آل عمران ٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۲#link15 | آيات ۹۷، سوره آل عمران<br> ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۲#link15 | آيات ۹۷، سوره آل عمران<br> ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۲#link17 | منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشابه بودن بعضى ديگر<br> ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۲#link17 | منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشابه بودن بعضى ديگر<br> ]] | ||
خط ۸۷: | خط ۸۸: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۱#link71 | رفع تناقض بين دو دسته روايات<br> ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۱#link71 | رفع تناقض بين دو دسته روايات<br> ]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۸۰#link345 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۸۰#link345 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«8» رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ | |||
(راسخان در علم مىگويند:) پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى، دلهاى مارا به باطل مايل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشندهاى. | |||
===پیام ها=== | |||
1- به علم و دانش خود مغرور نشويم و از خداوند هدايت بخواهيم. «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا ...» | |||
2- نشانهى علم واقعى و رسوخ در علم، توجّه به خدا و استمداد از اوست. «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ... رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا» | |||
3- محور هدايت و گمراهى، قلب و افكار انسانى است. «لا تُزِغْ قُلُوبَنا» | |||
4- در خط قرار گرفتن خيلى مهم نيست، از خط خارج نشدن بسيار اهميّت دارد. | |||
«بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا ...» | |||
5- هديه و هبهى حقيقى، مخصوص اوست. «إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ «8» | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 21 | |||
بعد از آن، گفتار راسخين در علم را فرمايد كه آنانكه خود را به زيور علم و عمل بياراسته، در مقام دعا گويند: | |||
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا: پروردگارا، مايل مساز به واگذاشتن دلهاى ما را از دين حق بسوى پيروى باطل، بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا: بعد از آنكه هدايت فرمودى ما را به ارشاد و تكميل عقل و حواس و ارسال رسل و انزال كتب. | |||
مقدمه: چون در قرآن مجيد لفظ «ازاغه» وارد شده، بعضى موارد آن محكم و بعضى متشابه باشد و بنابر حديث سابق، بايد متشابه را به محكم رد كرد. و «سيد رضى» در تفسير خود نيز همين قسمت را بيان فرمايد كه: اين آيه از متشابهات است، زيرا به ظاهر آن لازم آيد خداى تعالى گمراه و منحرف سازد بندگان را از ايمان، و حال آنكه به دلائل محكمه متقنه ثابت شده تنزّه ذات سبحانى از آن؛ زيرا قبيح و نقض غرض، و صدور آن از خداى تعالى محال است. و نيز چگونه منحرف سازد و حال آنكه ارشاد و دعوت و امر به ايمان و نهى از كفر و ضلالت فرموده. پس واجب آيد به حكم عقل كه ما را گمراه ننمايد از آنچه امر فرموده. بنابراين معنى آيه شريفه را از آيه ديگر اقتباس كنيم، چنانچه فرمايد: فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ، صحت كلام منوط است به اينكه زيغ اول، غير دوم باشد و الا لغو و بىفايده خواهد بود. پس اول منسوب به قوم، و دوم منسوب به خدا و بايد فعلى باشد مناسب هر يك. اما نسبت به قوم، ميل كردن است از ايمان به كفر و از حق به باطل به سوء اختيار خود. اما نسبت به خداى تعالى، ميل دادن است بر سبيل جزاء. و شك نيست كه اول، ناشايسته و معصيت؛ و دوم، شايسته و عقوبت باشد. | |||
