الحج ٢٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[الرعد ٢٨ | الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ...]] (۰) [[المؤمنون ٢٠ | وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ...]] (۰) | [[الرعد ٢٨ | الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ...]] (۰) [[المؤمنون ٢٠ | وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ...]] (۰) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
«شیخ طوسى» گویند: درباره ابوسفیان و یاران او هنگامى که از عمرة حدیبیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوگیرى کرده بودند، نازل گردید.<ref> على بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: این آیه درباره قریش نازل شده هنگامى که مانع شده بودند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مکه شود و نیز درباره این قسمت از آیه «وَ مَنْ یرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» گوید: درباره کسانى نازل شده که نسبت به امام على مرتضى علیهالسلام ظلم نموده و آیاتى که درباره او نازل شده، انکار و الحاد بورزند و در تفسیر برهان از محمد بن یعقوب کلینى او از حسین بن محمد او از ابوحمزة نقل کند که گوید: از امام صادق علیهالسلام درباره این قسمت از آیه «وَ مَنْ یرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» سؤال کردم. فرمود: درباره قریش نازل شده که درباره کفر خویش و نیز انکار خود درباره آیاتى که براى امام على مرتضى علیهالسلام نازل شده بوده در خانه کعبه معاهده بسته بودند.</ref><ref> ابن ابى حاتم از مفسرین عامه در تفسیر خود از ابن عباس روایت کند که پیامبر عبدالله بن انیس را با دو نفر که یکى از آنها از مهاجرین و دیگرى از انصار بودند براى انجام کارى روانه داشت. اینان در بین راه به نسب خویش مى بالیدند و به یکدیگر فخر مى فروختند در این میان عبدالله بن انیس غضبناک شد و مرد انصارى را به قتل رسانید و پس از این واقعه مرتد شد و به مکه گریخت سپس این آیه نازل گردید.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link358 | آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link358 | آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link359 | برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link359 | برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند]] | ||
خط ۴۷: | خط ۵۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link370 | رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۳#link370 | رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۴۹#link43 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۴۹#link43 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25» | |||
همانا كسانى كه كفر ورزيدند و (مؤمنان را) از راه خدا و مسجدالحرامى كه آن را براى همهى مردم، ساكنان مكّه و يا (مسافران) باديهنشين مساوى قرار داديم بازمىدارند (گرفتار قهر ما خواهند بود) وهر كس در مسجدالحرام اراده انحراف وظلم كند، ما به او عذاب دردناك مىچشانيم. | |||
===نکته ها=== | |||
امام صادق عليه السلام ذيل آيه فرمود: هر كس غير خدا را در مسجد الحرام پرستش كند يا غير اولياى خدا را متولّى آن مكان مقدّس بگيرد پس او دچار ظلم و الحاد شده است. «1» | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 337. | |||
جلد 6 - صفحه 32 | |||
===پیام ها=== | |||
1- عقيدهى فاسد، انسان را به كردار فاسد مىكشاند. «كَفَرُوا- يَصُدُّونَ» | |||
2- گناهان عادّى، مقدّمهى گناهان بزرگتر مىشوند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» | |||
3- مراكز دينى، خارى است در چشم منحرفان. يَصُدُّونَ عَنْ ... الْمَسْجِدِ الْحَرامِ | |||
4- قوانين مكّه بايد از طرف مالك حقيقى تعيين شود. جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً ... | |||
5- مسجد الحرام، منطقهاى بين المللى است و همچون آسمانها و اقيانوسها حق هيچ فرد و كشور و حكومتى نيست. «سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ» | |||
6- كيفر خداوند نسبت به منحرفان، قطعى است و هيچ كافر و ستمگرى از عذاب الهى در امان نيست. «وَ مَنْ يُرِدْ» | |||
7- مكانها يكسان نيستند. وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ ... (مسجد الحرام بايد مركز امنى براى همه باشد). | |||
8- حساب انحراف عمدى وآگاهانه كه به قصد ظلم است، از انحراف ناآگاهانه جداست. «يَصُدُّونَ- وَ مَنْ يُرِدْ» لذا ارادهى الحاد مجازات دارد. «نُذِقْهُ» | |||
9- توهين به مقدّسات ومراكز مذهبى، استحقاق عذاب دارد. «نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25» | |||
بعد از آن از صفات ذميمه كفار اخبار مىفرمايد: | |||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آنانكه كافر شدند به خدا و رسول و قرآن، وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و باز مىدارند مردم را از راه خدا و مستمرند در منع از طاعت خدا، و مخصوص نيست به بعضى دون بعض ديگر. نزد بعضى معنى آن كه آنانكه نگرويدهاند در حالتى كه باز مىدارند مردم را از ايمان و طاعت، وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ: و از طواف مسجد حرام. به قول اشهر مراد روز حديبيه است كه پيغمبر و اصحاب را از طواف خانه و مسجد باز داشتند. الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ: يك سان است در آن مقيم و آينده اى از باديه، يعنى غريب و شهرى در قضاى مناسك حج و اداى لوازم تعظيم خانه مساويند. 2- تسويه در قبله است. 3- تسويه در ايمن بودن از كشتن و اسيرى و غارت. 4- مراد تسويه همه مردم است از شهرى و غريب در سكنى و نزول در بيوت آن و | |||
جلد 9 - صفحه 40 | |||
هيچكدام احق از ديگرى نيستند الا آنكه جايز نيست صاحب خانه را از خانه بيرون كردن و بجاى او نشستن. و چند روايت در تفسير برهان- از حضرت صادق عليه السّلام كه: سزاوار نيست بر اهل مكه كه براى خانههاى خود درب قرار دهند و اين به جهت آنست كه حاج نازل شوند با ايشان در ساحت خانههاى ايشان تا بجا آورند حج را. و اول كسى كه خانههاى مكه را درب قرار داد معاويه بوده. «1» نكته: قوله «سواء» خبر مقدم بر مبتدا، و اين جمله مفعول ثانى «جعلناه» است اگر «ناس» حال باشد از ضمير منصوب متصل «جعلناه» و إلا حال است از ضمير مستكن در آن و حفص به نصب خوانده، بنابر آنكه مفعول يا حال باشد از عاكف مرفوع به آن و خبر آن محذوف كه «عذبوا» باشد، يعنى آن گروه كفار كه منع مردمان مىكنند از طاعت و عبادت، عذاب كرده شود در دنيا و آخرت، و قرينه حذف آن آخر آيه ثانيه است كه «نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ». | |||
وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ: و هر كه اراده كند در حرم كارى را كه ملابس باشد به ميل كردن و گرديدن از راه راست و ملاصق باشد به ستمكارى كه آن اشراك و كسب معاصى است. يا هر كه اراده امرى كند در حرم در حالتى كه گردنده باشد از طريق مستقيم به سبب ستمكارى. يا و هر كه خواهد در زمين حرم كه بگردد از راه راست به سبب ظلم و تعدى از نهج صواب، نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ: بچشانيم او را از عذاب دردناك. حاصل آيه آنكه واجب است بر هر كه در حرم باشد ضبط نفس خود كند و در طريق صلاح و سداد سلوك نموده، در جميع احوال طريق عدل را از دست ندهد. | |||
تفسير برهان- معاوية بن عمار گويد: از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم از آيه «وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» فرمود: هر ظلمى الحاد است، و زدن خادم بدون گناه از آن باشد. «2» | |||
---- | |||
«1». تفسير برهان- ج 3، روايت 6، ص 83 و 84 به نقل از ابن بابويه، چاپ دار الكتب العلميه. | |||
«2». تفسير برهان، ج 3، روايت 2، ص 84 به نقل از ابن ابى عمير، چاپ دار الكتب العلميه قم. | |||
جلد 9 - صفحه 41 | |||
حديث ديگر- فرمود آن حضرت: هر ظلمى كه مرد به نفس خود نمايد در مكه از دزدى يا ظلم به كسى يا چيزى از ظلم، پس آن را الحاد دانم و لذا صحابه و اتقياء از سكونت حرم پرهيز داشتند بدين سبب. «1» و نيز فرمود آن حضرت: هر كه عبادت كند در حرم غير خداوند عزّ و جلّ را يا دوست دارد و دوستى كند با غير دوستان خدا، پس او ملحد است به ظلم، و بر خدا است اينكه بچشاند او را عذاب دردناك. «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25» وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26» وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ «27» لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ «28» ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ «29» | |||
