به او خوردى او را گرفتى و مال او را اخذ نمودى و با او عمل قبيح را كردى و در عوض سه درهم باو دادى، و آنها را قاضى بود كه بر اين وجه حكم كردى‌ «1». 2- يا مراد آيه آنكه قطع طريق نسل مى‌كنيد كه به سبب اين عمل دست از زنان خود برداشتيد.

وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ: و مى‌آئيد در مجلس قبيح، يعنى از بى‌شرمى مجلس مى‌سازيد و در آن بى‌پروا بى‌حيائى كنيد بر وجهى كه همه آن را ببينند و انواع منكرات را كه شرعا و عقلا مذموم است اقدام مى‌كنيد، مانند دشنام دادن و مزاح كردن به فحش، و صفير زدن و سنگريزه را به انگشت به يكديگر انداختن، و مهره‌ها از كمان گلوله بر رهگذران انداختن، و قمار بازى و شرب خمر و ساز و مزامير و سخريه مسافران، و كشف عورت و ساير قبايح را آشكارا مرتكب مى‌شدند.

علامه مجلسى رحمه اللّه به سند معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه شش چيز است در اين امت كه از عملهاى قوم لوط است. 1- كمان و گلوله انداختن. 2- سنگريزه با انگشت انداختن. 3- قندران‌ «2» جائيدن.

4- جامه بر زمين انداختن از روى تكبر. 5 و 6- بندهاى قبا و پيراهن را گشودن‌ «3».


«1» مجمع البيان، ج 4، ص 280.

«2» شيره و صمغ يك نوع گياه كه آن را مانند آدامس مى‌جوند.

«3» بحار الانوار، ج 12، ص 151، روايت 3، به نقل از خصال شيخ صدوق ج 1، ص 331.

جلد 10 - صفحه 227

چون لوط عليه السّلام قوم را از اين قبايح منع فرمود، فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ‌: پس نبود جواب قوم لوط مر او را بعد از منع از بت پرستى و زجر از قبايح و شنايع، إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گفتند از روى استهزاء، ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ‌:

بياور به ما عذاب خدا را، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى از راستگويان در آنكه اين افعال قبيح است و به سبب آن عذاب بر ما نازل مى‌شود. يا اگر هستى از راستگويان در دعوى نبوت كه مفهوم مى‌شود از توبيخ. يعنى ما ترك اين عملها نخواهيم كرد اگر تو راست مى‌گوئى كه خدائى هست و تو پيغمبر او هستى و ما را از اين منع مى‌كنى، پس بگو به خدا تا عذاب فرستد به ما. اين جواب قوم لوط نهايت جرئت و جلادت آنها را ثابت گرداند، زيرا تكذيب خدا و رسول و توهين عظيم نسبت به فرامين ذات خداوند، عظيم و موجب تجرى و هتاكى ديگران گردد، بنابراين مستوجب شوند غضب و سخط الهى را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‌ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «26» وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ «27» وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ «28» أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29» قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ (30)

ترجمه‌

پس ايمان آورد به او لوط و گفت همانا من هجرت كننده‌ام بسوى پروردگارم همانا او تواناى درست‌كار است‌

و بخشيديم به او اسحق و يعقوب را و قرار داديم در فرزندان او پيغمبرى و كتاب را و داديم باو مزدش را در دنيا و همانا او در آخرت هر آينه از شايستگان است‌

و لوط را هنگاميكه گفت بقومش همانا شما بجا مى‌آوريد كار زشتى را كه پيشى نگرفته است شما را بآن احدى از جهانيان‌


جلد 4 صفحه 225

آيا بدرستيكه شما هر آينه مى‌آئيد نزد مردان و بند مى‌آوريد راه و بجا مى‌آوريد در انجمنتان كار ناپسند را پس نبود جواب قومش مگر آنكه گفتند بياور براى ما عذاب خدا را اگر هستى از راستگويان‌

گفت پروردگار من نصرت ده مرا بر گروه فساد كنندگان.