تبصره: بعد از تحقق اين مقدمه، آيه شريفه به يكى از وجوه تفسير شود: | |||
1- ثابت بدار ما را به الطاف خود و زياد فرما ما را از عصمت و توفيق خود، تا منحرف نشويم از حق بعد از آنكه هدايت فرمودى ما را، تا آنكه باشيم ما از منحرف شدگان. | |||
2- پروردگارا بعد از آنكه ما را به الطاف خود هدايت فرمودى به ايمان، و | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 22 | |||
به مدد و توفيق و تسهيل سبيل و بيان و نصب ادلّه و ازاحه علت، ما را بر دين حق و صراط قويم مستقيم گردانيدى، آن را از ما سلب مفرما تا از نهج حق منحرف نشويم و به جهت دوام الطافى كه قلوب ما مستقيم است، از نهج حق به باطل ميل نكنيم. | |||
3- ابو الحسن قاضى القضاة گويد: هر كه سؤال نمايد از پروردگار و بجا نياورد به اوامرى را، البته دلالت ندارد مسئلت او بر صدور آن فعل از حق تعالى؛ پس معنى آيه آنكه: شديد مفرما محنت تكليف را كه مؤدى شود به انحراف قلوب ما، بعد از هدايت. | |||
4- مراد آنكه پروردگارا منحرف مساز قلوب ما را از ثواب و رحمت خود كه به ايمان و شرح صدر حاصل گردد، به ضدّ آن از عقاب و نقمت كه به سبب كفر و ضيق صدر استحقاق يابد. | |||
تتمه: چون طبع انسانى مايل به شهوات و لذات است و غالبا طاعت و عبادت حق، ناملايم طبع باشد و نفس امّاره و شياطين انسى و جنى وسوسه نمايند، و ممكن است شخص را بتدريج از هدايت و صراط مستقيم منحرف سازند، بنابراين لازم است استمداد از حضرت احديّت در ثبات و استقامت و حفظ از ضلالت و غوايت. | |||
«عياشى» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود: زياد كنيد گفتن رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا (الخ) را، و مأمون نشويد از زيغ و ميل قلب به باطل «1». | |||
وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً: و بخشش فرما ما را از جانب خود، لطفى كه به واسطه آن مرتبه زلفى و درجه عليا را نزد تو حاصل نموده، به رستگارى و نيكبختى خوشوقت گرديم و توفيقى بر ثبات و استقامت در دين كه محض رحمت و رحمت محض است. تا از تشكيكات و شبهات مستخلص شده بر | |||
---- | |||
«1» تفسير عيّاشى، جلد اوّل، صفحه 164، حديث 9- تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 320 | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 23 | |||
صراط مستقيم راسخ و ثابت شويم كه به هيچوجه شائبه انحراف به آن راه نيابد، زيرا ثبات در ايمان نيست مگر به لطف و عنايت تو. إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ: | |||
بدرستى كه ذات يگانه تو عطا كننده هر درخواست مىباشد. | |||
تتمه دعاى راسخان بدرگاه حضرت منان را فرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ «8» | |||
ترجمه | |||
پروردگار ما منحرف مكن دلهاى ما را از حق بباطل بعد از آنكه هدايت نمودى ما را و ببخش بما از نزد خود رحمتى همانا تو بسيار بخشنده. | |||
تفسير | |||
راسخان در علم علاوه بر آنچه در آيه قبل ذكر شد ميگويند پروردگارا ميل مده دلهاى ما را از نهج حق بسوى متابعت متشابهات بتاويلى كه نمىپسندى آن را يعنى ما را در معرض امتحان خود بيرون نياور و منصرف نما ما را از آنكه بسبب هواى نفس بدون مراجعه بمحكمات لفظيه و خارجيه تاويل آيات قرآنيه را نمائيم بعد از اينكه ما را بحق هدايت فرمودى چون اگر ما را مخذول و در معرض امتحان درآورى سبب ميل ما به باطل خواهد شد و با ما كمك فرما در ادراك معانى آيات خود و توفيق مراجعه باهل بيت بما عنايت كن همانا هر سؤالى را تو اجابت كننده و هر بخششى از تو است و در كافى از حضرت كاظم (ع) روايت نموده است كه خداوند اين كلام را از قوم صلحا نقل نموده است كه چون دانستند قلوب ميل بباطل ميكند و | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 385 | |||
بكورى و پستى برميگردد اين دعا را نمودند همانا از خداوند نترسيده كسيكه تعقل در صفات او ننموده و قلب آنكس بسته نشده است بمعرفت ثابتى كه به بيند و بيابد حقيقت آن معرفت را در دل خود و كسى داراى اين مقام نيست مگر آنكس كه قولش مصدق فعلش باشد و سرّش موافق علنش چون خداوند دلالت نكرده است بر باطلى كه پوشيده باشد از عقل مگر آنكه راهنمائى از عقل و شرع براى آن فرستاده است و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه را زياد تلاوت نمائيد و ايمن نباشيد از ميل بباطل خداوند بهمه توفيق ثبات قدم در دين مرحمت فرمايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَ هَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ «8» | |||
پروردگار ما قلوب ما را منصرف از حق مفرما بعد از آنكه ما را بحق هدايت فرمودي و رحمت خود را بما عنايت فرما محقّق است که تو بسيار افاضه رحمت ميفرمايي رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا دعاء راسخين در علم است پس از اقرار به اينكه تماما از جانب خداوند است طلب ميكنند که ما را بر اينکه عقيده ثابت قدم فرما و اينکه عقيده را از ما سلب مفرما، زيرا در علم حكمت مبرهن است که همين نحوي که ممكن در وجود محتاج بواجب است و معلول محتاج بعلّت است در بقاء هم محتاج است و علّت مبقيه عين علّت موجده است بلكه بنا بر مشرب تحقيق از قول بحركت جوهريّه آنكه بقاء عبارت از افاضه وجود است در آن لاحق و ممكن آن بآن در خلع و لبس است وجود آن اول معدوم ميشود و وجود ثانوي در آن ثاني افاضه ميشود و چون وجودات متّصل است تعبير ببقاء ميشود و الّا در حقيقت افاضات متكثّره و ايجادات دائميّه و وجودات متعدّده است (اگر نازي كند از هم فرو ريزند قالبها). | |||
و همين نحو که ممكن در بقاء وجود محتاج است که آن بآن باو افاضه شود در جميع صفات و كمالات و ايمان و عقائد و هر چه که دارد و باو افاضه شده از حيات و صحّت و سلامتي و غني و ثروت و توفيق و غير اينها محتاج است که آن بآن باو افاضه شود و آني مستغني نخواهد شد | |||
سيه رويي ز ممكن در دو عالم || نشد هرگز جدا و اللّه اعلم | |||
و مراد از سيه رويي احتياج است پس بزبان قال و بزبان حال دائما بايد بگويد اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِيمَ و بگويد رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا. | |||
جلد 3 - صفحه 116 | |||
و بعبارت واضح تر مثل وجود ممكن و آنچه که دارد مثل نور چراغ است که مادامي که مدد نفت و قوّه باو افاضه ميشود روشنايي دارد بمجرّد اينكه منع فيض شد معدوم صرف ميشود. | |||
وَ هَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً هبه و هديه و نحله و صله قريب المعني است و مراد اعطاء بلا عوض است و جميع نعم الهيّه دنيويّه و اخرويّه از اينکه باب است در دعا ميخواني (كلّ نعمك ابتداء) فقط بايد در محل قابل باشد تا لغو و قبيح نشود و بعبارت ساده قابليّت قابل شرط است و الّا فاعليّت فاعل تام و تمام است وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنُونَ سوره اعراف آيه 155. | |||
إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ صيغه مبالغه دلالت بر كثرت و دوام دارد خداوند دائما افاضه فيض ميفرمايد كُلَّ يَومٍ هُوَ فِي شَأنٍ الرحمن آيه 29، بلكه تعبير به يوم از باب مثال است و الّا كلّ آن هو في شأن. | |||
و تعبير بكلمه: ان و كاف خطاب و تقديم انت دلالت دارد بر اينكه وهّابيّت منحصر است بذات مقدّس او، و غير او اگر احيانا از آنها عطائي ظاهر شود اولا بلاعوض نيست و لو براي ثواب باشد و ثانيا موقّت است دوام ندارد و ثالثا كوچك و حقير است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 8)- رهایی از لغزشها! از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانی آن ممکن است لغزشگاهی برای افراد گردد، و از کوره این امتحان، سیه روی در آیند راسخون در علم و اندیشمندان با ایمان، علاوه بر به کار گرفتن سرمایههای علمی خود در فهم معنی این آیات به پروردگار خویش پناه میبرند و این آیه و آیه بعد که از زبان راسخون در علم میباشد روشنگر این حقیقت است آنها میگویند: «پروردگارا! دلهای ما را بعد از آن که ما را هدایت نمودی، منحرف مگردان، و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش زیرا تو بسیار بخشندهای» (رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۴
