النحل ٤١: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و آنان که هجرت کردند در راه خدا پس از آنکه ستم شدند البته جایشان دهیم در دنیا جایگاهی نکو و هر آینه پاداش آخرت است بزرگتر اگر باشند که بدانند | |-|معزی=و آنان که هجرت کردند در راه خدا پس از آنکه ستم شدند البته جایشان دهیم در دنیا جایگاهی نکو و هر آینه پاداش آخرت است بزرگتر اگر باشند که بدانند | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::14|٢ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::41|٤١]] | قبلی = النحل ٤٠ | بعدی = النحل ٤٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«فِی اللهِ»: به خاطر خدا و برای رضایت او. «لَنُبَوِّئَنَّهُمْ»: ایشان را حتماً اسکان میدهیم. بیگمان برای ایشان تهیّه میبینیم. «حَسَنَةً»: نیک و زیبا. صفت موصوف محذوفی است و مراد شهر مدینه است و تقدیر چنین میشود: داراً حَسَنَةً. مَبَاءَةً حَسَنَةً. مَعیشَةً حَسَنَةً.و ... نصب آن به خاطر ظرف بوده است، و یا این که مفعول دوم (لَنُبَوِّئَنَّهُمْ) است اگر به معنی (لَنُعْطِیَنَّهُمْ) گرفته شود. «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»: اگر مخالفان مؤمنان میدانستند. یا اگر مؤمنان میدانستند؛ که در این صورت مراد دیدن به جای شنیدن است، والاّ مهاجران میدانستند که پاداش آن جهان از پاداش این جهان بهتر و والاتر است و به همین خاطر ترک خانه و کاشانه کردهاند و در راه نجات دین و ایمان کوشیدهاند. | «فِی اللهِ»: به خاطر خدا و برای رضایت او. «لَنُبَوِّئَنَّهُمْ»: ایشان را حتماً اسکان میدهیم. بیگمان برای ایشان تهیّه میبینیم. «حَسَنَةً»: نیک و زیبا. صفت موصوف محذوفی است و مراد شهر مدینه است و تقدیر چنین میشود: داراً حَسَنَةً. مَبَاءَةً حَسَنَةً. مَعیشَةً حَسَنَةً.و ... نصب آن به خاطر ظرف بوده است، و یا این که مفعول دوم (لَنُبَوِّئَنَّهُمْ) است اگر به معنی (لَنُعْطِیَنَّهُمْ) گرفته شود. «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»: اگر مخالفان مؤمنان میدانستند. یا اگر مؤمنان میدانستند؛ که در این صورت مراد دیدن به جای شنیدن است، والاّ مهاجران میدانستند که پاداش آن جهان از پاداش این جهان بهتر و والاتر است و به همین خاطر ترک خانه و کاشانه کردهاند و در راه نجات دین و ایمان کوشیدهاند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷
ترجمه
النحل ٤٠ | آیه ٤١ | النحل ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِی اللهِ»: به خاطر خدا و برای رضایت او. «لَنُبَوِّئَنَّهُمْ»: ایشان را حتماً اسکان میدهیم. بیگمان برای ایشان تهیّه میبینیم. «حَسَنَةً»: نیک و زیبا. صفت موصوف محذوفی است و مراد شهر مدینه است و تقدیر چنین میشود: داراً حَسَنَةً. مَبَاءَةً حَسَنَةً. مَعیشَةً حَسَنَةً.و ... نصب آن به خاطر ظرف بوده است، و یا این که مفعول دوم (لَنُبَوِّئَنَّهُمْ) است اگر به معنی (لَنُعْطِیَنَّهُمْ) گرفته شود. «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»: اگر مخالفان مؤمنان میدانستند. یا اگر مؤمنان میدانستند؛ که در این صورت مراد دیدن به جای شنیدن است، والاّ مهاجران میدانستند که پاداش آن جهان از پاداش این جهان بهتر و والاتر است و به همین خاطر ترک خانه و کاشانه کردهاند و در راه نجات دین و ایمان کوشیدهاند.
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
نکات آیه
۱- خداوند، به مسلمانهایى که مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت کردند، جایگاه و مکانى شایسته در دنیا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى کند. (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة و لأجر الأخرة أکبر) «فى» در «فى الله» به معناى «لام» و براى تعلیل است. بنابراین معناى عبارت «هجرت براى کسب رضاى خداوند» است.
۲- عده اى از مسلمانان صدراسلام براى رهایى از ظلم و ستم مشرکان مکه، از آن شهر هجرت کردند. (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا) به دلیل اینکه سوره نحل در مکه نازل شده است، احتمال دارد مراد از «الذین هاجروا» مسلمانانى باشد که از مکه هجرت کرده و به حبشه یا مدینه رفتند.
