۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
<span id='link313'><span> | <span id='link313'><span> | ||
==قوميت پرستى، و مليت گرايى، و شك و ترديد، دو | ==قوميت پرستى، و مليت گرايى، و شك و ترديد، دو عامل، در ردّ دعوت صالح «ع» == | ||
«''' | «'''وَ إنَّنَا لَفِى شَكٍّ مِمَّا تَدعُونَا إلَيهِ مُرِيبٌ '''» - اين جمله، حجت دوم قوم ثمود، در ردّ دعوت صالح است. | ||
و | حجت اولشان، مضمون صدر آيه بود و حاصلش اين بود كه: دعوت به رها كردن بت پرستى، بدعتى است زشت كه باعث مى شود سنت ديرينه قوم ثمود، به دست فراموشى سپرده شود، و در نتيجه، بنيان مليت اين قوم منهدم گشته و ياد و تاريخشان از بين برود. و به همين جهت، بر ما نسل حاضر لازم است كه اين دعوت را رد نموده، از سنت آباء و اجدادى خود دفاع كنيم. | ||
و حجت دومشان، اين است كه: تو براى اثبات حقانيت دعوتت، هيچ حجت روشنى نياورده اى، تا شك ما را مبدل به يقين كند. در نتيجه، ما همچنان درباره دعوتى كه می كنى، در شکّ ايم، و با وجود اين شك، نمى توانيم دعوتت را بپذيريم. | |||
كلمه «ارابه» به معناى اتهام و سوء ظن است. وقتى گفته مى شود: «رَابَنِى مِنهُ كَذَا»، و يا «أرَابَنِى مِنهُ كَذَا»، معنايش اين است كه فلان جريان مرا، درباره فلان كس به شك و سوء ظنّ انداخته و باعث شده كه من او را در گفته هايش متهم بدانم. | |||
«'''قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأيْتُمْ إِن كُنتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِن رَبّى وَ آتَانی مِنْهُ رَحْمَةً ...'''»: | |||
منظور از «بيّنه»، آيتى معجزه آسا است و مراد از «رحمت»، نبوت است و چون ما در تفسير نظير اين آيه، كه در همين سوره، در داستان نوح آمده بود، بحث كرده ايم. لذا ديگر آن را تكرار نمى كنيم. | |||
و | «'''فَمَن يَنصُرُنِى مِنَ اللّهِ إن عَصَيتُهُ '''» - اين جمله، جواب شرط، يعنى جملۀ «إن كُنتُ» است، و حاصل معناى آن شرط و اين جواب، اين است كه: شما به من بگوييد كه اگر من از ناحيه خداى تعالى، به آيتى معجزه آسا مؤيد باشم، كه از صحت دعوتم خبر دهد و نيز اگر خداى تعالى، رحمت و نعمت رسالت را به من ارزانى داشته و مرا مأمور تبليغ آن رسالت كرده باشد، و با اين حال، من امر او را عصيان ورزم و شما را درخواست هاى كه داريد، اطاعت كنم و با شما در آنچه از من می خواهيد كه همان ترك دعوت باشد، موافقت كنم، چه كسى مرا از عذاب خدا نجات مى دهد؟! | ||
«''' | بنابراين، در جملۀ مورد بحث، از هر دو حجت قوم ثمود جواب داده شده و عذر جناب صالح را در آن ملامتى كه از وى مى كردند، موجه ساخته است. | ||
«'''فَمَا تَزِيدُونَنِى غَيرَ تَخسِير'''» - اين جمله، به دليل حرف «فاء» كه در آغاز آن آمده، تفريعى است بر جمله قبلى كه در مقام ابطال دو دليل مشركان و موجه ساختن مخالفت جناب صالح «عليه السلام» و قيامش به امر دعوت بر سنتى غير سنت ملى آنان بود، و با در نظر گرفتن اين كه اين جمله، تفريع بر آن است، معناى مجموع دو جمله، اين مى شود كه: با پاسخ دندان شكنى كه به شما دادم، هرچه بيشتر بر ترك دعوتم و برگشتن به مرام شما و ملحق شدن به شما اصرار بورزيد، بيشتر در خسارت و زيان من اصرار ورزيده ايد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶۶ </center> | ||
اين، آن معنايى است كه به نظر ما رسيده، ولى بعضى گفته اند: مراد صالح «عليه السلام» اين بوده كه گفتار شما كه گفتيد: «أتَنهَينَا أن نَعبُدَ مَا يَعبُدُ آبَاؤُنَا» در من چيزى اضافه نمی كند، جز اين كه شما را زيانكارتر بدانم. | |||
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه شما در من چيزى اضافه نمى كنيد، مگر بصيرتم در خسارت شما. ولى وجه اول، موجّه تر است. | |||