ترجمه
آل عمران ٧ | آیه ٨ | آل عمران ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تُزِغْ»: منحرف مگردان. «هَبْ»: عطاء کن. ببخش. «مِن لَّدُنکَ»: از سوی خود. «الْوَهَّاب»: بس بخشنده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۷، سوره آل عمران
- منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشابه بودن بعضى ديگر
- معناى اينكه آيات محكمه ((ام الكتاب )) هستند
- آيات مشابه نيز، پس از آنكه با آيات محكمه تبيين شدند، محكمه مى شوند
- ((محاكمات )) آيات متضمن اصول مسلمه قرآنى است و ((متشابهات )) آيات متضمن روعاست
- ثابت نبودن و احيانا متغير بودن احكام اجتماعى و فروعى ، موجب تشبه مى گردد
- بررسى معناى ((تاءويل )) در آيات قرآنى و اقوالى كه در اين باره گفته شده است
- سه نكته كه از توضيحات درباره معناى ((تاءويل )) به دست آمده است
- علم به تاءويل كتاب مختص به خداى تعالى است
- موضع ((راسخون در علم )) در برابر آيات متشابه ، ايمان به آنها و توقف در مقامعمل است
- دعاى راسخون در علم : ((ربنّا لا تزغ قلوبنا...))
- مقدّمه
- ۱ - محكم و متشابه (گفتار)
- نقلاقوال مختلفى كه درباره مراد از محكم و متشابه گفته شده و نقد و ردّ آنها
- كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابهقائل است
- دو اشكال بر قول راغب
- پيروى آيات متشابه منشاء بدعتها و انحرافهاى بعد ازرسول خدا(ص ) و مبداء فتنه ها و محنت هابوده است
- ۲ - ام الكتاب بودن آيات محكم چه معنا دارد؟
- ۳ - تاءويل چه معنا دارد؟
- دو دليل (اجمالى و تفصيلى ) بر سستى اقوالى كه درباره مراد ازتاءويل گفته شده است
- ۴ - آيا كسى جز خدا تاءويل قرآن را مى داند؟
- اختلاف در اين مساءله از ابتدا تواءم با خلط و اشتباه بوده و ادله طرفين قاصر استاثبات مدعاى آنهااست
- انحصار علم به تاءويل در خداى سبحان ، منافاتى با اعطاء آن علم به بعضى افرادندارد
- تاءويل قرآن عبارتست از حقايق خارجى كه آيات قرآنى مستند به آن حقائق است
- بيان آنكه در ماوراى قرآنى كه در دست ما است امرى هست كه به منزله روح از جسد وممثل از مثل است
- ((مطهرين )) از بندگان خدا با قرآنى كه در كتاب مكنون و لوح محفوظ است تماس دارند(لايمسه الا المطهرون )
- ((مطهرين )) همان ((راسخين )) در علم هستند
- ۵-چرا كتاب خدا مشتمل بر متشابه است ؟
- بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده وقابل بررسى است
- بيان آنچه در پاسخ به سؤ ال بالا شايسته گفتن است با توجه به پنج امر
- هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه افراد انسان به اينكمال نمى رسند
- راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق تربيت علمى و عملى )
- اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه
- امرى كه باعث شده است بيانات قرآن كريم جنبه((مثل )) به خود بگيرد
- بيان اينكه جنبه مثل داشتن ، مستلزم وجود تشابه است (ضرورت وجود متشابهات )
- ده نكته كه از مباحث و مطالب گذشته روشن شد
- مراتب مختلف قرآن از نظر معنا و اينكه هر معنايى خصوص به مرتبه اى از فهم و دركاست
- اثر متقابل علم و عمل در يكديگر
- مردم بر حسب مراتب قرب و بعدشان از خداى تعالى مراتب مختلفى از علم وعمل دارند
- رواياتى در معناى ((محكم و متشابه ))
- روايتى درباره ((راسخين در علم ))
- روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد
- انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق
- مراد از هفت حرف در روايتى كه مى گويند: قرآن بر هفت حرفنازل گشته است
- منظور از تفسير به راءى كه از آن نهى شده است
- ده قول كه درباره مراد از تفسير به راءى گفته شده است
- توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت و اختلاف عمده بين كلامخدا وكلام بشرى
- تفسير به راءى موجب ناهماهنگى و تنافى آيات قرآن مى شود
- مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آن نهى شده است
- دور شدن از علم اوصياء رسول اللّه (ص )، باعث روى آوردن به تفسير به راءى شد
- نهى از ((تكلم به راءى )) و ((قول به غير علم )) و ((ضرب بعض به بعض ))،نهى از استمدادازغير قرآن براى فهم قرآن است
- پاسخ به اين توهم كه هر تفسيرى كه از كلمات صحابه و تابعين خارج باشد، تفسيربه راءى است
- شاءن پيامبر (ص ) فقط تعليم كتاب و تسهيل فهم كلام الهى است
- راه به سوى فهم قرآن بروى كسى بسته نيست
- قرآن بر معانى خود دلالت دارد و اهل بيت (ع ) ما را به طريق اين دلالت و اغراض ومقاصدقرآن راهنمايى مى كنند
- رفع تناقض بين دو دسته روايات
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«8» رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
(راسخان در علم مىگويند:) پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى، دلهاى مارا به باطل مايل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشندهاى.
پیام ها
1- به علم و دانش خود مغرور نشويم و از خداوند هدايت بخواهيم. «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا ...»
2- نشانهى علم واقعى و رسوخ در علم، توجّه به خدا و استمداد از اوست. «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ... رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا»
3- محور هدايت و گمراهى، قلب و افكار انسانى است. «لا تُزِغْ قُلُوبَنا»
4- در خط قرار گرفتن خيلى مهم نيست، از خط خارج نشدن بسيار اهميّت دارد.
«بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا ...»
5- هديه و هبهى حقيقى، مخصوص اوست. «إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ «8»
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 21
بعد از آن، گفتار راسخين در علم را فرمايد كه آنانكه خود را به زيور علم و عمل بياراسته، در مقام دعا گويند:
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا: پروردگارا، مايل مساز به واگذاشتن دلهاى ما را از دين حق بسوى پيروى باطل، بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا: بعد از آنكه هدايت فرمودى ما را به ارشاد و تكميل عقل و حواس و ارسال رسل و انزال كتب.
مقدمه: چون در قرآن مجيد لفظ «ازاغه» وارد شده، بعضى موارد آن محكم و بعضى متشابه باشد و بنابر حديث سابق، بايد متشابه را به محكم رد كرد. و «سيد رضى» در تفسير خود نيز همين قسمت را بيان فرمايد كه: اين آيه از متشابهات است، زيرا به ظاهر آن لازم آيد خداى تعالى گمراه و منحرف سازد بندگان را از ايمان، و حال آنكه به دلائل محكمه متقنه ثابت شده تنزّه ذات سبحانى از آن؛ زيرا قبيح و نقض غرض، و صدور آن از خداى تعالى محال است. و نيز چگونه منحرف سازد و حال آنكه ارشاد و دعوت و امر به ايمان و نهى از كفر و ضلالت فرموده. پس واجب آيد به حكم عقل كه ما را گمراه ننمايد از آنچه امر فرموده. بنابراين معنى آيه شريفه را از آيه ديگر اقتباس كنيم، چنانچه فرمايد: فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ، صحت كلام منوط است به اينكه زيغ اول، غير دوم باشد و الا لغو و بىفايده خواهد بود. پس اول منسوب به قوم، و دوم منسوب به خدا و بايد فعلى باشد مناسب هر يك. اما نسبت به قوم، ميل كردن است از ايمان به كفر و از حق به باطل به سوء اختيار خود. اما نسبت به خداى تعالى، ميل دادن است بر سبيل جزاء. و شك نيست كه اول، ناشايسته و معصيت؛ و دوم، شايسته و عقوبت باشد.
