يُجَلّيهَا
ریشه کلمه
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) آشكار شدن. «جَلى لِىَ الْاَمْرُ: وَضَحَ» (صحاح) لازم و متعدى هر دو آمده است [اعراف:187] بگو علم قيامت فقط نزد پروردگار من است جز او در وقتش آن را ظاهر نمىكند و به مجود نمىآورد. [شمس:3]، ضمير «جَلّيها» به «الشَّمس» بر مىگردد مجمع البيان به ظلمت كه از فحواى كلام به نظر ميايد بر گردانده است ولى حفظ ظاهر بهتر است. يعنى قسم به آفتاب و روشنائيش، قسم به ماده كه از پى آن بر آيد. قسم به روز كه آفتاب را ظاهر و آشكار مىسازد. نور آفتاب پيوسته در فضا هست ولى آمدن روز كه حركت زمين است آفتاب را ظاهر مىكند [اعراف:143] چون پروردگارش بر كوه آشكار شد آنرا ريز ريز كرد و موسى بيهوش افتاد. مفسّرين والامقام در تفسير آيه دست و پا زدهاند. دراينكه خدا جسم و جسمانى و قابل رؤيت نيست شكى نداريم شايد مراد از تجلّى توجّ به خصوصى است كه كوه طاقت آن را نياورد و از بين رفت، ريز ريز شدن كوه از بين رفتن آن است و بر موسى روشن شد كه چون كوه با آن محكمى طاقت نخواهد آورد. الميزان در ذيل آيه و ما قبل آن بيانى شيرين و تحقيقى لطيف دارد. [حشر:3] جلاء خروج از شهر و يا اخراج از آن است (صحاح) و آن با معناى اصلى مغايرت ظهور است گوئى شخص در شهر مخفى است و با خروج آشكار مىشود. آيه درباره بيرون راندن يهود از اطراف مدينه است يعنى: اگر خدا بيرون رفتن را براى آنها ننوشته بود آنها را در دنيا جور ديگر عذاب مىكرد...