نتایج جستجو

خلقت استر ۲ الاغ: استفاده از الاغ ۳، ۱۱; خالق الاغ ۱; خوردن گوشت الاغ در صدراسلام ۱۰; زینت بودن الاغ ۲; سوارى از الاغ ۲، ۱۱; فلسفه خلقت الاغ ۲ انسان: جهل

و گرنه آن طور كه ما در مثل زدن به الاغ قصد تحقير حيوان و يا شخص را داريم در ميان عرب معمول نيست و حتى تشبيه به الاغ گاهى مدح و مراد از آن صبور و فرمانبردار

آیات شامل این کلمه «شَهِیْق» در اصل، به معناى صداى زشت و منکرى همچون صداى الاغ است; و گاه گفته اند: از مادّه «شهوق» به معناى طولانى بودن گرفته شده (لذا

است که با بیرون فرستادن نفس توأم باشد. و بعضى گفته اند: فریاد نفرت انگیز الاغ در آغاز، «زفیر» و در پایانش «شهیق» نامیده مى شود، و در اینجا اشاره به فریاد

استعاره: نقش استعاره ۱۲ اعتدال: اهمیت اعتدال ۲ افراط: اجتناب از افراط ۲ الاغ: صداى الاغ ۶ امربه معروف: خشونت در امربه معروف ۱۳; روش امربه معروف ۱۳ انسان: اخلاق

بغل‌ (۱ بار) استر. جمع آن در قرآن بغال آمده [نحل:8] بغل حيوانى است اهلى پدرش الاغ و مادرش اسب است (اقرب الموارد). ال وَ الْخَيْل الْحَمِير رَحِيم لِتَرْکَبُوهَا

بارگیری... استر. جمع آن در قرآن بغال آمده [نحل:8] بغل حيوانى است اهلى پدرش الاغ و مادرش اسب است (اقرب الموارد). ل حمر رحم خيل رکب رئف کم ها ربب زين خلق انن

يارانش را از رفتن باز دارد. او به الاغ خويش سوار شد تا در پى موسى برود. الاغش از رفتن ايستاد. شروع كرد به زدن آن. الاغ به اذن خدا به زبان آمد و گفت: چرا

حاملات ابرهاست و وقر بار سنگين آنهاست. جوهرى گويد: وقر اغلب در باره استر و الاغ و وسق در باره شتر بكار مى‏رود. وقار: عظمت. اسم است از توقير به معنى تعظيم

يابد. «حُمُرٌ» جمع «حمار» به الاغ وحشى گفته مى‌شود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر يعنى الاغ صحرايى. در تشبيه فرار كفّار از

آله و سلّم سوار بر الاغ خود بود و بگروهى از انصار گذشت و در بين آنها عبد اللّه بن ابىّ منافق معروف بود حضرت مشغول بموعظه آنها شد و الاغ بول كرد و سرگين انداخت

يابد. «حُمُرٌ» جمع «حمار» به الاغ وحشى گفته مى‌شود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر يعنى الاغ صحرايى. در تشبيه فرار كفّار از

يابد. «حُمُرٌ» جمع «حمار» به الاغ وحشى گفته مى‌شود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر يعنى الاغ صحرايى. در تشبيه فرار كفّار از

يابد. «حُمُرٌ» جمع «حمار» به الاغ وحشى گفته مى‌شود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر يعنى الاغ صحرايى. در تشبيه فرار كفّار از

يابد. «حُمُرٌ» جمع «حمار» به الاغ وحشى گفته مى‌شود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر يعنى الاغ صحرايى. در تشبيه فرار كفّار از

آله و سلّم سوار بر الاغ خود بود و بگروهى از انصار گذشت و در بين آنها عبد اللّه بن ابىّ منافق معروف بود حضرت مشغول بموعظه آنها شد و الاغ بول كرد و سرگين انداخت

آله و سلّم سوار بر الاغ خود بود و بگروهى از انصار گذشت و در بين آنها عبد اللّه بن ابىّ منافق معروف بود حضرت مشغول بموعظه آنها شد و الاغ بول كرد و سرگين انداخت

گوسفند را خودش مى‌دوشيد. 4. با بردگان، هم غذا مى‌شد. 5. بر زمين مى‌نشست. 6. بر الاغ سوار مى‌شد. 7. حيا مانعش نمى‌شد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند. 8. به

گوسفند را خودش مى‌دوشيد. 4. با بردگان، هم غذا مى‌شد. 5. بر زمين مى‌نشست. 6. بر الاغ سوار مى‌شد. 7. حيا مانعش نمى‌شد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند. 8. به

می‌نشست، و غذای ساده همچون غذای بردگان می‌خورد، و از گوسفند شیر می‌دوشید، بر الاغ برهنه سوار می‌شد. در حالات علی علیه السّلام نیز می‌خوانیم که او برای خانه