تبصره: بعد از تحقق اين مقدمه، آيه شريفه به يكى از وجوه تفسير شود:
1- ثابت بدار ما را به الطاف خود و زياد فرما ما را از عصمت و توفيق خود، تا منحرف نشويم از حق بعد از آنكه هدايت فرمودى ما را، تا آنكه باشيم ما از منحرف شدگان.
2- پروردگارا بعد از آنكه ما را به الطاف خود هدايت فرمودى به ايمان، و
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 22
به مدد و توفيق و تسهيل سبيل و بيان و نصب ادلّه و ازاحه علت، ما را بر دين حق و صراط قويم مستقيم گردانيدى، آن را از ما سلب مفرما تا از نهج حق منحرف نشويم و به جهت دوام الطافى كه قلوب ما مستقيم است، از نهج حق به باطل ميل نكنيم.
3- ابو الحسن قاضى القضاة گويد: هر كه سؤال نمايد از پروردگار و بجا نياورد به اوامرى را، البته دلالت ندارد مسئلت او بر صدور آن فعل از حق تعالى؛ پس معنى آيه آنكه: شديد مفرما محنت تكليف را كه مؤدى شود به انحراف قلوب ما، بعد از هدايت.
4- مراد آنكه پروردگارا منحرف مساز قلوب ما را از ثواب و رحمت خود كه به ايمان و شرح صدر حاصل گردد، به ضدّ آن از عقاب و نقمت كه به سبب كفر و ضيق صدر استحقاق يابد.
تتمه: چون طبع انسانى مايل به شهوات و لذات است و غالبا طاعت و عبادت حق، ناملايم طبع باشد و نفس امّاره و شياطين انسى و جنى وسوسه نمايند، و ممكن است شخص را بتدريج از هدايت و صراط مستقيم منحرف سازند، بنابراين لازم است استمداد از حضرت احديّت در ثبات و استقامت و حفظ از ضلالت و غوايت.
«عياشى» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود: زياد كنيد گفتن رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا (الخ) را، و مأمون نشويد از زيغ و ميل قلب به باطل «1».
وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً: و بخشش فرما ما را از جانب خود، لطفى كه به واسطه آن مرتبه زلفى و درجه عليا را نزد تو حاصل نموده، به رستگارى و نيكبختى خوشوقت گرديم و توفيقى بر ثبات و استقامت در دين كه محض رحمت و رحمت محض است. تا از تشكيكات و شبهات مستخلص شده بر
«1» تفسير عيّاشى، جلد اوّل، صفحه 164، حديث 9- تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 320
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 23
صراط مستقيم راسخ و ثابت شويم كه به هيچوجه شائبه انحراف به آن راه نيابد، زيرا ثبات در ايمان نيست مگر به لطف و عنايت تو. إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ:
بدرستى كه ذات يگانه تو عطا كننده هر درخواست مىباشد.
تتمه دعاى راسخان بدرگاه حضرت منان را فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ «8»
ترجمه
پروردگار ما منحرف مكن دلهاى ما را از حق بباطل بعد از آنكه هدايت نمودى ما را و ببخش بما از نزد خود رحمتى همانا تو بسيار بخشنده.