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30) حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ (31) | |||
ترجمه | |||
- همانا آنانكه كافر شدند و باز ميدارند از راه خدا و مسجد الحرام كه قرار داديم آنرا براى مردم با آنكه يكسان باشد مقيم در آن و وارد از اطراف و كسيكه اراده كند در آن عدول از حقّ را براى ستم نمودن ميچشانيم او را از عذاب دردناك | |||
و ياد كن هنگامى را كه تعيين نموديم براى ابراهيم جاى خانه را و گفتيم كه شريك مگردان با من چيزيرا و پاك گردان خانه مرا براى طواف كنندگان و ايستادگان و ركوع كنندگانى كه سجود كنندگانند | |||
و اعلام كن در ميان مردم بحج كه بيايند نزد تو پيادگان و بر هر شتر لاغرى كه آيند از هر راه دورى | |||
تا مشاهده نمايند منفعتهائى براى خودشان و ياد نمايند نام خدا را در روزهاى معيّنى بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس بخوريد از آنها و بخورانيد محنت كشيده محتاج را | |||
پس بايد زائل نمايند كثافتشان را و بايد ادا نمايند نذرهاشان را و بايد طواف نمايند خانه آزاد شده را | |||
امر اين است و كسيكه بزرگ بدارد حرمتهاى خدا را پس آن بهتر است از براى او نزد پروردگارش و حلال شد براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه خوانده شود بر شما پس اجتناب كنيد پليد را از جنس بتان و اجتناب كنيد گفتار ناروا | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 600 | |||
را | |||
با آنكه مايل باشيد بحقّ براى خدا و شريك قرار ندهيد با او و كسيكه شريك قرار دهد با او پس گويا كه در افتاده از آسمان پس ميربايد او را پرنده يا فرود ميآورد او را باد در جائى دور. | |||
تفسير | |||
- قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره قريش وقتى كه منع نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از ورود بمكّه و مراد از عاكف اهل مكّه و مراد از بادى كسانى هستند كه از بلاد ديگر وارد مكّه ميشوند و همه در آن يكسانند كسى حقّ ندارد مانع از نزول و دخول مردم در حرم شود و در نهج البلاغه در نامهئى كه حضرت بعامل خود در مكّه نوشته توصيه فرموده كه از خانههاى مكّه اجاره نگيرند چون خداوند فرموده عاكف و بادى در آن يكسانند و عاكف مقيم است و بادى كسى است كه بحج آمده و اهل آن نيست و اينمعنى در چند روايت ديگر تأكيد شده و تصريح فرمودهاند كه حجّاج حقّ دارند وارد شوند بر اهل مكّه و آنها نبايد مانع شوند و در صدر اسلام بهمين ملاحظه خانههاى مكّه در نداشته و اوّل كسيكه در گذاشت و مانع از ورود حاجّ شد معاوية بن ابى سفيان لعنة اللّه بود و كلمه سواء برفع نيز قرائت شده و بنابراين جمله خبريّه در مقام انشاء حكم است يعنى عاكف و بادى در آن يكسانند و بنابر قرائت نصب مفعول جعلنا يا حال از ضمير متّصل باو است و خبر انّ كه در صدر آيه است محذوف شده و بقرينه ذيل معذّبون است يعنى آنان كه چنين شدند و چنان كردند و ميكنند معذّبند چون بعدا فرموده و كسيكه اراده عدول از حدّ نمايد در حرم بستم ميچشانيم باو عذاب اليم را براى آنكه بمقتضاى اخبار سابقه مراد از مسجد الحرام حرم است مانند آيه أسرى كه در سوره بنى اسرائيل گذشت و محتمل است مفعول يرد براى افاده تعميم محذوف باشد يعنى و كسيكه اراده كند در حرم امريرا با آنكه متلبّس به الحاد و ظلم باشد معذّب خواهد بود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل فرموده كه كسيكه عبادت كند در آن غير خداوند عزّ و جلّ را يا فرمانبردارى كند در آن از غير اولياء خدا پس او ملحد است بظلم و بر خداوند تبارك و تعالى لازم است كه بچشاند باو عذاب اليم را و نيز از آنحضرت در تفسير اين آيه نقل شده كه هر ظلمى الحاد است و زدن خادم بدون گناه از اين قبيل است و كمترين مراتب الحاد تكبّر است و در علل از آنحضرت | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 601 | |||
نقل نموده كه هر ظلمى كه مرد بخود نمايد در مكّه از دزدى يا ستم بغير كم باشد يا زياد من آنرا الحاد ميدانم و براى اين نهى از سكونت در حرم شده و در بعضى از روايات الحاد در اين آيه بانكار حقّ امير المؤمنين عليه السّلام و ظلم بآنحضرت تفسير شده است و معلوم است كه تمام معاصى عدول از حقّ و حدّ و قصد است و نيز ظلم بنفس و ظلم بغير است و در حرم قبحش بيشتر و گناهش زيادتر خواهد بود چه رسد بشرك و انكار ولايت كه كفر واقعى است و خداوند در اينمقام متذكر فرموده پيغمبر خود را بذكر شمّهئى از تشريفات خانه كعبه باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه مرجع قرار داديم و تعيين نموديم براى ابراهيم محلّ خانه كعبه را كه در آن خانهئى بنا كند و گفتيم كه در عمارت بيت و عبادت در آن چيزيرا شريك من قرار مده و پاكيزه و منزّه نماخانه مرا از كلّيه نجاسات و كثافات چنانچه در كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بعد از تلاوت اين آيه فرمود پس سزاوار است از براى بنده كه داخل مكّه نشود مگر آنكه طاهر باشد و خود را از عرق و ساير كثافات تطهير كرده باشد و ظاهرا مراد از طائفين كسانى باشند كه براى طواف و زيارت بيت آمدهاند و مراد از قائمين كسانى هستند كه آنجا اقامت و اعتكاف نمودهاند و مراد از ركّع السّجود نماز گذارانند نه آنكه مراد از قائمين و ركّع السّجود نماز گذاران باشند چنانچه بعضى از مفسّرين گفتهاند بملاحظه ذكر اركان نماز كه قيام و ركوع و سجود است چون در سوره بقره بجاى قائمين عاكفين ذكر شده بود و آيات بعضى مفسّر بعض ديگر است و ذكر حرف عطف قبل از ركّع و تركش بعد از آن شاهد اراده يك معناى ملازم با ركوع و سجود است كه نماز باشد علاوه بر آنكه ركوع بدون قيام محقق نميشود و ذكر قيام مستقّلا با فصل حرف عطف بين آن و ركّع السّجود مناسب با اراده معناى واحد از هر سه نيست و كلمه سجود ممكن است جمع ساجد باشد چون گفتهاند اگر مصدر بر وزن فعول باشد جائز است اسم فاعل را بآن وزن جمع بست و بنابراين مرا در كوع كنندگان و سجود كنندگان باشد بحذف حرف عطف ولى بنظر حقير بهتر آنستكه مصدر باشد با حذف حرف جرّ قبل از آن و بنابراين مراد خم شوندگان براى سجود است چون اصل ركوع بمعناى خم شدن است و سجود انسب است كه | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 602 | |||
كنايه از نماز و مقصود از تطهير بيت باشد خصوصا با انضمام ركوع بآن كه لطف مخصوصى دارد و آن در هر يك مستقلا نيست بلى اگر سجود را جمع ساجد و صفت ركّع قرار دهيم واجد آن لطف هست و احتياج بتقدير هم ندارد و ظاهرا اين وجه بهترين تراكيب متصوّره در كلام ميباشد و پس از اتمام بيت حضرت ابراهيم عليه السّلام مأمور شد كه اعلام نمايد وجوب حج را بتمام مردم دنيا اعمّ از موجودين در بسيط زمين و اصلاب آباء و ارحام امّهات تا روز قيامت و همه شنيدند و بعضى اجابت نمودند و مشرّف شدند بعدد لبّيكى كه گفتند و بعضى اجابت ننمودند و محروم شدند از اين فيض بزرگ چنانچه قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابراهيم از بناء بيت فارغ شد و خداوند باوامر فرمود كه اعلام نمايد وجوب حج را بمردم عرضه داشت پروردگارا صداى من بتمام خلق نميرسد خداوند فرمود بعهده تو است اعلام و بعهده من است ايصال و آنحضرت بمقام ابراهيم رفت و آنروز مقام متّصل به بيت بود ولى از جاى خود بلند شد بقدرى كه از تمام كوهها بالاتر قرار گرفت پس آنحضرت دو انگشت خود را در گوش گذارد و روى خود را بمشرق و مغرب متوجّه نمود و فرمود ايّها النّاس واجب شد بر شما حج خانه آزاد شده پس اجابت كنيد پروردگارتان را و اجابت نمودند تمام مردميكه در اطراف و اكناف زمين و اصلاب رجال و ارحام نساء بودند بلبّيك آيا نمىبينيد كسانيكه ميآيند لبّيك ميگويند از امروز تا روز قيامت هر كس موفّق بحج شود آنروز اجابت دعوت خدا را نموده و در روايات ديگرى كه قريب به اين مضمون در اين باب وارد شده تصريح بتوفيق تشرّف بعدد لبّيك فرمودهاند و آنكه عدم توفيق مستند بعدم اجابت آنروز است و مقتضاى اين روايات آنستكه مخاطب در اين آيه حضرت ابراهيم باشد كه خداوند براى پيغمبر ما حكايت فرموده و منافات ندارد با روايت كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام كه فرموده پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ده سال در مدينه اقامت داشت و حج نفرمود تا اين آيه نازل شد و آنحضرت اعلام فرمود باهل مدينه و اطراف آن كه جمع شوند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حج نمايند و مردم مجتمع گشتند و با آنحضرت حج نمودند و آداب آن را تعليم گرفتند چون پيغمبر ما مأمور بتبعيّت از ملّت حضرت ابراهيم جدّ امجد خود بوده خصوصا در مناسك و اعمال حج و نزول اين آيه در آنوقت شاهد بر لزوم | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 603 | |||
اجراء آن سنّت سنيّه است در هر حال خداوند پس از امر باعلام نتيجه آن را بيان فرموده كه بيايند پيادگان چون رجال جمع راجل بمعناى پياده است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه رجّال بضم و تشديد قرائت فرموده و سواره بر هر شتر لاغرى از زحمت دورى راه كه ميآيند آن شتران از هر راه گشاده دور از اطرافى و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يأتون قرائت فرموده و بنابراين صفت حجّاج است و مربوط بضامر نيست يا جمله مستأنفه است و اشكال لزوم مطابقه صفت با موصوف در افراد و جمع را ندارد تا محتاج بجواب شود كه مراد جنس ضامر است و حكمت اين ايجاب و دعوت بحج آنستكه مشاهده نمايند و واصل شوند مردم بمنافع دينى و دنيوى كه خداوند براى آنها مقدّر فرموده در حج و زيارت خانه كعبه كه بالاتر از همه بيرون آمدن از گناهان است و اجابت دعوت حقّ و تقرّب باو از طريق عبادت و اطاعت با خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء آنسامان و تحصيل علم و ادب و تعظيم شعائر دين و مذهب و احياء سنّت ابراهيم و اسماعيل مفخر عجم و عرب و ساير فوائد سياسى كه در اين اجتماع براى عموم مسلمانان ملحوظ شده كه مجال ذكر آنها نيست و همه ميدانند چه قدر مفيد است مسلمين دنيا سالى يكمرتبه يكجا جمع شوند افسوس كه معاندين نگذاشتند مسلمانان اتّفاق كلمه داشته باشند و الا با اين اجتماع ساليانه مسلّما بر عالم حكومت ميكردند و نيز ثمره اين دعوت آنست كه موفق شوند بذكر خداوند و بردن نام او در روزهاى معلومى كه در مكّه و منى بسر ميبرند كه روز عيد قربان و سه روز بعد از آن است در وقت نحر و ذبح حيوانات زبان بسته از شتر و گاو و گوسفند كه خداوند روزى حلال آنها فرموده و بعد از پانزده نماز كه اوّل آنها ظهر روز عيد است و مستحب است بگويند اللّه اكبر اللّه اكبر لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و للّه الحمد اللّه اكبر على ما هدانا و الحمد للّه على ما ابلانا و اللّه اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام در تعقيب هر نماز تا صبح روز سيزدهم و در ساير اوقات آن ايّام از اذكار و او راد وارده چنانچه در جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايّام معلومات روز قربان و سه روز بعد از آنست و ايّام | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 604 | |||
معدودات دهه ذى الحجّه است و از امام صادق عليه السّلام بايّام تشريق تفسير شده و در عوالى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از ذكر تكبيرات بعد از پانزده نماز است كه اوّل آنها ظهر عيد است و در بعضى از اقوال و روايات ايّام معلومات بدهه اوّل ذو الحجّه تفسير شده ولى بر خلاف ظاهر آيه شريفه و صريح روايات ديگر است و معتمد همانستكه ذكر شد و اينكه گفتهاند دهه اوّل ذو الحجّه را ايّام معلومات خواندهاند براى آنكه مردم آن ايّام را مقيّد بودند بدانند چون بايد آخرش حج نمود اگر صحيح باشد نسبت بايّام نحر و ذبح هم ميتوان گفت و ظاهر آيه آنست كه ذكر در وقت نحر و ذبح است لذا بعد از آن فرموده پس بخوريد از آن و بخورانيد در مانده محنت كشيده محتاج فقير را و در كافى از امام صادق عليه السّلام بائس فقير بزمين گيرى كه نتواند از محلّ خود خارج شود تفسير شده و در جاى ديگر بائس را بفقير تفسير فرمودهاند و ظاهرا مراد بيان مصرف است پس بايد بيرون آيند از احرام بازاله كثافت بدن از تراشيدن سر و گرفتن ناخن و زدن شارب و شستشوى بدن و ازاله موهاى آن و امثال اينها و بهتر آنست كه بيرون آيند از كثافات معنوى بلقاء امام عليه السّلام در حال حضور و زيارت قبور ائمه اطهار در حال غيبت و بايد وفا كنند بنذرهاى خودشان كه براى توفيق بحج نمودهاند و غير آن از نذورات براى خانه كعبه و حضور امام عليه السّلام و بايد طواف نساء نمايند تا زن بر آنان حلال شود بعد از طواف زيارت و سعى كه موجب حلّيّت بوى خوش است و آداب طواف در مناسك حج ذكر شده و مراد از بيت عتيق خانه كعبه است چون آزاد است از ملكيّت خلق و آزاد شده از غرق در زمان طوفان و از تسلّط جبّاران در گردش دوران و براى آنكه قديمى است و اوّل خانهئى است كه وضع شده براى مردم و در روايت از امام باقر عليه السّلام بوجه تسميه اوّل و از امام صادق عليه السّلام بوجه تسميه دوم تصريح شده است و خداوند بعد از بيان شمّهئى از احكام حج براى فصل بين كلام سابق و لا حق فرموده ذالك يعنى امر از اين قرار است و پس از آن فرموده و كسيكه تعظيم كند و بزرگ نمايد محترمات و احكام الهى را كه هتك آنها حرام است پس آن بهتر است نزد پروردگارش از جهت اجر و ثواب و بعضى حرمات را عبارت از حرم و بيت و مسجد مكّه و ماه ذو الحجّه كه همه حرامند دانستهاند و حلال | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 605 | |||
شد از براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه تلاوت شود بر شما در سوره مائده مانند مردار و آنچه نام خداوند در وقت ذبح آن برده نشده بلكه نام بتان بر او برده شده و ساير محرّمات مذكوره در آن سوره و اجتناب نمائيد از جنس پليدى كه آن بتها است و پرهيز نمائيد از گفتار ناهنجار و دروغ و افترا و در بعضى از روايات بشمول رجس آلات قمار را و قول زور غنا و ساير اقوال ملهيه را تصريح فرمودهاند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه شهادت دروغ معادل با شرك بخدا است و باين آيه استدلال فرموده است و بايد مردم اطاعت او امر الهيّه را بنمايند در حاليكه پاك باشند از عقايد باطله و مستقيم در طريقه حقّه براى خدا و غير خدا را با او شريك قرار ندهند در اعمال حج و غيرها و كسيكه مشرك بخدا شود مانند آنستكه از آسمان افتاده و پرندگان گوشت بدن او را ربودهاند يا باد او را بجاى بسيار دورى پرتاب نموده چون كسيكه از طريقه حقّه تجاوز نمود هوا و هوسهاى باطله مانند مرغان لاشخور باو احاطه ميكنند و افكار و عقايد او را متفرّق مينمايند و هر مفسدى او را بجانب خود ميكشد يا شيطان بكلّى او را از وادى حقّ و حقيقت دور ميكند كه راه نجاتى براى او نباشد و اين از قبيل تشبيه معقول بمحسوس است و براى تصوير بلندى مقام توحيد و پستى شرك و دورى آن از حقّ و حقيقت ذكر شده است .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ المَسجِدِ الحَرامِ الَّذِي جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَواءً العاكِفُ فِيهِ وَ البادِ وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلِيمٍ «25» | |||
محققا كساني که كافر شدند و جلوگيري ميكنند ديگران را از راه الهي که ايمان باشد و از تشرّف به مسجد الحرام آن مسجدي که ما قرار داديم براي جميع ناس مساوي هستند در دخول مسجد الحرام كساني که در مكّه عكوفت دارند و سكونت كردهاند و كساني که از خارج و بوادي ميآيند فرقي بين آنها نيست. | |||
جلد 13 - صفحه 288 | |||
(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا): كفّار مكّه که مشركين باشند و مراد رؤساء آنها هستند که. | |||
(وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ): که ضعفاء و زيردستان خود را جلوگيري كردند از تشرّف به اسلام و دين حقّ يا تهديد به قتل و اسارت يا تطميع به مال و جاه يا بالقاء شبهات. | |||
سؤال: ان الّذين كفروا به صيغه ماضي است و يصدّون به صيغه مضارع است و عطف مضارع به ماضي چه معني دارد! | |||
جواب: بعضي گفتند: مضارع در اينجا بمعني ماضي است بدليل قوله تعالي «وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ» رعد آيه 33. لكن كفر اينها سابقه دارد قبل از بعثت ولي صدّ سبيل پس از بعثت و دعوت باسلام بود. | |||
(وَ المَسجِدِ الحَرامِ): يعني صدّ ميكنند از دخول مؤمنين در مسجد الحرام از نماز در مسجد و طواف كعبه و اعتكاف در آن و ساير عبادات. | |||
(الَّذِي جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَواءً العاكِفُ فِيهِ وَ البادِ): | |||
اشكال: اسلام هم جلوگيري كرده از دخول كفّار و مشركين چنانچه ميفرمايد: | |||
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا المُشرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ بَعدَ عامِهِم هذا» توبه آيه 28. | |||
جواب: منع آنها براي نجاست آنها است و لذا كلّيه نجاسات عينيّه را نبايد داخل كلّيه مساجد كرد مثل كلب و خنزير و اعيان نجسه چنانچه جنب و حائض و نفساء هم ممنوع هستند از دخول در مسجد الحرام و مسجد النّبي و از مكث در ساير مساجد. و اينکه از احكام مسجد است چنانچه تنجيس مساجد هم حرام است و تطهير آنها واجب است و از واجبات فوري است. | |||
جلد 13 - صفحه 289 | |||
(وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلِيمٍ و كسي که اراده كند در مسجد الحرام بالحاد بظلم ميچشانيم او را از عذاب دردناك. | |||
(وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ): الحاد ميل از حقّ است و معناي عامّي دارد كفّار و مشركين و لا مذهب را ملحد ميگويند چون از خدا و رسول برگشتند، و كساني که اجتماع كردند در مسجد الحرام يا در مدينه براي اعراض از امير المؤمنين در اخبار ملحد ناميده شده، اسماعيليّه که در غيبت امام ميگويند تكليف نيست ملاحده شمرده شده مثل قماميّه که صريحا بحقير قمام گفت در غيبت تكليف نيست، و فرق اينها با اسماعيليّه اينکه است که آنها اسماعيل را امام غايب ميدانند اينها حضرت بقية اللّه را غايب ميگويند. | |||
و الحاد در مسجد الحرام به مراعات نكردن احترام مسجد است به اينكه بزاق در مسجد بيندازند، يا تنجيس كنند، يا ادخال نجاست در آن كنند، يا بدون احرام در مكّه وارد شوند، يا ظلم در مسجد كنند حتّي بحيوانات حتّي بخادم خود بلكه در مكّه معظّمه و لذا بسياري از علماء سكونت در مكّه را مذموم ميدانند براي اينکه که آلوده به بياحترامي نشود. و بر طبق اينکه مذكورات اخبار رسيده در برهان نقل كرده. | |||
(نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلِيمٍ): تمام اينها به عذاب دردناك گرفتار ميشوند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 25)- مانعان خانه خدا! در آیات گذشته سخن از کفار بطور مطلق در میان بود، ولی در این آیه اشاره به گروه خاصی از آنان شده است که دارای تخلفات و گناهان سنگین مخصوصا در رابطه با «مسجد الحرام» و «مراسم پر شکوه حج» هستند. | |||
نخست میگوید: «کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا، جلوگیری میکنند ...» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ). | |||
همچنین مردم با ایمان را «از (کانون بزرگ توحید) مسجد الحرام باز میدارند، همان مرکزی که آن را برای همه مردم یکسان قرار دادهایم، چه آنها که در آن سرزمین زندگی میکنند و چه آنها که از نقاط دور به سوی آن میآیند» مستحق عذابی دردناکند (وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ). | |||
«و هر کس بخواهد در این سر زمین از طریق حق منحرف گردد، و دست به ظلم و ستم بیالاید ما از عذاب دردناک به او میچشانیم» (وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ). | |||
در واقع این گروه از کافران علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شدهاند: | |||
1- جلوگیری از راه خدا و ایمان و طاعت او. | |||
2- جلوگیری از عبادت کنندگان و زوّار خانه خدا و قرار دادن امتیازی برای خود. | |||
ج3، ص210 | |||
3- در این سر زمین مقدس دست به ظلم و گناه و الحاد میزنند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۶
ترجمه
الحج ٢٤ | آیه ٢٥ | الحج ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَسْجِدِ الْحَرَام»: مراد مکّه است که به سبب اهمّیّت فراوان مسجدالحرام، از مکّه بدان تعبیر شده است. «سَوَآءً»: برابر و یکسان. مفعول دوم است. «الْعَاکِفُ»: ساکن. مقیم. فاعل (سَوَآءً) میباشد. «الْبَادِ»: از بادیه آینده. مراد زُوّار و حجّاجی است که از اطراف و اکناف به مکّه میآیند. اصل آن (الْبادی) است. «بِإلْحَادٍ»: إلحاد به معنی انحراف از حد اعتدال است. مفعولبه است و حرف (ب) در اوّل آن زائد است (نگا: مریم / ). «بِظُلْمٍ»: ستمگرانه. به سبب ظلم. «مَن یُرِدْ فِیهِ بِإلْحَادٍ بِظُلْمٍ»: هرکس در آنجا از روی ستم مرتکب کجروی و انحراف شود. هرکس در آنجا منحرفانه و ستمگرانه مرتکب هرگونه گناهی شود. مفعول فعل (یُرِدْ) یا محذوف است که (شَیْئاً) است، و حرف (ب) برای ملابسه میباشد، یا این که این حرف زائد است و إلحاد مفعول است. (بِظُلْمٍ) حال یا بدل (بِإلْحادٍ) بوده و جنبه تأکید را دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً... (۴) يَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ... (۵) وَ مَا لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ... (۴)
الْحَجُ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ... (۰) إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ... (۲) تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (۰) فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ (۱) الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ... (۰) وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ... (۰)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: درباره ابوسفیان و یاران او هنگامى که از عمرة حدیبیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوگیرى کرده بودند، نازل گردید.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج
- برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند
- معبد شدن كعبه براى مردم
- مقصود از دستور الهى به ابراهيم (عليه السلام ): ((وطهر بيتى للطائفين ...((
- دستور الهى به ابراهيم (ع ) در ميان مردم حج را اعلام كن تا بسويت بيايند!
- توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج
- توضيح مفردات و جملات آيات مربوط به مناسك حج
- تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا
- اشاره به اينكه ((تقوى (( امرى معنوى و قلبى است و قائم به اعمال خارجى نيست
- حكمت قربانى كردن براى خدا (... و لكن يناله التقوى منكم )
- بحث روايتى
- رواياتى درباره منافع مترتب بر حج (لشهيدوا منافع لهم )
- رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25»
همانا كسانى كه كفر ورزيدند و (مؤمنان را) از راه خدا و مسجدالحرامى كه آن را براى همهى مردم، ساكنان مكّه و يا (مسافران) باديهنشين مساوى قرار داديم بازمىدارند (گرفتار قهر ما خواهند بود) وهر كس در مسجدالحرام اراده انحراف وظلم كند، ما به او عذاب دردناك مىچشانيم.
نکته ها
امام صادق عليه السلام ذيل آيه فرمود: هر كس غير خدا را در مسجد الحرام پرستش كند يا غير اولياى خدا را متولّى آن مكان مقدّس بگيرد پس او دچار ظلم و الحاد شده است. «1»
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 337.
جلد 6 - صفحه 32
پیام ها
1- عقيدهى فاسد، انسان را به كردار فاسد مىكشاند. «كَفَرُوا- يَصُدُّونَ»
2- گناهان عادّى، مقدّمهى گناهان بزرگتر مىشوند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»
3- مراكز دينى، خارى است در چشم منحرفان. يَصُدُّونَ عَنْ ... الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
4- قوانين مكّه بايد از طرف مالك حقيقى تعيين شود. جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً ...
5- مسجد الحرام، منطقهاى بين المللى است و همچون آسمانها و اقيانوسها حق هيچ فرد و كشور و حكومتى نيست. «سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ»
6- كيفر خداوند نسبت به منحرفان، قطعى است و هيچ كافر و ستمگرى از عذاب الهى در امان نيست. «وَ مَنْ يُرِدْ»
7- مكانها يكسان نيستند. وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ ... (مسجد الحرام بايد مركز امنى براى همه باشد).
8- حساب انحراف عمدى وآگاهانه كه به قصد ظلم است، از انحراف ناآگاهانه جداست. «يَصُدُّونَ- وَ مَنْ يُرِدْ» لذا ارادهى الحاد مجازات دارد. «نُذِقْهُ»
9- توهين به مقدّسات ومراكز مذهبى، استحقاق عذاب دارد. «نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25»
بعد از آن از صفات ذميمه كفار اخبار مىفرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آنانكه كافر شدند به خدا و رسول و قرآن، وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و باز مىدارند مردم را از راه خدا و مستمرند در منع از طاعت خدا، و مخصوص نيست به بعضى دون بعض ديگر. نزد بعضى معنى آن كه آنانكه نگرويدهاند در حالتى كه باز مىدارند مردم را از ايمان و طاعت، وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ: و از طواف مسجد حرام. به قول اشهر مراد روز حديبيه است كه پيغمبر و اصحاب را از طواف خانه و مسجد باز داشتند. الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ: يك سان است در آن مقيم و آينده اى از باديه، يعنى غريب و شهرى در قضاى مناسك حج و اداى لوازم تعظيم خانه مساويند. 2- تسويه در قبله است. 3- تسويه در ايمن بودن از كشتن و اسيرى و غارت. 4- مراد تسويه همه مردم است از شهرى و غريب در سكنى و نزول در بيوت آن و
جلد 9 - صفحه 40
هيچكدام احق از ديگرى نيستند الا آنكه جايز نيست صاحب خانه را از خانه بيرون كردن و بجاى او نشستن. و چند روايت در تفسير برهان- از حضرت صادق عليه السّلام كه: سزاوار نيست بر اهل مكه كه براى خانههاى خود درب قرار دهند و اين به جهت آنست كه حاج نازل شوند با ايشان در ساحت خانههاى ايشان تا بجا آورند حج را. و اول كسى كه خانههاى مكه را درب قرار داد معاويه بوده. «1» نكته: قوله «سواء» خبر مقدم بر مبتدا، و اين جمله مفعول ثانى «جعلناه» است اگر «ناس» حال باشد از ضمير منصوب متصل «جعلناه» و إلا حال است از ضمير مستكن در آن و حفص به نصب خوانده، بنابر آنكه مفعول يا حال باشد از عاكف مرفوع به آن و خبر آن محذوف كه «عذبوا» باشد، يعنى آن گروه كفار كه منع مردمان مىكنند از طاعت و عبادت، عذاب كرده شود در دنيا و آخرت، و قرينه حذف آن آخر آيه ثانيه است كه «نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ».
وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ: و هر كه اراده كند در حرم كارى را كه ملابس باشد به ميل كردن و گرديدن از راه راست و ملاصق باشد به ستمكارى كه آن اشراك و كسب معاصى است. يا هر كه اراده امرى كند در حرم در حالتى كه گردنده باشد از طريق مستقيم به سبب ستمكارى. يا و هر كه خواهد در زمين حرم كه بگردد از راه راست به سبب ظلم و تعدى از نهج صواب، نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ: بچشانيم او را از عذاب دردناك. حاصل آيه آنكه واجب است بر هر كه در حرم باشد ضبط نفس خود كند و در طريق صلاح و سداد سلوك نموده، در جميع احوال طريق عدل را از دست ندهد.
تفسير برهان- معاوية بن عمار گويد: از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم از آيه «وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» فرمود: هر ظلمى الحاد است، و زدن خادم بدون گناه از آن باشد. «2»
«1». تفسير برهان- ج 3، روايت 6، ص 83 و 84 به نقل از ابن بابويه، چاپ دار الكتب العلميه.
«2». تفسير برهان، ج 3، روايت 2، ص 84 به نقل از ابن ابى عمير، چاپ دار الكتب العلميه قم.
جلد 9 - صفحه 41
حديث ديگر- فرمود آن حضرت: هر ظلمى كه مرد به نفس خود نمايد در مكه از دزدى يا ظلم به كسى يا چيزى از ظلم، پس آن را الحاد دانم و لذا صحابه و اتقياء از سكونت حرم پرهيز داشتند بدين سبب. «1» و نيز فرمود آن حضرت: هر كه عبادت كند در حرم غير خداوند عزّ و جلّ را يا دوست دارد و دوستى كند با غير دوستان خدا، پس او ملحد است به ظلم، و بر خدا است اينكه بچشاند او را عذاب دردناك. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «25» وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ «26» وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ «27» لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ «28» ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ «29»
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30) حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ (31)
ترجمه
- همانا آنانكه كافر شدند و باز ميدارند از راه خدا و مسجد الحرام كه قرار داديم آنرا براى مردم با آنكه يكسان باشد مقيم در آن و وارد از اطراف و كسيكه اراده كند در آن عدول از حقّ را براى ستم نمودن ميچشانيم او را از عذاب دردناك
و ياد كن هنگامى را كه تعيين نموديم براى ابراهيم جاى خانه را و گفتيم كه شريك مگردان با من چيزيرا و پاك گردان خانه مرا براى طواف كنندگان و ايستادگان و ركوع كنندگانى كه سجود كنندگانند
و اعلام كن در ميان مردم بحج كه بيايند نزد تو پيادگان و بر هر شتر لاغرى كه آيند از هر راه دورى
تا مشاهده نمايند منفعتهائى براى خودشان و ياد نمايند نام خدا را در روزهاى معيّنى بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس بخوريد از آنها و بخورانيد محنت كشيده محتاج را
پس بايد زائل نمايند كثافتشان را و بايد ادا نمايند نذرهاشان را و بايد طواف نمايند خانه آزاد شده را
امر اين است و كسيكه بزرگ بدارد حرمتهاى خدا را پس آن بهتر است از براى او نزد پروردگارش و حلال شد براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه خوانده شود بر شما پس اجتناب كنيد پليد را از جنس بتان و اجتناب كنيد گفتار ناروا
جلد 3 صفحه 600
را
با آنكه مايل باشيد بحقّ براى خدا و شريك قرار ندهيد با او و كسيكه شريك قرار دهد با او پس گويا كه در افتاده از آسمان پس ميربايد او را پرنده يا فرود ميآورد او را باد در جائى دور.
تفسير
- قمّى ره نقل فرموده كه نازل شد در باره قريش وقتى كه منع نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از ورود بمكّه و مراد از عاكف اهل مكّه و مراد از بادى كسانى هستند كه از بلاد ديگر وارد مكّه ميشوند و همه در آن يكسانند كسى حقّ ندارد مانع از نزول و دخول مردم در حرم شود و در نهج البلاغه در نامهئى كه حضرت بعامل خود در مكّه نوشته توصيه فرموده كه از خانههاى مكّه اجاره نگيرند چون خداوند فرموده عاكف و بادى در آن يكسانند و عاكف مقيم است و بادى كسى است كه بحج آمده و اهل آن نيست و اينمعنى در چند روايت ديگر تأكيد شده و تصريح فرمودهاند كه حجّاج حقّ دارند وارد شوند بر اهل مكّه و آنها نبايد مانع شوند و در صدر اسلام بهمين ملاحظه خانههاى مكّه در نداشته و اوّل كسيكه در گذاشت و مانع از ورود حاجّ شد معاوية بن ابى سفيان لعنة اللّه بود و كلمه سواء برفع نيز قرائت شده و بنابراين جمله خبريّه در مقام انشاء حكم است يعنى عاكف و بادى در آن يكسانند و بنابر قرائت نصب مفعول جعلنا يا حال از ضمير متّصل باو است و خبر انّ كه در صدر آيه است محذوف شده و بقرينه ذيل معذّبون است يعنى آنان كه چنين شدند و چنان كردند و ميكنند معذّبند چون بعدا فرموده و كسيكه اراده عدول از حدّ نمايد در حرم بستم ميچشانيم باو عذاب اليم را براى آنكه بمقتضاى اخبار سابقه مراد از مسجد الحرام حرم است مانند آيه أسرى كه در سوره بنى اسرائيل گذشت و محتمل است مفعول يرد براى افاده تعميم محذوف باشد يعنى و كسيكه اراده كند در حرم امريرا با آنكه متلبّس به الحاد و ظلم باشد معذّب خواهد بود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل فرموده كه كسيكه عبادت كند در آن غير خداوند عزّ و جلّ را يا فرمانبردارى كند در آن از غير اولياء خدا پس او ملحد است بظلم و بر خداوند تبارك و تعالى لازم است كه بچشاند باو عذاب اليم را و نيز از آنحضرت در تفسير اين آيه نقل شده كه هر ظلمى الحاد است و زدن خادم بدون گناه از اين قبيل است و كمترين مراتب الحاد تكبّر است و در علل از آنحضرت
جلد 3 صفحه 601
نقل نموده كه هر ظلمى كه مرد بخود نمايد در مكّه از دزدى يا ستم بغير كم باشد يا زياد من آنرا الحاد ميدانم و براى اين نهى از سكونت در حرم شده و در بعضى از روايات الحاد در اين آيه بانكار حقّ امير المؤمنين عليه السّلام و ظلم بآنحضرت تفسير شده است و معلوم است كه تمام معاصى عدول از حقّ و حدّ و قصد است و نيز ظلم بنفس و ظلم بغير است و در حرم قبحش بيشتر و گناهش زيادتر خواهد بود چه رسد بشرك و انكار ولايت كه كفر واقعى است و خداوند در اينمقام متذكر فرموده پيغمبر خود را بذكر شمّهئى از تشريفات خانه كعبه باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه مرجع قرار داديم و تعيين نموديم براى ابراهيم محلّ خانه كعبه را كه در آن خانهئى بنا كند و گفتيم كه در عمارت بيت و عبادت در آن چيزيرا شريك من قرار مده و پاكيزه و منزّه نماخانه مرا از كلّيه نجاسات و كثافات چنانچه در كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بعد از تلاوت اين آيه فرمود پس سزاوار است از براى بنده كه داخل مكّه نشود مگر آنكه طاهر باشد و خود را از عرق و ساير كثافات تطهير كرده باشد و ظاهرا مراد از طائفين كسانى باشند كه براى طواف و زيارت بيت آمدهاند و مراد از قائمين كسانى هستند كه آنجا اقامت و اعتكاف نمودهاند و مراد از ركّع السّجود نماز گذارانند نه آنكه مراد از قائمين و ركّع السّجود نماز گذاران باشند چنانچه بعضى از مفسّرين گفتهاند بملاحظه ذكر اركان نماز كه قيام و ركوع و سجود است چون در سوره بقره بجاى قائمين عاكفين ذكر شده بود و آيات بعضى مفسّر بعض ديگر است و ذكر حرف عطف قبل از ركّع و تركش بعد از آن شاهد اراده يك معناى ملازم با ركوع و سجود است كه نماز باشد علاوه بر آنكه ركوع بدون قيام محقق نميشود و ذكر قيام مستقّلا با فصل حرف عطف بين آن و ركّع السّجود مناسب با اراده معناى واحد از هر سه نيست و كلمه سجود ممكن است جمع ساجد باشد چون گفتهاند اگر مصدر بر وزن فعول باشد جائز است اسم فاعل را بآن وزن جمع بست و بنابراين مرا در كوع كنندگان و سجود كنندگان باشد بحذف حرف عطف ولى بنظر حقير بهتر آنستكه مصدر باشد با حذف حرف جرّ قبل از آن و بنابراين مراد خم شوندگان براى سجود است چون اصل ركوع بمعناى خم شدن است و سجود انسب است كه
جلد 3 صفحه 602
