گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
از سياق كلام استفاده مى شود كه انحصار مستفاد از كلمۀ «إنَّما»، از قبيل قصر افراد است. گويا شخصى توهم كرده كه هم مؤمنان حق دارند مساجد خدا را تعمير كنند و هم مشركان. لذا در اين آيه، حق مزبور را منحصر در مؤمنان كرده است. و لازمۀ اين حصر، اين است كه منظور از جملۀ «يَعمُرُ»، انشاء حق و جواز باشد، كه آن را به صورت خبر تعبير كرده، نه اين كه خبر بوده باشد، و اين معنا پر واضح است.
از سياق كلام استفاده مى شود كه انحصار مستفاد از كلمۀ «إنَّما»، از قبيل قصر افراد است. گويا شخصى توهم كرده كه هم مؤمنان حق دارند مساجد خدا را تعمير كنند و هم مشركان. لذا در اين آيه، حق مزبور را منحصر در مؤمنان كرده است. و لازمۀ اين حصر، اين است كه منظور از جملۀ «يَعمُرُ»، انشاء حق و جواز باشد، كه آن را به صورت خبر تعبير كرده، نه اين كه خبر بوده باشد، و اين معنا پر واضح است.


و اگر جواز تعمير مساجد و داشتن حق آن را مشروط کرده به داشتن ايمان به خدا و به روز جزا، و به همين جهت آن را از كفار كه فاقد چنين ايمانى هستند، نفى كرده، و خلاصه اگر در اين شرط تنها به ايمان به خدا اکتفا نكرده و ايمان به روز جزا را هم علاوه كرده، براى اين است كه مشركان، خدا را قبول داشتند، و تفاوتشان با مؤمنان، صرف نظر از شرك، اين بود كه به روز جزا ايمان نداشتند. لذا حق تعمير مساجد و جواز آن را، منحصر كرد به كسانى كه دين آسمانى را پذيرفته باشند.
و اگر جواز تعمير مساجد و داشتن حق آن را مشروط کرده به داشتن «ايمان به خدا و به روز جزا»، و به همين جهت آن را از كفار كه فاقد چنين ايمانى هستند، نفى كرده، و خلاصه اگر در اين شرط تنها به «ايمان به خدا» اکتفا نكرده و «ايمان به روز جزا» را هم علاوه كرده، براى اين است كه مشركان، خدا را قبول داشتند، و تفاوتشان با مؤمنان، صرف نظر از شرك، اين بود كه به «روز جزا» ايمان نداشتند. لذا حق تعمير مساجد و جواز آن را، منحصر كرد به كسانى كه دين آسمانى را پذيرفته باشند.


به اين هم اكتفا نكرد، بلكه مسأله نماز خواندن و زكات دادن و نترسيدن جز از خدا را هم اضافه كرد، و فرمود: «وَ أقَامَ الصَّلَوة وَ آتَى الزَّكَوة وَ لَم يَخشَ إلّا الله»، براى اين كه مقام آيه، مقام بيان و معرفى كسانى است كه بر خلاف كفار، از عملشان منتفع مى شوند. و معلوم است كسى كه تارك فروع دين، آن هم نماز و زكات كه دو ركن از اركان دين اند، بوده باشد، او نيز به آيات خدا كافر است، و صرف ايمان به خدا و روز جزا، فايده اى به حالش ‍ ندارد. هر چند در صورتى كه به زبان منكر آن ها نباشد، در زمره مسلمانان محسوب مى شود، و وقتى كافر است كه به زبان انكار كند.
به اين هم اكتفا نكرد، بلكه مسأله «نماز» خواندن و «زكات» دادن و «نترسيدن جز از خدا» را هم اضافه كرد، و فرمود: «وَ أقَامَ الصَّلَوة وَ آتَى الزَّكَوة وَ لَم يَخشَ إلّا الله»، براى اين كه مقام آيه، مقام بيان و معرفى كسانى است كه بر خلاف كفار، از عملشان منتفع مى شوند. و معلوم است كسى كه تارك فروع دين، آن هم «نماز» و «زكات»، كه دو ركن از اركان دين اند، بوده باشد، او نيز به آيات خدا كافر است، و صرف ايمان به خدا و روز جزا، فايده اى به حالش ‍ ندارد. هر چند در صورتى كه به زبان منكر آن ها نباشد، در زمره مسلمانان محسوب مى شود، و وقتى كافر است كه به زبان انكار كند.


و اگر از ميان فروع دين، تنها «نماز» و «زكات» را اسم برد، براى اين است كه نماز و زكات از آن اركانى است كه به هيچ وجه و در هيچ حالى از احوال تركش جايز نيست.
و اگر از ميان فروع دين، تنها «نماز» و «زكات» را اسم برد، براى اين است كه نماز و زكات از آن اركانى است كه به هيچ وجه و در هيچ حالى از احوال تركش جايز نيست.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش