۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
گفتيم كه در اين جمله، سخن از بهشت ولايت و تطهير دل هاست، «دَعوَيهُم فِيهَا سُبحَانَك اللَّهُمّ»، دعوايشان در آن بهشت ها، همه اين است كه بارالها! تو را تسبيح مى گویيم. | گفتيم كه در اين جمله، سخن از بهشت ولايت و تطهير دل هاست، «دَعوَيهُم فِيهَا سُبحَانَك اللَّهُمّ»، دعوايشان در آن بهشت ها، همه اين است كه بارالها! تو را تسبيح مى گویيم. | ||
و گفتيم كه در اين جمله، خدا را از هر نقص و حاجت و شريكى منزه مى دارند. و اين گفتارشان، بر وجه حضور است. يعنى خدا را حاضر مى بينند و تسبيحش مى گويند. چون اولياى خدا از پروردگار خود محجوب | و گفتيم كه در اين جمله، خدا را از هر نقص و حاجت و شريكى منزه مى دارند. و اين گفتارشان، بر وجه حضور است. يعنى خدا را حاضر مى بينند و تسبيحش مى گويند. چون اولياى خدا از پروردگار خود محجوب نيستند. | ||
«وَ تَحِيَّتُهُم فِيهَا سَلَامٌ»، و در آن جا، درودشان به يكديگر سلام است، كه اين ملاقات را به نشانه امنيت مطلق نامگذارى كردن است. گو اين كه در دنيا نيز يكديگر را به كلمه «سلام» تحيت مى گويند، وليكن سلام در دنيا، علامت امنيت نسبى و امنيتى اندك است. اما در بهشت، علامت امنيت مطلق است، «وَ آخِرُ دَعوَيهُم أنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمِين»، آخرين مرحله كمال علم اهل بهشت بدين جا منتهى مى شود كه خدا را بعد از تسبيح و تنزيه، ثنا گويند. | |||
<span id='link15'><span> | <span id='link15'><span> | ||
ویرایش