كنايه از نماز و مقصود از تطهير بيت باشد خصوصا با انضمام ركوع بآن كه لطف مخصوصى دارد و آن در هر يك مستقلا نيست بلى اگر سجود را جمع ساجد و صفت ركّع قرار دهيم واجد آن لطف هست و احتياج بتقدير هم ندارد و ظاهرا اين وجه بهترين تراكيب متصوّره در كلام ميباشد و پس از اتمام بيت حضرت ابراهيم عليه السّلام مأمور شد كه اعلام نمايد وجوب حج را بتمام مردم دنيا اعمّ از موجودين در بسيط زمين و اصلاب آباء و ارحام امّهات تا روز قيامت و همه شنيدند و بعضى اجابت نمودند و مشرّف شدند بعدد لبّيكى كه گفتند و بعضى اجابت ننمودند و محروم شدند از اين فيض بزرگ چنانچه قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابراهيم از بناء بيت فارغ شد و خداوند باوامر فرمود كه اعلام نمايد وجوب حج را بمردم عرضه داشت پروردگارا صداى من بتمام خلق نميرسد خداوند فرمود بعهده تو است اعلام و بعهده من است ايصال و آنحضرت بمقام ابراهيم رفت و آنروز مقام متّصل به بيت بود ولى از جاى خود بلند شد بقدرى كه از تمام كوهها بالاتر قرار گرفت پس آنحضرت دو انگشت خود را در گوش گذارد و روى خود را بمشرق و مغرب متوجّه نمود و فرمود ايّها النّاس واجب شد بر شما حج خانه آزاد شده پس اجابت كنيد پروردگارتان را و اجابت نمودند تمام مردميكه در اطراف و اكناف زمين و اصلاب رجال و ارحام نساء بودند بلبّيك آيا نمىبينيد كسانيكه ميآيند لبّيك ميگويند از امروز تا روز قيامت هر كس موفّق بحج شود آنروز اجابت دعوت خدا را نموده و در روايات ديگرى كه قريب به اين مضمون در اين باب وارد شده تصريح بتوفيق تشرّف بعدد لبّيك فرمودهاند و آنكه عدم توفيق مستند بعدم اجابت آنروز است و مقتضاى اين روايات آنستكه مخاطب در اين آيه حضرت ابراهيم باشد كه خداوند براى پيغمبر ما حكايت فرموده و منافات ندارد با روايت كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام كه فرموده پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ده سال در مدينه اقامت داشت و حج نفرمود تا اين آيه نازل شد و آنحضرت اعلام فرمود باهل مدينه و اطراف آن كه جمع شوند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حج نمايند و مردم مجتمع گشتند و با آنحضرت حج نمودند و آداب آن را تعليم گرفتند چون پيغمبر ما مأمور بتبعيّت از ملّت حضرت ابراهيم جدّ امجد خود بوده خصوصا در مناسك و اعمال حج و نزول اين آيه در آنوقت شاهد بر لزوم
جلد 3 صفحه 603
اجراء آن سنّت سنيّه است در هر حال خداوند پس از امر باعلام نتيجه آن را بيان فرموده كه بيايند پيادگان چون رجال جمع راجل بمعناى پياده است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه رجّال بضم و تشديد قرائت فرموده و سواره بر هر شتر لاغرى از زحمت دورى راه كه ميآيند آن شتران از هر راه گشاده دور از اطرافى و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يأتون قرائت فرموده و بنابراين صفت حجّاج است و مربوط بضامر نيست يا جمله مستأنفه است و اشكال لزوم مطابقه صفت با موصوف در افراد و جمع را ندارد تا محتاج بجواب شود كه مراد جنس ضامر است و حكمت اين ايجاب و دعوت بحج آنستكه مشاهده نمايند و واصل شوند مردم بمنافع دينى و دنيوى كه خداوند براى آنها مقدّر فرموده در حج و زيارت خانه كعبه كه بالاتر از همه بيرون آمدن از گناهان است و اجابت دعوت حقّ و تقرّب باو از طريق عبادت و اطاعت با خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء آنسامان و تحصيل علم و ادب و تعظيم شعائر دين و مذهب و احياء سنّت ابراهيم و اسماعيل مفخر عجم و عرب و ساير فوائد سياسى كه در اين اجتماع براى عموم مسلمانان ملحوظ شده كه مجال ذكر آنها نيست و همه ميدانند چه قدر مفيد است مسلمين دنيا سالى يكمرتبه يكجا جمع شوند افسوس كه معاندين نگذاشتند مسلمانان اتّفاق كلمه داشته باشند و الا با اين اجتماع ساليانه مسلّما بر عالم حكومت ميكردند و نيز ثمره اين دعوت آنست كه موفق شوند بذكر خداوند و بردن نام او در روزهاى معلومى كه در مكّه و منى بسر ميبرند كه روز عيد قربان و سه روز بعد از آن است در وقت نحر و ذبح حيوانات زبان بسته از شتر و گاو و گوسفند كه خداوند روزى حلال آنها فرموده و بعد از پانزده نماز كه اوّل آنها ظهر روز عيد است و مستحب است بگويند اللّه اكبر اللّه اكبر لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و للّه الحمد اللّه اكبر على ما هدانا و الحمد للّه على ما ابلانا و اللّه اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام در تعقيب هر نماز تا صبح روز سيزدهم و در ساير اوقات آن ايّام از اذكار و او راد وارده چنانچه در جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايّام معلومات روز قربان و سه روز بعد از آنست و ايّام
جلد 3 صفحه 604
معدودات دهه ذى الحجّه است و از امام صادق عليه السّلام بايّام تشريق تفسير شده و در عوالى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از ذكر تكبيرات بعد از پانزده نماز است كه اوّل آنها ظهر عيد است و در بعضى از اقوال و روايات ايّام معلومات بدهه اوّل ذو الحجّه تفسير شده ولى بر خلاف ظاهر آيه شريفه و صريح روايات ديگر است و معتمد همانستكه ذكر شد و اينكه گفتهاند دهه اوّل ذو الحجّه را ايّام معلومات خواندهاند براى آنكه مردم آن ايّام را مقيّد بودند بدانند چون بايد آخرش حج نمود اگر صحيح باشد نسبت بايّام نحر و ذبح هم ميتوان گفت و ظاهر آيه آنست كه ذكر در وقت نحر و ذبح است لذا بعد از آن فرموده پس بخوريد از آن و بخورانيد در مانده محنت كشيده محتاج فقير را و در كافى از امام صادق عليه السّلام بائس فقير بزمين گيرى كه نتواند از محلّ خود خارج شود تفسير شده و در جاى ديگر بائس را بفقير تفسير فرمودهاند و ظاهرا مراد بيان مصرف است پس بايد بيرون آيند از احرام بازاله كثافت بدن از تراشيدن سر و گرفتن ناخن و زدن شارب و شستشوى بدن و ازاله موهاى آن و امثال اينها و بهتر آنست كه بيرون آيند از كثافات معنوى بلقاء امام عليه السّلام در حال حضور و زيارت قبور ائمه اطهار در حال غيبت و بايد وفا كنند بنذرهاى خودشان كه براى توفيق بحج نمودهاند و غير آن از نذورات براى خانه كعبه و حضور امام عليه السّلام و بايد طواف نساء نمايند تا زن بر آنان حلال شود بعد از طواف زيارت و سعى كه موجب حلّيّت بوى خوش است و آداب طواف در مناسك حج ذكر شده و مراد از بيت عتيق خانه كعبه است چون آزاد است از ملكيّت خلق و آزاد شده از غرق در زمان طوفان و از تسلّط جبّاران در گردش دوران و براى آنكه قديمى است و اوّل خانهئى است كه وضع شده براى مردم و در روايت از امام باقر عليه السّلام بوجه تسميه اوّل و از امام صادق عليه السّلام بوجه تسميه دوم تصريح شده است و خداوند بعد از بيان شمّهئى از احكام حج براى فصل بين كلام سابق و لا حق فرموده ذالك يعنى امر از اين قرار است و پس از آن فرموده و كسيكه تعظيم كند و بزرگ نمايد محترمات و احكام الهى را كه هتك آنها حرام است پس آن بهتر است نزد پروردگارش از جهت اجر و ثواب و بعضى حرمات را عبارت از حرم و بيت و مسجد مكّه و ماه ذو الحجّه كه همه حرامند دانستهاند و حلال
جلد 3 صفحه 605
شد از براى شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه تلاوت شود بر شما در سوره مائده مانند مردار و آنچه نام خداوند در وقت ذبح آن برده نشده بلكه نام بتان بر او برده شده و ساير محرّمات مذكوره در آن سوره و اجتناب نمائيد از جنس پليدى كه آن بتها است و پرهيز نمائيد از گفتار ناهنجار و دروغ و افترا و در بعضى از روايات بشمول رجس آلات قمار را و قول زور غنا و ساير اقوال ملهيه را تصريح فرمودهاند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه شهادت دروغ معادل با شرك بخدا است و باين آيه استدلال فرموده است و بايد مردم اطاعت او امر الهيّه را بنمايند در حاليكه پاك باشند از عقايد باطله و مستقيم در طريقه حقّه براى خدا و غير خدا را با او شريك قرار ندهند در اعمال حج و غيرها و كسيكه مشرك بخدا شود مانند آنستكه از آسمان افتاده و پرندگان گوشت بدن او را ربودهاند يا باد او را بجاى بسيار دورى پرتاب نموده چون كسيكه از طريقه حقّه تجاوز نمود هوا و هوسهاى باطله مانند مرغان لاشخور باو احاطه ميكنند و افكار و عقايد او را متفرّق مينمايند و هر مفسدى او را بجانب خود ميكشد يا شيطان بكلّى او را از وادى حقّ و حقيقت دور ميكند كه راه نجاتى براى او نباشد و اين از قبيل تشبيه معقول بمحسوس است و براى تصوير بلندى مقام توحيد و پستى شرك و دورى آن از حقّ و حقيقت ذكر شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ المَسجِدِ الحَرامِ الَّذِي جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَواءً العاكِفُ فِيهِ وَ البادِ وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلِيمٍ «25»
محققا كساني که كافر شدند و جلوگيري ميكنند ديگران را از راه الهي که ايمان باشد و از تشرّف به مسجد الحرام آن مسجدي که ما قرار داديم براي جميع ناس مساوي هستند در دخول مسجد الحرام كساني که در مكّه عكوفت دارند و سكونت كردهاند و كساني که از خارج و بوادي ميآيند فرقي بين آنها نيست.
