يس ٤٨
کپی متن آیه |
---|
وَ يَقُولُونَ مَتَى هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ |
ترجمه
يس ٤٧ | آیه ٤٨ | يس ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَتی هذَا لْوَعْدُ؟»: این وعده کی خواهد بود؟! تاریخی برای رستاخیز تعیین نمیکنند؟ چرا هم اینک فرا نمیرسد؟
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۶۵ سوره «يس»
- استهزاء كفار در مقام انكار معاد، و پاسخ خداوند به آن ها
- تفسیر سخن تعجب انگیز کافران، بعد از برپایی رستاخيز
- امروز، خودِ اعمالتان، جزای اعمالتان است و بس
- حال نیکوی «أصحابُ الجنة»، در بهشت برين
- عهد خداوند با بنى آدم، که شیطان را عبادت نکنید
- بحث روایتی: (رواياتى پیرامون برخی از آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48»
(كفّار) مىگويند: اگر راست مىگوئيد، اين وعده (قيامت) چه وقت فرا مىرسد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (48)
چون كفار را تهديد از عذاب مىنمودند زبان به استهزاء مؤمنين و پيغمبر گشوده:
وَ يَقُولُونَ مَتى: و مىگويند كى خواهد بود، هذَا الْوَعْدُ: اين موعد شما يعنى قيامت و وقت عقوبت، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد راستگويان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (41) وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (42) وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ (43) إِلاَّ رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ (44) وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (45)
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (46) وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (47) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (48) ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ (49) فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (50)
ترجمه
و دليلى است براى آنها كه ما حمل نموديم نسل آنها را در كشتى پر كرده شده
و آفريديم براى آنها مانند آن آنچه سوار ميشوند
و اگر بخواهيم غرق ميكنيم آنها را پس نيست فرياد رسى براى آنها و نه آنها رهانيده ميشوند بسببى
مگر رحمتى از ما و برخوردارى تا وقت مقدّر
و چون گفته شود بآنها بپرهيزيد از آنچه پيش روى شما است و آنچه پشت سر شما است باشد كه شما رحم كرده شويد
و نميآيد آنها را دليلى از دليلهاى پروردگارشان مگر آنكه ميباشند از آن روى گردانندگان
و چون گفته شود بآنها انفاق كنيد از آنچه روزى داد شما را خداوند گويند آنها كه كافر شدند بآنان كه ايمان آوردند آيا اطعام كنيم كسيرا كه اگر ميخواست خدا اطعام ميكرد او را نيستيد شما مگر در گمراهى آشكار
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
انتظار نميبرند مگر يك بانك بلندى كه ميگيرد آنها را با آنكه آنها با يكديگر منازعه مينمايند
پس استطاعت ندارند وصيّت نمودن را و نه بسوى كسان خود برميگردند.
تفسير
و يكى از دلائل علم و قدرت الهى براى نوع بشر آنستكه خداوند ذريّه و نسل آن نوع را بدوا در كشتى نوح عليه السّلام كه پر بود از نوع انسان و ساير حيوانات يا مجهّز بود بلوازم كشتىرانى حمل فرمود و از غرق نجات داد و اينكه تعبير بذريّه فرموده با آنكه محمول خود آن نوع بوده براى آنستكه از ابتداء خلقت نوع بشر كشتى نبوده خداوند ذريه و نسل آدم عليه السّلام را بوسيله آن حمل نموده مانند آنكه فرموده باشد ما بنى آدم را حمل نموديم و بعدا اين سنّت در آن ذريّه جارى گرديد و باقى خواهد بود و بعضى گفتهاند ذريّه بمعناى آباء است چون ذرء بمعناى خلق است و اولاد از آباء خلق ميشود و به اين جهت آنرا ذريّه گويند و اينجا مراد آنستكه خداوند آباء آنها را حمل نمود در كشتى و بعضى گفتهاند مراد از ذريّه كه خدا ميفرمايد حمل نموديم ذرياتى است كه در اصلاب پدرانشان بوده و در كشتى نوح عليه السّلام حمل شدند و باين وسيله خداوند اين نوع را حفظ فرمود و