تفسير
راسخان در علم علاوه بر آنچه در آيه قبل ذكر شد ميگويند پروردگارا ميل مده دلهاى ما را از نهج حق بسوى متابعت متشابهات بتاويلى كه نمىپسندى آن را يعنى ما را در معرض امتحان خود بيرون نياور و منصرف نما ما را از آنكه بسبب هواى نفس بدون مراجعه بمحكمات لفظيه و خارجيه تاويل آيات قرآنيه را نمائيم بعد از اينكه ما را بحق هدايت فرمودى چون اگر ما را مخذول و در معرض امتحان درآورى سبب ميل ما به باطل خواهد شد و با ما كمك فرما در ادراك معانى آيات خود و توفيق مراجعه باهل بيت بما عنايت كن همانا هر سؤالى را تو اجابت كننده و هر بخششى از تو است و در كافى از حضرت كاظم (ع) روايت نموده است كه خداوند اين كلام را از قوم صلحا نقل نموده است كه چون دانستند قلوب ميل بباطل ميكند و
جلد 1 صفحه 385
بكورى و پستى برميگردد اين دعا را نمودند همانا از خداوند نترسيده كسيكه تعقل در صفات او ننموده و قلب آنكس بسته نشده است بمعرفت ثابتى كه به بيند و بيابد حقيقت آن معرفت را در دل خود و كسى داراى اين مقام نيست مگر آنكس كه قولش مصدق فعلش باشد و سرّش موافق علنش چون خداوند دلالت نكرده است بر باطلى كه پوشيده باشد از عقل مگر آنكه راهنمائى از عقل و شرع براى آن فرستاده است و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه را زياد تلاوت نمائيد و ايمن نباشيد از ميل بباطل خداوند بهمه توفيق ثبات قدم در دين مرحمت فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَ هَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ «8»
پروردگار ما قلوب ما را منصرف از حق مفرما بعد از آنكه ما را بحق هدايت فرمودي و رحمت خود را بما عنايت فرما محقّق است که تو بسيار افاضه رحمت ميفرمايي رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا دعاء راسخين در علم است پس از اقرار به اينكه تماما از جانب خداوند است طلب ميكنند که ما را بر اينکه عقيده ثابت قدم فرما و اينکه عقيده را از ما سلب مفرما، زيرا در علم حكمت مبرهن است که همين نحوي که ممكن در وجود محتاج بواجب است و معلول محتاج بعلّت است در بقاء هم محتاج است و علّت مبقيه عين علّت موجده است بلكه بنا بر مشرب تحقيق از قول بحركت جوهريّه آنكه بقاء عبارت از افاضه وجود است در آن لاحق و ممكن آن بآن در خلع و لبس است وجود آن اول معدوم ميشود و وجود ثانوي در آن ثاني افاضه ميشود و چون وجودات متّصل است تعبير ببقاء ميشود و الّا در حقيقت افاضات متكثّره و ايجادات دائميّه و وجودات متعدّده است (اگر نازي كند از هم فرو ريزند قالبها).
و همين نحو که ممكن در بقاء وجود محتاج است که آن بآن باو افاضه شود در جميع صفات و كمالات و ايمان و عقائد و هر چه که دارد و باو افاضه شده از حيات و صحّت و سلامتي و غني و ثروت و توفيق و غير اينها محتاج است که آن بآن باو افاضه شود و آني مستغني نخواهد شد
سيه رويي ز ممكن در دو عالمبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- رهایی از لغزشها! از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانی آن ممکن است لغزشگاهی برای افراد گردد، و از کوره این امتحان، سیه روی در آیند راسخون در علم و اندیشمندان با ایمان، علاوه بر به کار گرفتن سرمایههای علمی خود در فهم معنی این آیات به پروردگار خویش پناه میبرند و این آیه و آیه بعد که از زبان راسخون در علم میباشد روشنگر این حقیقت است آنها میگویند: «پروردگارا! دلهای ما را بعد از آن که ما را هدایت نمودی، منحرف مگردان، و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش زیرا تو بسیار بخشندهای» (رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ).
نکات آیه
۱ - راسخین در علم، از پروردگار، مصونیّت از انحراف فکرى و جدا نشدن از مسیر هدایت را خواهانند. (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۲ - عالمان ژرفنگر، خواهان رحمتى ویژه از پروردگار هستند. (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا ... وهب لنا من لدنک رحمة)
۳ - خطر انحراف پس از هدایت، براى همگان (حتى راسخین در علم) (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۴ - نیاز انسان به امداد پروردگار، براى استوار ماندن در مسیر هدایت (ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۵ - ایمان به تمامى قرآن (محکمات و متشابهات)، هدایتى از جانب خداوند است. (و الرّاسخون فى العلم یقولون امنّا به کل من عند ربّنا ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا) جمله «هدیتنا» پس از «امنّا به کل مِن عند ربّنا»، مى تواند تفسیرى براى ایمانشان به تمامى قرآن باشد.