۳- مسلمانان در مکه، مورد ظلم و ستم مشرکان بودند. (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا)
۴- محل هجرت مسلمانان مهاجر از مکه (به مدینه یا حبشه) جایگاهى شایسته و مناسب براى آنان (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة)
۵- شهر مکه، قبل از هجرت براى مسلمانان، شایسته و مناسب زندگى نبود (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة)
۶- داشتن محیطى مناسب و شایسته براى زندگى، امرى مطلوب و پسندیده (لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة)
۷- گریز از ستم ظالمان، امرى شایسته و مورد تشویق (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة)
۸- در راه خدا بودن هجرت، شرط ارزشمندى آن (هاجروا فى الله) «فى» احتمال دارد به همان معناى خودش باشد و بنابراین مراد از آن مى تواند «فى سبیل الله» باشد.
۹- هجرت از جوامع ستم پیشه، از راههاى گریز از ستم و زمینه ساز پیروزى (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا)
۱۰- پاداش اخروى هجرت در راه خدا، بسى برتر از پاداش دنیوى آن است. (و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة و لأجر الأخرة أکبر)
۱۱- پاداش اخروى هجرت در راه خدا، قابل توصیف نیست. (و الذین هاجروا فى الله ...لنبوّئنّهم فى الدنیا حسنة و لأجر الأخرة أکبر) مفضل علیه افعل تفضیل (أکبر) حذف شده است و حذف آن به منظور عمومیت دادن است. بنابراین معناى عبارت چنین مى شود: پاداش اخروى هجرت بزرگ تر از آن است که کسى بتواند آن را درک کند.
۱۲- مهاجران، از فواید دنیوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند. (و الذین هاجروا ... لأجر الأخرة أکبر لو کانوا یعلمون)
۱۳- ظالمان، از ارزش و اجرت هجرت در راه خدا بى خبرند. (من بعد ما ظلموا ... لو کانوا یعلمون) برداشت فوق بنابراین احتمال است که مرجع ضمیر «یعلمون» فاعل محذوف فعل «ظلموا» باشد.
۱۴- آگاه شدن از فواید دنیوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن، مورد تمنى خداوند (و الذین هاجروا ... لو کانوا یعلمون) از جمله معناها و استعمالهاى «لو» تمنى است و برداشت فوق بر این اساس است.
۱۵- آگاهى از ثمرات دنیوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن، امرى در حد ناممکن است. (و الذین هاجروا فى الله ... و لأجر الأخرة أکبر لو کانوا یعلمون) برداشت فوق، بنابر تمنی بودن «لو» است و «لو» ی تمنى در جایى استعمال مى شود که مورد، محال و یا در حکم محال باشد.
۱۶- علم و آگاهى، وسیله تشخیص ارزشهاى برتر است. (و لأجر الأخرة أکبر لو کانوا یعلمون)
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ملاک ارزشها ۸; ملاک تشخیص ارزشها ۱۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳، ۴، ۵
- پاداش: پاداش اخروى ۱; مراتب پاداش ۱، ۱۰; موجبات پاداش ۱
- پیروزى: زمینه پیروزى ۹
- حبشه: موقعیت اجتماعى حبشه در صدراسلام ۴; هجرت به حبشه ۴
- خدا: پاداشهاى خدا ۱; خواسته هاى خدا ۱۴
- شناخت: ابزار شناخت ۱۶
- ظالمان: جهل ظالمان ۱۳; ظالمان و ارزش هجرت ۱۳
- ظلم: روش فرار از ظلم ۹; فرار از ظلم ۷
- علم: آثار علم ۱۶
- عمل: عمل پسندیده ۷
- محیط اجتماعى: اهمیت محیط اجتماعى ۶
- مدینه: موقعیت اجتماعى مدینه در صدراسلام ۴; هجرت به مدینه ۴
- مسلمانان: پاداش مسلمانان مظلوم ۱; ظلم به مسلمانان صدراسلام ۳; فلسفه هجرت مسلمانان صدراسلام ۲; هجرت مسلمانان صدراسلام ۴
- مشرکان مکه: ظلم مشرکان مکه ۲، ۳
- مکه: تاریخ مکه ۵; موقعیت اجتماعى مکه در صدراسلام ۵
- مهاجران: آثار اخلاص مهاجران ۱; پاداش اخروى مهاجران ۱، ۱۲; پاداش دنیوى مهاجران ۱، ۱۲; جهل مهاجران ۱۲; مقامات اخروى مهاجران ۱
- نیت: آثار نیت ۸
- هجرت: آثار هجرت ۹; آگاهى از پاداش اخروى هجرت ۱۴، ۱۵; آگاهى از فواید دنیوى هجرت ۱۴، ۱۵; اهمیت پاداش اخروى هجرت ۱۰، ۱۱; پاداش دنیوى هجرت ۱۰; شرایط ارزش هجرت ۸; فواید هجرت ۱۲; هجرت از جامعه ظالم ۹; هجرت از مکه ۲، ۴; هجرت در راه خدا ۱، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۴