تفسير

حضرت ابراهيم عليه السّلام بعد از آنكه از آتش نجات يافت و بيانات سابقه را فرمود حضرت لوط كه پسر خاله يا خواهرزاده او بود و در احوال آنحضرت سابقا ذكر شده است باو ايمان آورد و حضرت ابراهيم عزم خود را بر هجرت از بلد كفر باو اعلام فرمود و مطمئن شد بآنكه خداوند بعزت و توانائى خود او و كسانش را از شرّ كفار حفظ ميفرمايد و بحكمت و درستكارى خويش او را بصلاحش ميرساند و بعضى گفته‌اند فرمود من هجرت ميكنم از قوم خود بجائيكه خدا مرا امر فرموده و قمى ره نقل فرموده كه مهاجر كسى است كه گناهان را ترك و توبه بسوى خدا نمايد و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نبوت آنحضرت در كوثى كه قريه‌ئى از قراء سور يعنى كوفه است بود در بدو امر پس از آنجا هجرت فرمود نه براى جنگ و اين مراد است از قول خداوند انّى مهاجر الى ربّى سيهدين و خدا در پيرى كه مأيوس از اولاد بود از ساره كه زن نازائى بود باو پسرى مانند حضرت اسحق و نواده‌ئى مانند حضرت يعقوب عنايت فرمود بعد از حضرت اسمعيل كه از هاجر كه كنيز بود داشت و قرار داد در نسل و ذريّه او نبوت و كتاب را كه بز او صحف و بر فرزندانش تورية و انجيل و زبور و فرقان نازل گرديد و بعد از او هيچ پيغمبرى نيامد مگر آنكه از نسل آنحضرت بود و اين اجر دنيوى او بود كه پيغمبر خاتم و ائمّه هدى و امام زمان از ذريّه او هستند و تا آخر دنيا سلطنت حقّه در اين خاندان باقى و برقرار خواهد بود بعلاوه نام نيك و مقبوليّت تامّه عامّه كه تمام ارباب اديان معترف بمقام و عزت و عظمت اويند و درود و ثناى او در السنه و افواه خاص و عام تا انقراض عالم سارى و جارى است و خداوند در دنيا بقدرى باو ثروت و مكنت عطا فرمود كه عدد احشام و اغنامش از شمار خارج گرديد و مهمانخانه‌اش هميشه دائر بود و تا كنون هم گفته‌اند در مزارش باقى است و براى هيچيك از انبيا اين مزايا نيست و در آخرت هم در زمره درجه اول از رجال برجسته صلاح و تقوى جايگزين‌


جلد 4 صفحه 226

خواهد بود و بعضى گفته‌اند آنحضرت در وقت هجرت هفتاد و پنج سال داشت و همان سال خداوند از هاجر كنيز ساره اسمعيل عليه السّلام را باو داده بود و با خانواده خود و حضرت لوط كه اول مؤمن باو بود اول بشهر حران رفتند و از آنجا بشام هجرت نمودند و حضرت ابراهيم در فلسطين منزل نمود و حضرت لوط در شهر سدوم كه آنرا مؤتفكه نيز خوانده‌اند جاى‌گزين گرديد و مأمور بارشاد اهالى آن بلاد شد كه گفته‌اند هفت بلد بوده معروف بمؤتفكات چنانچه خداوند فرموده و فرستاديم لوط را وقتى كه گفت باهل آنديار بر سبيل اخبار و انكار همانا شما كار بسيار زشتى ميكنيد كه تا كنون احدى از اهل عالم اين عمل زشت را انجام نداده و بعضى ائنّكم با همزه استفهام انكارى قرائت نموده‌اند و مؤيّد آن آنستكه بعدا براى بيان آن كار و عمل زشت فرموده آيا شما با مردان نزديكى ميكنيد و راه نسل بشر را قطع ميكنيد بترك نزديكى نمودن با زنان يا راه مردم مسافر را قطع ميكنيد براى تعرّض بنواميس آنها چون گفته‌اند آنها مسافرين را مهمان مينمودند و با ايشان اين عمل شنيع را بجا مى‌آوردند و اين موجب بند آمدن راه ميشد و نيز فرموده شما در مجلس و محفل خودتان علنا كار ناپسند از قبيل آن عمل زشت و اعمال قبيحه ديگر بجا مى‌آوريد يا اصوات ركيكه از خودتان ابراز مينمائيد و قوم بجاى تنبّه و استغفار بر انكار و استكبار افزوده در جواب بطور استهزاء گفتند اگر راست ميگوئى دعا كن خدا عذاب خود را بر ما نازل نمايد و حضرت لوط عرضه داشت پروردگارا مرا بر اين قوم جفاكار كه چنين امر قبيحى را مبتكر و موجب فساد اخلاق مردم ديگر شدند نصرت ده و آنها را بجزاى كردارشان در دنيا برسان كه موجب عبرت سايرين شوند و اين امر منكر شنيع در عالم شيوع پيدا نكند و خداوند اجابت فرمود چنانچه در آيات بعد بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ إِنَّكُم‌ لَتَأتُون‌َ الرِّجال‌َ وَ تَقطَعُون‌َ السَّبِيل‌َ وَ تَأتُون‌َ فِي‌ نادِيكُم‌ُ المُنكَرَ فَما كان‌َ جَواب‌َ قَومِه‌ِ إِلاّ أَن‌ قالُوا ائتِنا بِعَذاب‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ «29»