جلد 4 صفحه 410
بعضى گفتهاند مراد از ذريه اطفال و اولاد است كه با خودشان بكشتى مينشانند يا بتجارت ميفرستند و تخصيص آنها بذكر براى آسانتر بودن ركوب كشتى است براى كودكان از ساير مراكب و بالنّسبه بسائر مردم و بنابراين اختصاص بكشتى نوح عليه السّلام ندارد و بنظر حقير بهترين معانى همانستكه بدوا ذكر شد و نديدم كسى متعرّض آنشده باشد چون هر بندهئى نصيبى دارد اينهم نصيب بنده بوده و ذريات بصيغه جمع نيز قرائت شده است و خداوند براى بنى آدم مراكب ديگرى را هم خلق فرمود كه مانند كشتى است در سهولت رفتار چون شتر را هوار كه آنرا كشتى بيابان خواندهاند و ساير سيّارات بحرى و برّى و هوائى كه اخيرا اختراع شده و همه بحول و قوّه الهى بوده كه موادّ آنرا براى بشر آماده و علم تأليف آنرا بآنها داده است و مانند كشتى جمعى در آن مىنشينند و بسهولت مسافرت ميكنند و اگر بخواهد خدا همه را يك مرتبه غرق و هلاك مينمايد و دادرسى براى آنها نيست و نجات داده نخواهند شد و اينهم از شواهد معناى اوّل است كه بنظر حقير رسيد چون معلوم است كه مربوط بكشتى نوح عليه السّلام نيست و با معناى اخير هم موافق است ولى آن معنى از جهات ديگرى خلاف ظاهر است و نجات داده نخواهند شد مگر بوسيله رحمت خدا و براى برخوردار شدن از نعم الهيّه در دنيا مدّتيكه از عمرشان باقى مانده تا اجلشان برسد و كلمه رحمة يا مفعول مطلق است يعنى مگر آنكه رحمت نمائيم آنها را رحمتى يا مفعولله است يعنى مگر براى رحمتى و چون گفته شود بكفّار كه بترسيد از گناهان گذشته و آينده خودتان يا از گناهان حاضر در مقابل خودتان و عذاب آخرت كه در پشت سر داريد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده تا مورد ترحّم الهى شويد اعراض مينمايند چون عادت كردهاند كه هر آيهئى از آيات الهى براى آنها تلاوت شود يا هر معجزه و حجّتى براى آنان اظهار و اقامه گردد اعراض نمايند و تفكّر و تدبّر در آن ننمايند و تصديق نكنند و اينكه در آيه قبل جواب شرط حذف شده براى دلالت ذيل كلام است بر اعراض آنها و چون گفته شود بآنها كه از اموال خودتان بفقراء انفاق نمائيد گويند اگر خدا ميخواست بآنها چيزى برسد خودش بآنها ميداد و چون نداده معلوم است كه نميخواهد آنها داراى چيزى باشند و شما در گمراهى و اشتباه واضح و آشكارى هستيد كه ما
جلد 4 صفحه 411
را بر خلاف خواسته خدا امر ميكنيد غافل از آنكه خدا بفقراء نداده و باغنياء داده و امر نموده باينها كه بآنها بدهند تا ببركت آن مستحقّ ثواب شوند پس خواسته بآنها چيزى برسد نهايت آنكه آنچيز بوسيله اينها باشد پس اينها در گمراهى آشكارى هستند اگر اين جمله خطاب الهى بامساك كنندگان از انفاق باشد باين تسويلات شيطانى ولى ظاهر آنستكه جزء كلام آنها است چنانچه بيان شد و بطور استهزاء ميگويند كه چه زمان وعده عذاب ما انجاز ميشود اگر شما مسلمانان راست ميگوئيد كه ما عذابى در پيش داريم و خداوند جواب فرموده كه اينها منتظر يك بانك صور اسرافيلند در دميدن اولى كه مردم بآن ميميرند و ناگهان آنها را ميگيرد در حاليكه آنها با يكديگر مخاصمه و مجادله مينمايند در سر متاع دنيا و ابدا آخرت بخاطرشان خطور نميكند و اصل يخصّمون يختصمون بمعناى يتخاصمون است در مجمع نقل نموده كه دو نفر لباسشان را پهن كردهاند كه معامله نمايند مجال جمع كردن نيابند و يكى لقمه را برداشته بخورد هنوز در دهن نگذارده كه صيحه بلند ميشود و ديگرى گوسفندان خود را كنار حوض آورده تا آب دهد كه قيامت برپا گردد و مجال خوردن و خورانيدن پيدا نميكنند و لذا خداوند فرموده نه مجال وصيّت نمودن پيدا ميكنند و نه آنكه از بازار بخانه نزد اهل و عيال خود مراجعت نمايند بلكه ناگهان و بىخبر مرگ همه را دريابد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقِينَ (48)
و ميگويند اينکه كفار که چه وقت ميآيد اينکه وعده قيامت اگر شما هستيد راستگويان.