جلد 13 - صفحه 288
(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا): كفّار مكّه که مشركين باشند و مراد رؤساء آنها هستند که.
(وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ): که ضعفاء و زيردستان خود را جلوگيري كردند از تشرّف به اسلام و دين حقّ يا تهديد به قتل و اسارت يا تطميع به مال و جاه يا بالقاء شبهات.
سؤال: ان الّذين كفروا به صيغه ماضي است و يصدّون به صيغه مضارع است و عطف مضارع به ماضي چه معني دارد!
جواب: بعضي گفتند: مضارع در اينجا بمعني ماضي است بدليل قوله تعالي «وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ» رعد آيه 33. لكن كفر اينها سابقه دارد قبل از بعثت ولي صدّ سبيل پس از بعثت و دعوت باسلام بود.
(وَ المَسجِدِ الحَرامِ): يعني صدّ ميكنند از دخول مؤمنين در مسجد الحرام از نماز در مسجد و طواف كعبه و اعتكاف در آن و ساير عبادات.
(الَّذِي جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَواءً العاكِفُ فِيهِ وَ البادِ):
اشكال: اسلام هم جلوگيري كرده از دخول كفّار و مشركين چنانچه ميفرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا المُشرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ بَعدَ عامِهِم هذا» توبه آيه 28.
جواب: منع آنها براي نجاست آنها است و لذا كلّيه نجاسات عينيّه را نبايد داخل كلّيه مساجد كرد مثل كلب و خنزير و اعيان نجسه چنانچه جنب و حائض و نفساء هم ممنوع هستند از دخول در مسجد الحرام و مسجد النّبي و از مكث در ساير مساجد. و اينکه از احكام مسجد است چنانچه تنجيس مساجد هم حرام است و تطهير آنها واجب است و از واجبات فوري است.
جلد 13 - صفحه 289
(وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلِيمٍ و كسي که اراده كند در مسجد الحرام بالحاد بظلم ميچشانيم او را از عذاب دردناك.
(وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإِلحادٍ بِظُلمٍ): الحاد ميل از حقّ است و معناي عامّي دارد كفّار و مشركين و لا مذهب را ملحد ميگويند چون از خدا و رسول برگشتند، و كساني که اجتماع كردند در مسجد الحرام يا در مدينه براي اعراض از امير المؤمنين در اخبار ملحد ناميده شده، اسماعيليّه که در غيبت امام ميگويند تكليف نيست ملاحده شمرده شده مثل قماميّه که صريحا بحقير قمام گفت در غيبت تكليف نيست، و فرق اينها با اسماعيليّه اينکه است که آنها اسماعيل را امام غايب ميدانند اينها حضرت بقية اللّه را غايب ميگويند.
و الحاد در مسجد الحرام به مراعات نكردن احترام مسجد است به اينكه بزاق در مسجد بيندازند، يا تنجيس كنند، يا ادخال نجاست در آن كنند، يا بدون احرام در مكّه وارد شوند، يا ظلم در مسجد كنند حتّي بحيوانات حتّي بخادم خود بلكه در مكّه معظّمه و لذا بسياري از علماء سكونت در مكّه را مذموم ميدانند براي اينکه که آلوده به بياحترامي نشود. و بر طبق اينکه مذكورات اخبار رسيده در برهان نقل كرده.
(نُذِقهُ مِن عَذابٍ أَلِيمٍ): تمام اينها به عذاب دردناك گرفتار ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- مانعان خانه خدا! در آیات گذشته سخن از کفار بطور مطلق در میان بود، ولی در این آیه اشاره به گروه خاصی از آنان شده است که دارای تخلفات و گناهان سنگین مخصوصا در رابطه با «مسجد الحرام» و «مراسم پر شکوه حج» هستند.
نخست میگوید: «کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا، جلوگیری میکنند ...» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
همچنین مردم با ایمان را «از (کانون بزرگ توحید) مسجد الحرام باز میدارند، همان مرکزی که آن را برای همه مردم یکسان قرار دادهایم، چه آنها که در آن سرزمین زندگی میکنند و چه آنها که از نقاط دور به سوی آن میآیند» مستحق عذابی دردناکند (وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ).
«و هر کس بخواهد در این سر زمین از طریق حق منحرف گردد، و دست به ظلم و ستم بیالاید ما از عذاب دردناک به او میچشانیم» (وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ).
در واقع این گروه از کافران علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شدهاند:
1- جلوگیری از راه خدا و ایمان و طاعت او.
2- جلوگیری از عبادت کنندگان و زوّار خانه خدا و قرار دادن امتیازی برای خود.
ج3، ص210
3- در این سر زمین مقدس دست به ظلم و گناه و الحاد میزنند.
نکات آیه
۱ - کفر به خدا و سرپیچى از عبادت او، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناک دوزخ است. (إنّ الذین کفروا و یصدّون عن سبیل اللّه) مراد از «الطیب من القول» - همان طور که در آیه پیش گفته شد - کلمه توحید و «صراط حمید» عبادت خداى یگانه است. بنابراین با توجه به ارتباط این آیه با آیه پیش، مى توان گفت: «کفروا» در «إنّ الذین کفروا»به تقدیر «کفروا بالطیب من القول» است و مراد از «سبیل اللّه» در «یصدون عن سبیل اللّه»، عبادت و پرستش خداى یگانه مى باشد. قابل ذکر است که «الذین» اسم «إنّ» و خبر آن محذوف است و تقدیر آن به قرینه ذیل آیه چنین مى شود: «إنّ الذین کفروا... نذیقهم من عذاب ألیم».
۲ - پرستش خداى یگانه، راهى به سوى خدا و منتهى به لقاى او است. (و یصدّون عن سبیل اللّه) «سبیل اللّه» یعنى راه خدا «راه خدا» مى تواند به معناى راهى باشد که «خدا براى اهل ایمان ترسیم و تعیین کرد» و یا مى تواند به معناى راهى باشد که «به سوى خدا و به او منتهى مى شود». برداشت فوق بر پایه معناى دوم است.
۳ - ممانعت کفرپیشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زیارت مسجدالحرام توسط مسلمانان (إنّ الذین کفروا و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام) «صدّ» (مصدر «یصدّون») به معناى منع و بازداشتن است. مفعول «یصدون» محذوف و به تقدیر «یصدون الذین آمنوا» مى باشد.
۴ - کعبه، داراى حرمت و قداستى والا در پیشگاه خداوند (و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام) تهدید شدن کافران به عذاب دوزخ، به خاطر ممانعت کردن مردم از زیارت مسجدالحرام، بیانگر مطلب فوق مى باشد.
