گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
پس اين كه فرمود: «وَ لَنَجزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أجرَهُم»، وعده مؤكّدى است بر مطلق صبر. چه صبر بر اطاعت باشد و چه صبر بر ترك معصيت و چه صبر در برابر مصيبت. تنها قيدى كه اين مطلق دارد، اين است كه اين صبر در راه خدا باشد، چون سياق با صبرهاى ديگر سازگارى ندارد.
پس اين كه فرمود: «وَ لَنَجزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أجرَهُم»، وعده مؤكّدى است بر مطلق صبر. چه صبر بر اطاعت باشد و چه صبر بر ترك معصيت و چه صبر در برابر مصيبت. تنها قيدى كه اين مطلق دارد، اين است كه اين صبر در راه خدا باشد، چون سياق با صبرهاى ديگر سازگارى ندارد.


==مقصود از اين كه فرمود: «صابران را پاداش مى دهيم»==
==مقصود از اين كه فرمود: «به صابران، پاداش احسن مى دهيم»==


و در جملۀ «بِأحسَنِ مَا كَانُوا يَعمَلُون»، «باء» براى مقابله است، همچنان كه در عبارت «بِعتُ هَذَا بِهَذًا: فروختم اين را به اين»، براى مقابله است، و مقصود از اين عبارت، اين نيست كه خداى عزوجل، تنها پاداش را به كارهاى بهتر آنان مى دهد، كه در حقيقت كارهاى آنان را با هم سنجيده، آن وقت هر كدام احسن بود، در مقابلش پاداش بدهد و خوب آن ها را رها كند. زيرا مقام با چنين معنايى كه بعضى آيه را به آن تفسير كرده اند، سازگار نيست.
و در جملۀ «بِأحسَنِ مَا كَانُوا يَعمَلُون»، «باء» براى مقابله است، همچنان كه در عبارت «بِعتُ هَذَا بِهَذًا: فروختم اين را به اين»، براى مقابله است، و مقصود از اين عبارت، اين نيست كه خداى عزوجل، تنها پاداش را به كارهاى بهتر آنان مى دهد، كه در حقيقت كارهاى آنان را با هم سنجيده، آن وقت هر كدام احسن بود، در مقابلش پاداش بدهد و خوب آن ها را رها كند. زيرا مقام با چنين معنايى كه بعضى آيه را به آن تفسير كرده اند، سازگار نيست.
خط ۴۲: خط ۴۲:
پس اين كه فرمود: «مَن عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أو أُنثَى وَ هُوَ مُؤمِنٌ»، حكمى است كلى، نظير تأسيس قاعده اى براى هر كس كه عمل صالح كند. حالا هر كه مى خواهد باشد، تنها مقيدش كرده به اين كه صاحب عمل، مؤمن باشد و اين قيد در معناى شرط است. چون عمل در كسى كه مؤمن نيست، حبط مى شود و اثرى بر آن مترتب نيست، همچنان كه خداى تعالى فرموده: «وَ مَن يَكفُرُ بِالإيمَانِ فَقَد حَبِطَ عَمَلُهُ». و نيز فرموده: «وً حًبٍطَ مًا صًنًعٌوا فٍيهًا وً بًاطٍلٌ مًا كًانٌوا يًعمًلٌون».
پس اين كه فرمود: «مَن عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أو أُنثَى وَ هُوَ مُؤمِنٌ»، حكمى است كلى، نظير تأسيس قاعده اى براى هر كس كه عمل صالح كند. حالا هر كه مى خواهد باشد، تنها مقيدش كرده به اين كه صاحب عمل، مؤمن باشد و اين قيد در معناى شرط است. چون عمل در كسى كه مؤمن نيست، حبط مى شود و اثرى بر آن مترتب نيست، همچنان كه خداى تعالى فرموده: «وَ مَن يَكفُرُ بِالإيمَانِ فَقَد حَبِطَ عَمَلُهُ». و نيز فرموده: «وً حًبٍطَ مًا صًنًعٌوا فٍيهًا وً بًاطٍلٌ مًا كًانٌوا يًعمًلٌون».
<span id='link338'><span>
<span id='link338'><span>
==ويژگی هاى حيات طيبه اى كه خداوند آن را به نيكوكاران وعده داده است ==
==ويژگی هاى حيات طيبه اى كه خداوند آن را به نيكوكاران وعده داده است ==
و در جمله «'''فلنحيينه حياة طيبة '''» حيات ، به معناى جان انداختن در چيز و افاضه حيات به آن است ، پس اين جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى مؤ منى را كه عمل صالح كند به حيات جديدى غير آن حياتى كه به ديگران نيز داده زنده مى كند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مى دهد ، مثلا حيات خبيث او را مبدل به حيات طيبى مى كند كه اصل حيات همان حيات عمومى باشد و صفتش را تغيير دهد، زيرا اگر مقصود اين بود كافى بود كه بفرمايد: «'''ما حيات او را طيب مى كنيم ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ما او را به حياتى طيب زنده مى سازيم '''».
و در جمله «'''فلنحيينه حياة طيبة '''» حيات ، به معناى جان انداختن در چيز و افاضه حيات به آن است ، پس اين جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى مؤ منى را كه عمل صالح كند به حيات جديدى غير آن حياتى كه به ديگران نيز داده زنده مى كند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مى دهد ، مثلا حيات خبيث او را مبدل به حيات طيبى مى كند كه اصل حيات همان حيات عمومى باشد و صفتش را تغيير دهد، زيرا اگر مقصود اين بود كافى بود كه بفرمايد: «'''ما حيات او را طيب مى كنيم ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ما او را به حياتى طيب زنده مى سازيم '''».
۱۴٬۴۲۹

ویرایش