(تذكره) حقير سابقا تعجب ميكردم که نوع كفار و مشركين معتقد به معاد هستند و يك ديني بر خود اتخاذ كردند که او را حق ميدانند و خود را اهل بهشت و ديگران را اهل عذاب ميپندارند فقط طبيعي منكر معاد است پس اينهمه آيات در قرآن از لسان كفار در انكار معاد چيست لكن فعلا متوجه شدم که نوع افراد حتي مسلمين حتي بسياري از مؤمنين و شيعه بخصوص جوانان امروزه بكلي غافل از قيامت هستند و غرق شهوات دنيا و تمام اينکه مواعظ و نصايح را پوچ و بيمعني ميگويند كأنه غير از دنيا خبري نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 48)- صیحههای رستاخیز! به دنبال ذکر منطق سست و بهانه جویانه کفار در مورد انفاقها که در آیات قبل گذشت، در اینجا سخن را از استهزای آنها نسبت به قیام قیامت شروع میکند، و منطق پوسیده آنها را در مورد انکار معاد با جواب قاطع درهم میکوبد.
به علاوه بحثهایی را که در طی آیات پیشین در زمینه توحید بیان شد با بحثهای معاد تکمیل کرده، میفرماید: «آنها میگویند: اگر راست میگویید این وعدهای را که شما میدهید کی خواهد آمد»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
این که شما نمیتوانید تاریخی برای قیام قیامت تعیین کنید دلیل بر این است که در گفتار خود صادق نیستید!
نکات آیه
۱ - کافران صدراسلام، از مسلمانان درباره برپایى قیامت سؤال مى کردند. (قال الذین کفروا ... و یقولون متى هذا الوعد) بیشتر مفسران برآنند که مقصود از «وعد»، برپایى قیامت است.
۲ - کافران صدراسلام، منکر برپایى قیامت بوده و عقیده به آن را مورد استهزا قرار مى دادند. (و یقولون متى هذا الوعد) استفهام در «متى هذا الوعد» - برابر نظر بیشتر مفسران - براى تهکم و استهزا است.
۳ - مشخص نبودن زمان برپایى قیامت، دستاویز کافران صدراسلام براى انکار آن (و یقولون متى هذا الوعد)
۴ - برپایى قیامت، وعده اى الهى به انسان ها است. (متى هذا الوعد)
۵ - کافران صدراسلام، مؤمنان را دروغگو دانسته و عقیده آنان به برپایى قیامت را بى اساس مى پنداشتند. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
- خدا: وعده هاى خدا ۴
- قیامت: آثار جهل به قیامت ۳; استهزاى مؤمنان به قیامت ۲; پرسش از قیامت ۱; زمینه تکذیب قیامت ۳; مکذبان قیامت ۲، ۵; وعده قیامت ۴
- کافران: استهزاهاى کافران صدراسلام ۲; بهانه جویى کافران صدراسلام ۳; پرسش کافران صدراسلام ۱; تهمتهاى کافران صدراسلام ۵; عقیده کافران صدراسلام ۲، ۵
- مؤمنان: تهمت دروغگویى به مؤمنان ۵
- مسلمانان: پرسش از مسلمانان صدراسلام ۱
منابع