«'''وَ يَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فى أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ'''»: | |||
در اين آيه شريفه، كلمه «ناقة»، به كلمه جلاله «اللّه» اضافه شده و اين اضافه، اضافۀ ملكى و به معناى آن نيست كه خدا ماده شتر دارد، بلكه اضافۀ تشريفى است. نظير اضافه در «بيت اللّه» و «كتاب اللّه»، و اين ناقه، آيتى بوده معجزه، براى نبوت صالح «عليه السلام» كه خداى تعالى به وسيله اين آيت، نبوت آن جناب را تأييد كرده و اين معجزه را به درخواست قوم ثمود از شكم صخره كوه بيرون آورد. | |||
جواب صالح «ع» به دلايل قوم خود و معناى جمله: «'فما تزيدوننى غير تسخير» | صالح، بعد از اظهار اين معجزه به قوم ثمود فرمود: «اين ناقه بايد آزادانه در زمين خدا بچرد»، و آن ها را تحذير كرد و زنهار داد از اين كه آن حيوان را به نحوى اذيت كنند. مثلا آن را بزنند و يا زخمى كنند و يا بكشند، و به ايشان خبر داد كه اگر چنين كنند، عذابى نزديك و بى مهلت آنان را خواهد گرفت - معناى آيه مورد بحث، همين بود كه گفتيم. | ||
==جواب صالح «ع» به دلايل قوم خود و معناى جمله: «'فما تزيدوننى غير تسخير»== | |||
«'''فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ'''»: | «'''فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فى دَارِكمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِك وَعْدٌ غَيرُ مَكْذُوبٍ'''»: | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۸۳: | ||
اين دو جمله تلخيصى است براى داستانى كه قبلا بطور مفصل شرح داده شده ، جمله اول خلاصه سرانجام امر ثمود و دعوت صالح (عليه السلام ) است و جمله دوم خلاصهاى از كيفر خداى تعالى ، كيفرى كه با آن قوم ثمود را مجازات نمود، و نظير اين دو تلخيص در آخر داستان هود (عليه السلام ) نيز گذشت. | اين دو جمله تلخيصى است براى داستانى كه قبلا بطور مفصل شرح داده شده ، جمله اول خلاصه سرانجام امر ثمود و دعوت صالح (عليه السلام ) است و جمله دوم خلاصهاى از كيفر خداى تعالى ، كيفرى كه با آن قوم ثمود را مجازات نمود، و نظير اين دو تلخيص در آخر داستان هود (عليه السلام ) نيز گذشت. | ||
<span id='link315'><span> | <span id='link315'><span> | ||
==بحث روايتى (روايتى درباره داستان ناقه صالح و كشتن آن و هلاكت قوم ثمود) == | ==بحث روايتى (روايتى درباره داستان ناقه صالح و كشتن آن و هلاكت قوم ثمود) == | ||
در كافى با ذكر سند از ابى بصير روايت كرده كه گفت : من به امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم: آيه شريفه «'''كذبت ثمود بالنذر فقالوا ابشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفى ضلال و سعر'''» به كجاى داستان ثمود نظر دارد؟ فرمود: اين آيه راجع به اين است كه قوم ثمود، صالح (عليه السلام ) را تكذيب كردند و خداى تعالى هرگز هيچ قومى را هلاك نكرد مگر بعد از آنكه قبل از آن پيغمبرانى براى آنان مبعوث نمود و حجت را به وسيله احتجاج آن رسولان بر آن قوم تمام نمود. | در كافى با ذكر سند از ابى بصير روايت كرده كه گفت : من به امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم: آيه شريفه «'''كذبت ثمود بالنذر فقالوا ابشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفى ضلال و سعر'''» به كجاى داستان ثمود نظر دارد؟ فرمود: اين آيه راجع به اين است كه قوم ثمود، صالح (عليه السلام ) را تكذيب كردند و خداى تعالى هرگز هيچ قومى را هلاك نكرد مگر بعد از آنكه قبل از آن پيغمبرانى براى آنان مبعوث نمود و حجت را به وسيله احتجاج آن رسولان بر آن قوم تمام نمود. |
ویرایش