۵ - جلوگیرى از ورود حاجیان به مسجدالحرام، نمونه آشکار بازداشتن مردم از راه خدا (و یصدّون عن سبیل اللّه و المسجد الحرام) مراد از «سبیل اللّه» - همان طور که گفته شد - عبادت و پرستش خداى یگانه است. بنابراین و با توجه به این که زیارت مسجدالحرام از سوى مؤمنان و انجام مراسم ویژه آن (طواف، سعى و...) از مصداق هاى عبادت خدا محسوب مى شود، ذکر آن بعد از «سبیل اللّه»، مى تواند بدان معنا باشد که جلوگیرى از ورود زائران به مسجدالحرام، از مصادیق بارز ممانعت از راه خدا است.
۶ - مسجدالحرام، از آن عموم مردم خداپرست است و قشر خاصى حق محروم کردن مردم از زیارت آن را ندارد. (الذى جعلنه للناس)
۷ - تمامى مسلمانان (مکّى و آفاقى)، نسبت به مسجدالحرام از حق مساوى برخورداراند. (الذى جعلنه للناس سواء العکف فیه و الباد) «سواء» به معناى «مستوى» و حال براى «الناس»است. «عاکف» به معناى مقیم (منظور اهل مکّه) است. «بادى» یعنى اهل بادیه و مقصود از آن مردمى است که بیرون مکّه و در سرزمین هاى دیگر زندگى مى کنند; یعنى، ما مسجدالحرام را براى همه انسان ها قرار دادیم و در بهره مندى از آن، مکّى و آفاقى برابراند و کسى را بر دیگرى امتیازى نیست.
۸ - ممانعت از ورود حاجیان به مکّه، تجاوز به حقّى است که خدا براى آنان قرار داده است. (و یصدّون ... الذى جعلنه للناس)
۹ - ساکنان مکّه، حق ممانعت دیگران از زیارت مسجدالحرام را ندارند. (الذى جعلنه للناس سواء العکف فیه و الباد)
۱۰ - حج و زیارت مسجدالحرام، مراسمى رایج در میان مردم جزیرة العرب (سواء العکف فیه و الباد)
۱۱ - «مسجدالحرام» نامى شناخته شده و متداول در میان مردم جزیرة العرب (و المسجد الحرام الذى جعلنه للناس)
۱۲ - ممنوعیت هرگونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران، در محیط مسجدالحرام (و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم) «إلحاد» به معناى انحراف و کج روى است. از نکره آوردن «إلحاد» و «ظلم» استفاده مى شود که مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، باید در امنیت و آرامش مطلق باشند و در این راستا از کم ترین و کوچک ترین انحراف و تجاوز به حقوق آنان، چشم پوشى نخواهد شد.
۱۳ - مکّه (مسجد الحرام و محدوده آن) باید محیطى أمن براى همگان باشد. (سواء العکف فیه و الباد)
۱۴ - انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران در محیط مسجد الحرام، گناهى است بس بزرگ و کج روان و ستم کاران باید در انتظار کیفر سخت دنیوى باشند. (و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم) برداشت یاد شده بر این اساس است که مقصود از «عذاب ألیم» کیفر دنیوى نیز باشد.
۱۵ - عذاب دردناک دوزخ، کیفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق دیگران در محیط مسجد الحرام (و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم)
روایات و احادیث
۱۶ - «عن على(ع) انّ رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله نهى أهل مکّة أن یؤاجروا دورهم، و أن یعلّقوا علیها أبواباً، و قال: «سواء العاکف فیه و الباد»; از حضرت على(ع) روایت شده است که رسول خدا(ص) اهل مکّه را از اجاره دادن خانه ها و گذاشتن درب براى آنها نهى کرد و فرمود: «سواء العاکف فیه و الباد»».[۳]
۱۷ - «عن أبى الصباح الکنانى قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ: «و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم» فقال: کلّ ظلم یظلمه الرجل نفسه بمکّة من سرقه أو ظلم أحد أو شىء من الظلم فإنّى أراه ألحاداً; ابى الصباح کنانى گفت: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم» سؤال کردم فرمود: هر ظلمى که شخص در مکّه بر خویش کند; خواه دزدى باشد، یا ستم به دیگرى و یا هرگونه ستمى، من آن را الحاد و انحراف مى بینم».[۴]
۱۸ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «و من یرد فیه بإلحاد بظلم» فقال: من عبد فیه غیر اللّه عزّوجلّ أو تولّى فیه غیر أولیاء اللّه فهو ملحد بظلم...; از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و من یرد فیه بالحاد بظلم» روایت شده است که فرمود: کسى که در مکّه، غیر از خداى عزّوجلّ را پرستش کند، یا ولایت غیر اولیاى خدا را بپذیرد، «الحاد به ظلم» کرده است».[۵]
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۱۶
- الحاد :۱۸
- انحراف: کیفر انحراف ۱۵; گناه انحراف ۱۴
- توحید: فرجام توحید عبادى ۲
- جزیرة العرب: مردم جزیرة العرب و حج ۱۰; مردم جزیرة العرب و زیارت مسجدالحرام ۱۰; مردم جزیرة العرب و مسجدالحرام ۱۱
- جهنم: موجبات جهنم ۱، ۱۵
- حاجیان: تجاوز به حقوق حاجیان ۸
- حج: تاریخ حج ۱۰
- حقوق: تجاوز به حقوق دیگران ۱۲; کیفر تجاوز به حقوق دیگران ۱۵; گناه تجاوز به حقوق دیگران ۱۴
- خود: ظلم به خود ۱۷
- سبیل الله: ممانعت از سبیل الله ۵
- سلوک: راههاى سلوک ۲
- ظالمان: کیفر دنیوى ظالمان ۱۴
- عبادت: آثار ترک عبادت خدا ۱; عبادت غیرخدا ۱۸; گناه ترک عبادت خدا ۱
- عذاب: عذاب دردناک ۱۵; مراتب عذاب ۱، ۱۵; موجبات عذاب اخرو ۱، ۱۵
- کعبه: فضیلت کعبه ۴; قداست کعبه ۴
- کفر: آثار کفر به خدا ۱; گناه کفر به خدا ۱
- گناهان کبیره :۱۴
- گناه: گناه نابخشودنى ۱
- لقاءالله: زمینه لقاءالله ۲
- محمد(ص): نواهى محمد(ص) ۱۶
- مردم: اتجاوز به حقوق مردم ۱۲; کفر تجاوز به حقوق مردم ۱۵; گناه تجاوز به حقوق مردم ۱۴
- مسجدالحرام: امنیت مسجدالحرام ۱۳; تاریخ زیارت مسجدالحرام ۱۰; تاریخ مسجدالحرام ۱۱; تجاوز به حقوق دیگران در مسجدالحرام ۱۴; عمومیت زیارت مسجدالحرام ۷; عمومیت مسجدالحرام ۶; ممانعت از عبادت خدا در مسجدالحرام ۳; ممانعت از مسجدالحرام ۳، ۵; ممنوعیت حق کشى در مسجدالحرام ۱۲; ممنوعیت ممانعت از مسجدالحرام ۶، ۹; ویژگیهاى مسجدالحرام ۱۲، ۱۳
- مسلمانان: تساوى حقوق مسلمانان ۷; حقوق مسلمانان ۷
- مسلمانان مکه: حقوق مسلمانان مکه مکه ۷
- مکه: امنیت مکه ۱۳; درب خانه هاى مکه ۱۶; گناه ظلم در مکه ۱۷; ممانعت حاجیان از مکه ۸; نهى از اجاره خانه هاى مکه ۱۶; ویژگیهاى مکه ۱۳
- منحرفان: کیفر دنیوى منحرفان ۱۴
- موحدان: حقوق موحدان ۶
- ولایت: قبول ولایت غیر اولیاءالله ۱۸
منابع
- ↑ على بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: این آیه درباره قریش نازل شده هنگامى که مانع شده بودند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مکه شود و نیز درباره این قسمت از آیه «وَ مَنْ یرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» گوید: درباره کسانى نازل شده که نسبت به امام على مرتضى علیهالسلام ظلم نموده و آیاتى که درباره او نازل شده، انکار و الحاد بورزند و در تفسیر برهان از محمد بن یعقوب کلینى او از حسین بن محمد او از ابوحمزة نقل کند که گوید: از امام صادق علیهالسلام درباره این قسمت از آیه «وَ مَنْ یرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» سؤال کردم. فرمود: درباره قریش نازل شده که درباره کفر خویش و نیز انکار خود درباره آیاتى که براى امام على مرتضى علیهالسلام نازل شده بوده در خانه کعبه معاهده بسته بودند.
- ↑ ابن ابى حاتم از مفسرین عامه در تفسیر خود از ابن عباس روایت کند که پیامبر عبدالله بن انیس را با دو نفر که یکى از آنها از مهاجرین و دیگرى از انصار بودند براى انجام کارى روانه داشت. اینان در بین راه به نسب خویش مى بالیدند و به یکدیگر فخر مى فروختند در این میان عبدالله بن انیس غضبناک شد و مرد انصارى را به قتل رسانید و پس از این واقعه مرتد شد و به مکه گریخت سپس این آیه نازل گردید.
- ↑ قرب الاسناد، ص ۱۰۸، ح ۳۷۲; تفسیر برهان، ج ۳، ص ۸۴، ح ۸.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۲۲۷، ح ۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۸۳- ، ح ۶۰.
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۳۳۷، ح ۵۳۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۸۳، ح ۵۷.