آيا ‌به‌ درستي‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌هر‌ آينه‌ مي‌آييد مردان‌ ‌را‌ و قطع‌ راه‌ ميكنيد و ميآوريد ‌در‌ مجالس‌ و محافل‌

جلد 14 - صفحه 315

‌خود‌ منكر ‌را‌ ‌پس‌ نبود جواب‌ قومش‌ مگر اينكه‌ ‌از‌ روي‌ استهزاء گفتند بياور ‌ما ‌را‌ ‌به‌ عذاب‌ خداوند ‌اگر‌ هستي‌ ‌از‌ راستگويان‌.

أَ إِنَّكُم‌ استفهام‌ تقريريست‌.

لَتَأتُون‌َ الرِّجال‌َ ‌که‌ لواط ‌باشد‌ و معصيت‌ بسيار بزرگيست‌ و حد ‌او‌ قتل‌ ‌است‌ ‌بر‌ لاطي‌ و ملوط و خواهر ملوط ‌بر‌ لاطي‌ حرام‌ ميشود و ‌در‌ حديث‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد

«اللواط ‌ما دون‌ الدبر و الدبر ‌هو‌ الكفر باللّه‌».

وَ تَقطَعُون‌َ السَّبِيل‌َ بعضي‌ گفتند مراد سبيل‌ تناسل‌ و توالد ‌است‌ ‌که‌ ازدواج‌ نمي‌كنند و نسل‌ منقطع‌ ميشود بعضي‌ گفتند مراد قطاع‌ الطريق‌ ‌است‌ ‌که‌ اموال‌ مسافرين‌ ‌را‌ ميبرند بعضي‌ گفتند جلوگيري‌ مسافرين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ طريق‌ عبور نكنند و ‌در‌ صورت‌ عبور جرم‌ و حبس‌ و شتم‌ و ضرب‌ دارد و اقرب‌ بنظر همان‌ معناي‌ اول‌ ‌است‌.

وَ تَأتُون‌َ فِي‌ نادِيكُم‌ُ مجالس‌ و محافل‌ و حضور جماعت‌.

المُنكَرَ ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ رضا (ع‌) ‌است‌ فرمود

«يتضارطون‌ ‌في‌ مجالسهم‌ ‌من‌ ‌غير‌ حشمة و ‌لا‌ حياء»

و ‌از‌ حضرت‌ باقر (ع‌) ‌است‌ فرمود

«‌ان‌ حل‌ الا زار ‌في‌ الصلاة و الحذف‌ بالحصي‌ و مضغ‌ الكندر ‌في‌ المجالس‌ و ‌علي‌ ظهر الطريق‌ ‌من‌ عمل‌ قوم‌ لوط».

فَما كان‌َ جَواب‌َ قَومِه‌ِ إِلّا أَن‌ قالُوا ائتِنا بِعَذاب‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ ‌از‌ روي‌ استهزاء و سخريه‌ گفتند ‌اگر‌ راست‌ مي‌گويي‌ ‌پس‌ بياور ‌براي‌ ‌ما عذاب‌ الهي‌ ‌را‌ و ‌اينکه‌ سخريه‌ و استهزاء نسبت‌ بانبياء ‌در‌ كفار و مشركين‌ رواج‌ داشته‌ بنوح‌ گفتند قَد جادَلتَنا فَأَكثَرت‌َ جِدالَنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (هود ‌آيه‌ 32) و قوم‌ عاد بحضرت‌ هود گفتند فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (اعراف‌ 70) ثمود ‌به‌ حضرت‌ صالح‌ وَ قالُوا يا صالِح‌ُ ائتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ المُرسَلِين‌َ (اعراف‌ ‌آيه‌ 77) و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 29)- «لوط» (ع) این پیامبر بزرگ سپس مقصد خود را فاش‌تر بیان ساخت و گفت: «آیا شما به سراغ مردان می‌روید»؟! (أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ).

