نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه «نُقَیِّض» از مادّه «قیض» (بر وزن فیض) در اصل به معناى پوست روى تخم مرغ است سپس به معناى مستولى ساختن چیزى بر چیز دیگر آمده. قيض‌ (۲

بالا منظور این است که بر من سخت مگیر و مرا به زحمت میفکن، و به خاطر این کار، فیض خود را قطع منما! رهق‌ (۱۰ بار) ن‌ (۲۳۵ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) لا مِن وَ أَمْرِي

خدا ۵; ربوبیت خدا ۸; نقش عرش خدا ۶، ۷; هدایتهاى خدا ۹ عرش: مدبر عرش ۸ فیض: منشأ فیض ۷ معاد: آثار تکذیب معاد ۱; نقش معاد ۴

آیات شامل این کلمه «قَیَّضْنَا» از مادّه «قَیْض» (بر وزن فیض) در اصل به معناى پوست روى تخم مرغ است، سپس در مواردى که افرادى کاملاً بر انسان مسلط مى شوند،

عبور از دریا (و أنجینا موسى و من معه أجمعین) ۳ - پیامبران الهى، واسطه وصول فیض و رحمت خاص خداوند به پیروانشان (و أنجینا موسى و من معه أجمعین) تصریح به نام

خاطر گسترده بودن فیض و فراوان بودن بخشش او است. (مفردات) ۶ - «ذوالعرش» و «مجید»، از نام هاى خداوند است. (ذو العرش المجید) ۷ - جود و فیض گسترده خداوند، مایه

ارتباط میان دو بخش آیه، مطلب بالا استفاده مى شود. ۷ - تمام قدرت ها و واسطه هاى فیض در نظام هستى، در مالکیت و سیطره یگانه خداوند (إنّ اللّه هو ... ذوالقوّة المتین)

واژه «قانون» مى تواند بیانگر آن باشد. ۱۱ - خداوند، همواره در حال آفرینش و فیض مداوم در پهنه هستى است. (یخلق ما یشاء یهب لمن یشاء إنثًا و یهب لمن یشاء الذکور)

برخوردار ساختن همه انسانهاى خوب و بد و مؤمن و کافر از امکانات دنیایى، برخاسته از فیض بى دریغ ازلى خداست. (کلاًّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک و ما کان عطاء ربّک

بعد إذ هدیهم حتى یبین لهم ما یتقون) ۲ - سنّت الهى، بر استمرار هدایت و ادامه فیض و نعمتهاى خویش بر جوامع انسانى قرار گرفته است. (ما کان اللّه لیضل قوماً بعد

بهشتیان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها، متکى به مبدأ لایزال و پایان ناپذیر فیض الهى است. (خلدین فیها ... قل لو کان البحر مدادًا لکلمت ربّى لنفد البحر) ۹-

آن عبارت است از خارج بودن از اسباب طبیعى و عادى. ۹ - خداوند، داراى خزائن فیض پایان ناپذیر (و ترزق من تشاء بغیر حساب) روزى دادن بى حساب، مبتنى بر داشتن

احسانه». ۳۶- محرومیت آدمى از تفضلات الهى برخاسته از بى لیاقتى خود اوست نه نقصان فیض و بخشش خداوند (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم) ذکر گستردگى

شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، كسى پند نمى‌گيرد. خدا فیض حکمت را به هر که خواهد عطا کند، و هر که را به حکمت و دانش رسانند در باره او

الوجود در عالم بود هر دو باید منبع فیض باشند، چرا که یک وجود بی‌نهایت کامل ممکن نیست در نور افشانی بخل ورزد، زیرا عدم فیض برای وجود کامل نقص است، و حکیم بودن

[مائده:83]، [توبه:92] فيض به معنى امتلاء و پر شدن و نيز به معنى جريان پس از پر شدن آمده است چنانكه در اقرب گفته در مجمع ذيل آيه اوّل مى‏گويد: «فَيَضَ الْعَيْنُ مِنَ

[مائده:83]، [توبه:92] فيض به معنى امتلاء و پر شدن و نيز به معنى جريان پس از پر شدن آمده است چنانكه در اقرب گفته در مجمع ذيل آيه اوّل مى‏گويد: «فَيَضَ الْعَيْنُ مِنَ

اراده در راه سیر الی اللّه از ناحیه بندگان برداشته می‌شود و سپس نور هدایت و فیض حق بر قلب آنها می‌تابد. همچنین آنها که با لجاجت و تعصب و دشمنی با حق و غوطه‌ور

كه در اثر شناختن حق چشمشان پر از اشك شد. در مجمع فرمود: فيض العين پر شدن آن از اشك است چنانكه فيض النهر پر شدن آن از آب است. [بقره:198]. افاضه از عرفات به

زمخشرى نسبت به اهل بيت عليهم‏السلام و شيعه دارد. گويى خيلى تكان خورده است. فيض مرحوم در تفسير صافى بعد از نقل اين سخن گويد: نصب امام و خليفه بعد از تبليغ