گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
اول اين كه: استعاذه به خدا، توكل بر خدا است. زيرا خداى سبحان در تعليل لزوم «استعاذه»، به جاى استعاذه، «توكل» را آورده و سلطنت شيطان را از متوكلين نفى كرده.
اول اين كه: استعاذه به خدا، توكل بر خدا است. زيرا خداى سبحان در تعليل لزوم «استعاذه»، به جاى استعاذه، «توكل» را آورده و سلطنت شيطان را از متوكلين نفى كرده.


دوم اين كه: ايمان و توكل، دو ملاك صدق عبوديت اند، كه ادعاى عبوديت با نداشتن آن دو، ادعایى كاذب است. آيه: «إنَّ عِبَادِى لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطَانٌ إلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغَاوِين»، كه حكايت خطاب پروردگار به ابليس است نيز، همين معنا را مى رساند. يعنى سلطنت شيطان را از بندگان خود نفى نموده است. چيزى كه هست، در آيه مورد بحث، به جاى «بندگان»، افراد با ايمان و متوكل را آورد.
دوم اين كه: ايمان و توكل، دو ملاك صدق عبوديت اند، كه ادعاى عبوديت با نداشتن آن دو، ادعایى كاذب است. آيه: «إنَّ عِبَادِى لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطَانٌ إلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغَاوِين»، كه حكايت خطاب پروردگار به ابليس است نيز، همين معنا را مى رساند. يعنى سلطنت شيطان را از بندگان خود نفى نموده است.  


اعتبار عقلى هم، با اين معنا مى سازد. زيرا «توكل»، عبارت است از اين كه: انسان زمام تصرف در امور خود را به دست غير خود دهد، و تسليم او شود، كه هرچه او صلاح ديد و كرد، همان را صلاح خود بداند، و اين، خود اخص آثار عبوديت است.
چيزى كه هست، در آيه مورد بحث، به جاى «بندگان»، افراد با ايمان و متوكل را آورد. اعتبار عقلى هم، با اين معنا مى سازد. زيرا «توكل»، عبارت است از اين كه: انسان زمام تصرف در امور خود را به دست غير خود دهد، و تسليم او شود، كه هرچه او صلاح ديد و كرد، همان را صلاح خود بداند، و اين، خود اخص آثار عبوديت است.


<span id='link342'><span>
<span id='link342'><span>
۱۴٬۴۴۷

ویرایش