«و آیا راه (تداوم نسل انسان) را قطع می‌کنید»؟! (وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ).

«و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می‌دهید» (وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ).

ج3، ص500

اکنون ببینیم پاسخ این قوم گمراه و ننگین در برابر سخنان منطقی حضرت لوط (ع) چه بود.

قرآن می‌گوید: «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب الهی را برای ما بیاور» (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).

نکات آیه

۱ - عمل لواط، امرى شگفت آور و تعجب انگیز است. (أئنّکم لتأتون الرجال) همزه در «أئنّکم» براى استفهام تعجبى است.

۲ - عمل لواط، در میان قوم لوط، رواج داشت. (أئنّکم لتأتون الرجال)

۳ - قوم لوط، از آمیزش با زنان اعراض کرده و به عمل لواط، روى آورده بودند. (أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل) مراد از «سبیل»، در این آیه، احتمال دارد که به قرینه مقام، راه ایجاد نسل باشد و احتمال دارد که راهزنى باشد. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است. گفتنى است، بنابراین احتمال، «تقطعون السبیل» کنایه از قطع نسل، به سبب ترک آمیزش با زنان است.

۴ - قوم لوط، راه ها را مى بستند و به غارت اموال مسافران مى پرداختند. (أئنّکم ... و تقطعون السبیل) بنابراین احتمال که «قطع سبیل» همان معناى حقیقى خود را داشته باشد، بستن راه ها از سوى قوم لوط، به منظور غصب و غارت انجام مى گرفته است.

۵ - قوم لوط، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان، عمل لواط انجام دهند. (أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل) احتمال دارد که عطف «تقطعون...» بر «لتأتون» به منظور بیان یک واقعیت خارجى - چنان که مفسران نیز گفته اند - باشد و آن، این است که قوم لوط، راه را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بیابند و با آنان آمیزش کنند.

۶ - قوم لوط، عمل لواط، را در منظر و دید دیگران انجام مى دادند. (أئنّکم ... و تأتون فى نادیکم المنکر) «ال» در «المنکر» براى عهد ذکرى است و مراد از «منکر»، آمیزش با مردان است.

۷ - قوم لوط، در ملأ عام، منکرات انجام مى دادند. (أئنّکم ... و تأتون فى نادیکم المنکر)

۸ - لوط(ع)، قوم اش را به جهت ارتکاب عمل لواط و راهزنى و ارتکاب آشکار منکر، سرزنش کرد. (أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فى نادیکم المنکر)

۹ - لوط(ع)، قوم اش را به خاطر ارتکاب عمل لواط، راهزنى و ارتکاب علنى منکر، به عذاب الهى وعده داد. (أئنّکم لتأتون الرجال ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه)

۱۰ - قوم لوط، از سرزنش حضرت لوط(ع) و وعده وى به عذاب، پندنگرفتند و او را استهزا کردند. (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه)

۱۱ - تنها پاسخ قوم لوط به لوط(ع) در برابر سرزنش و وعده عذاب، درخواست نزول عذاب بود. (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه)

۱۲ - شیوع عمل لواط و راهزنى و رواج گناه علنى، عذاب الهى را در پى دارد.    أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فى نادیکم المنکر فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه درخواست قوم لوط از حضرت لوط(ع) براى نزول عذاب، با جمله شرطى «إن کنت من الصادقین» نشان دهنده وعده عذاب از جانب لوط(ع)، به آنها است. گفتنى است وعده عذاب از سوى پیامبرى به قومى، به خاطر اعمال یاد شده، حکایت مى کند که انجام دهندگان آن اعمال مستحق عذابند.