۶ - رسوخ در علم، زمینه دریافت هدایت از جانب خداوند است. (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۷ - نگرانى مستمر عالمان ژرفنگر، نسبت به منحرف شدنشان از هدایت الهى (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۸ - عالمان ژرفنگر، به ربوبیّت الهى و افاضه هدایت و رحمت از ناحیه او، اذعان دارند. (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا لا تزغ قلوبنا ... من لدنک رحمة)
۹ - عالمان ژرفنگر بیمناک از ابتلاى به انحراف، و امیدوار به رحمت و حفظ هدایت از جانب پروردگار (و الرّاسخون فى العلم یقولون ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة)
۱۰ - قلب در اصطلاح قرآن، جایگاه هدایت و گمراهى است. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۱۱ - ربوبیّت الهى، مقتضى هدایت و رحمت و حفظ بندگان از انحراف (ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۱۲ - هدایت و انحراف انسان، بسته به خواست خداوند است. (ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا) در آیه فوق، انحراف قلب و هدایت انسان به خداوند اسناد داده شده است. پس انحراف قلب و هدایت انسان به خواست و مشیّت اوست.
۱۳ - تداوم هدایت، در پرتو دعا و استمداد از پروردگار (ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۱۴ - دعا به هنگام برخوردارى از نعمت هدایت الهى، براى تداوم بخشیدن به آن، شیوه راسخین در علم (و الرّاسخون فى العلم ... ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)
۱۵ - دوام هدایت، رحمت خاص خداوند است.* (ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة) بنابراینکه جمله «و هب لنا ... »، تفسیر جمله «لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا» باشد.
۱۶ - تنها خداوند، وهّاب (بخشنده بلاعوض) است. (انّک انت الوهّاب) حصر از ضمیر فصل استفاده مى شود. «هِبه» به معناى بخشش بدون عوض است. (مفردات راغب).
۱۷ - بخشندگى هر کس جز خدا، همراه با چشمداشت و عوض خواهى است. (انّک انت الوهّاب) برداشت فوق از مفهوم حصر استفاده شده است.
۱۸ - عالمان ژرفنگر خواستار رحمتى از خداوند، که فراتر از هدایت و استمرار آن است. (ربّنا لا تزغ قلوبنا ... و هب لنا من لدنک رحمة) بنابراینکه جمله «وهب لنا ... »، تفسیر جمله سابق نباشد; و چون پس از نعمت هدایت درخواست شده، نشانه برترى آن است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: وهاب اسماء و صفات ۱۶، ۱۷
- امیدوارى: ۹
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۴
- ایمان : متعلق ایمان ۵
- تربیت: نظام تربیت ۹
- ترس: ۷، ۹
- خدا: امدادهاى خدا ۴ ; استمداد از خدا ۱۳ ; ربوبیت خدا ۸، ۱۱ ; رحمت خدا ۲، ۸، ۹، ۱۱، ۱۵، ۱۸ ; مشیّت خدا ۱۲ ; هدایت خدا ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۵
- دعا: آثار دعا ۱۳ ; آداب دعا ۱۴
- راسخان در علم: ۳، ۷، ۸، ۹، ۱۴ دعاى راسخان در علم ۱، ۲، ۱۸
- رسوخ در علم: ۶
- قرآن: ۵ متشابهات قرآن ۵
- قلب: ۱۰
- گمراهى: ۱۰ خطر گمراهى ۳ ; عوامل گمراهى ۱۲
- هدایت: اهمیّت هدایت ۴ ; زمینه هدایت ۱، ۶ ; عوامل هدایت ۱۱، ۱۲، ۱۳