گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۰: خط ۷۰:
و دليل دوم براى اين كه: اوصافى كه خداوند براى قيامت بر مى شمارد، اوصافى است كه با اين معنا سازگار است. يكى از آن اوصاف، اين است كه در آن روز، خدا بشر را خبر مى دهد از آنچه كه در آن اختلاف مى كردند. و روزى است كه سريره و باطن مردم آشكار مى گردد. و روزى است كه بشر به خطابى مانند خطاب «لَقَد كُنتَ فِى غَفلَةٍ مِن هَذَا فَكَشَفنَا عَنكَ غِطَائَكَ فَبَصَرُكَ اليَومَ حَدِيدٌ» مخاطب مى شود. و روزى است كه پروردگار شان را با خطابى چون «رَبَّنَا أبصَرنَا وَ سَمِعنَا فَارجِعنَا» ديدار مى كنند.
و دليل دوم براى اين كه: اوصافى كه خداوند براى قيامت بر مى شمارد، اوصافى است كه با اين معنا سازگار است. يكى از آن اوصاف، اين است كه در آن روز، خدا بشر را خبر مى دهد از آنچه كه در آن اختلاف مى كردند. و روزى است كه سريره و باطن مردم آشكار مى گردد. و روزى است كه بشر به خطابى مانند خطاب «لَقَد كُنتَ فِى غَفلَةٍ مِن هَذَا فَكَشَفنَا عَنكَ غِطَائَكَ فَبَصَرُكَ اليَومَ حَدِيدٌ» مخاطب مى شود. و روزى است كه پروردگار شان را با خطابى چون «رَبَّنَا أبصَرنَا وَ سَمِعنَا فَارجِعنَا» ديدار مى كنند.


و كوتاه سخن اين كه: روزى است كه آنچه از حقايق در نشئه دنيا پنهان بود، در آن جا ظاهر و آشكار مى گردد، و پُر واضح است كه هيچ يك از اين حقايق از پهناى آسمان ها و زمين بيرون نيست، بلكه اين حقايق به همراه آسمان و زمين ثابت اند. چگونه خداى تعالى مى فرمايد: «وَ لِلّهِ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض: براى خداست غيب آسمان ها و زمين»، و ملكيت آسمان و زمين را براى خود اثبات مى كند؟  
و كوتاه سخن اين كه:  
 
روزى است كه آنچه از حقايق در نشئه دنيا پنهان بود، در آن جا ظاهر و آشكار مى گردد، و پُر واضح است كه هيچ يك از اين حقايق از پهناى آسمان ها و زمين بيرون نيست، بلكه اين حقايق به همراه آسمان و زمين ثابت اند. چگونه خداى تعالى مى فرمايد: «وَ لِلّهِ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض: براى خداست غيب آسمان ها و زمين»، و ملكيت آسمان و زمين را براى خود اثبات مى كند؟  


و معلوم است كه ملكيت خدا، از قبيل ملكيت هاى اعتبارى كه متعلقش موهومات و يا خرافى هاست، نيست، بلكه ملك حقيقى و متعلق به امرى ثابت است. پس ملكيت هم نوعى ثبوت دارد، هرچند كه حقيقت ثبوت آن را نفهميم.
و معلوم است كه ملكيت خدا، از قبيل ملكيت هاى اعتبارى كه متعلقش موهومات و يا خرافى هاست، نيست، بلكه ملك حقيقى و متعلق به امرى ثابت است. پس ملكيت هم نوعى ثبوت دارد، هرچند كه حقيقت ثبوت آن را نفهميم.
خط ۷۸: خط ۸۰:
و باز فرموده: به زودى برايشان روشن مى گردد آنچه گمانش را هم نداشتند و همچنين تعابير ديگرى نظير آن كه آيات قرآنى با عباراتى مختلف مشتمل بر آن است.
و باز فرموده: به زودى برايشان روشن مى گردد آنچه گمانش را هم نداشتند و همچنين تعابير ديگرى نظير آن كه آيات قرآنى با عباراتى مختلف مشتمل بر آن است.


و كوتاه سخن اين كه: «ساعت»، يكى از غيب هاى آسمان ها و زمين است، و آيه شريفه، يعنى آيه: «وَ لِلّهّ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، ملكيت خداى را نسبت به خود اين غيب اعلام فرموده، نه ملكيتش نسبت به علم غيب را. خلاصه نفرموده خدا علم غيب آسمان ها و زمين را دارد، بلكه فرموده غيب آسمان ها و زمين را دارد. و از سياق آيه استفاده مى شود كه جملۀ «وَ لِلّهّ غَيبُ...»، توطئه و زمينه چينى است براى گفتن «وَ مَا أمرُ السَّاعَةِ إلّا كَلَمحِ البَصَر...». پس مى توان گفت كه جملۀ مزبور، به منظور احتجاج آورده شده.
و كوتاه سخن اين كه:  
 
«ساعت»، يكى از غيب هاى آسمان ها و زمين است، و آيه شريفه، يعنى آيه: «وَ لِلّهّ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، ملكيت خداى را نسبت به خود اين غيب اعلام فرموده، نه ملكيتش نسبت به علم غيب را. خلاصه نفرموده خدا علم غيب آسمان ها و زمين را دارد، بلكه فرموده غيب آسمان ها و زمين را دارد. و از سياق آيه استفاده مى شود كه جملۀ «وَ لِلّهّ غَيبُ...»، توطئه و زمينه چينى است براى گفتن «وَ مَا أمرُ السَّاعَةِ إلّا كَلَمحِ البَصَر...». پس مى توان گفت كه جملۀ مزبور، به منظور احتجاج آورده شده.
<span id='link301'><span>
<span id='link301'><span>


۱۴٬۴۱۸

ویرایش