۱۳ - قوم لوط، درباره صداقت لوط(ع) و وعده عذاب او ناباور بودند. (ائتنا بعذاب اللّه إن کنت من الصدقین)

۱۴ - راستى و راستگویان، حتى در دید بدکارترین ها، امرى ارزشمند و اعتمادآور است. (ائتنا بعذاب اللّه إن کنت من الصدقین)

روایات و احادیث

۱۵ - «فى مجمع البیان: «و تأتون فى نادیکم المنکر» قیل فیه وجوه: أحدها، هو أنّهم کانوا یتضارطون فى مجالسهم من غیر حشمة و لاحیا ... . روى ذلک عن الرضا(ع);[۱] در مجمع البیان آمده است: «و تأتون فى نادیکم المنکر» در معناى آیه چند وجه گفته شده; یکى از آنها، این است که قوم لوط، در مجالس خود، بدون شرم و حیا، ضرطه رد و بدل مى کردند ... این مطلب، از حضرت رضا(ع) روایت شده است.».

۱۶ - «عن النبى(ص) أنّه قال...: الخذف فى النادى من أخلاق قوم لوط. ثم تلا: «و تأتون فى نادیکم المنکر» قال هو الخذف;[۲] از نبى اکرم(ص) روایت شده که فرمود: ...پرتاب سنگ ریزه به وسیله انگشتان، از اخلاق قوم لوط بود. سپس این آیه را تلاوت کرد: «و تأتون فى نادیکم المنکر» و فرمود: آن منکر، همان پرتاب سنگ ریزه است».

۱۷ - «عن الصادق(ع) (فى قوله تعالى) «و تأتون فى نادیکم المنکر» یعنى الخذف بالحصى و التصفیق بالحمام ... و مناقرة الدیوک ... و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات...;[۳] از امام صادق(ع) درباره این سخن خداى تعالى «و تأتون فى نادیکم المنکر» روایت شده که فرمود : مقصود از «منکر» پرتاب سنگ ریزه در مجالس و کف زدن براى پرواز دادن کبوتر ... و به جنگ وادار کردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشیدن لباس هاى معصفر (لباس هایى که با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.»

موضوعات مرتبط

  • خدا: عذابهاى خدا ۹
  • راستگویان: ارزش راستگویان ۱۴
  • راستگویى: ارزش راستگویى ۱۴
  • راهزنى: آثار راهزنى ۱۲
  • عذاب: استهزاى وعده عذاب ۱۰; درخواست عذاب ۱۱; موجبات عذاب ۱۲; وعده عذاب ۹
  • عمل: عمل ناپسند آشکار ۷
  • قوم لوط: استهزاهاى قوم لوط ۱۰; بى اعتقادى قوم لوط ۱۳; پرتاب سنگریزه در قوم لوط ۱۶، ۱۷; پوشیدن لباس زرد در قوم لوط ۱۷; تاریخ قوم لوط ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۱، ۱۳; تهدید قوم لوط ۹، ۱۰، ۱۱; خروس بازى در قوم لوط ۱۷; خواسته هاى قوم لوط۱۱; راهزنى قوم لوط ۴، ۵، ۸، ۹; روش برخورد قوم لوط ۱۱; سرزنش قوم لوط ۸، ۱۰، ۱۱; شیوع ضرطه در قوم لوط ۱۵; ضرطه در قوم لوط ۱۷; عمل ناپسند قوم لوط ۷، ۸، ۹; غارتگرى قوم لوط ۴; کبوتربازى در قوم لوط ۱۷; لواط در قوم لوط ۲، ۳، ۵، ۶، ۸، ۹
  • گناه: آثار گناه آشکار ۱۲
  • لواط: آثار شیوع لواط ۱۲; شگفتى لواط ۱; لواط آشکار ۶
  • لوط(ع): تهدیدهاى لوط(ع) ۹; صداقت لوط(ع) ۱۳
  • همسر: ترک آمیزش با همسر ۳

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۴۰; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۵۷، ح ۳۷.
  2. تهذیب، ج ۳، ص ۲۶۲، ح ۶۱; تفسیربرهان، ج ۳- ، ص ۲۴۶، ح ۲.
  3. تفسیربرهان، ج ۳، ص ۲۴۸، ح ۱.