گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


==سه خصلت قوم هود: انكار آيات الهى، نافرمانى انبياء و اطاعت از جباران ==
==سه خصلت قوم هود: انكار آيات الهى، نافرمانى انبياء و اطاعت از جباران ==
پس اين قسمت از آيه آن خلاصه گيرى نوبت اول بوده كه گفتيم در دو آيه مورد بحث از سرگذشت هود (عليه السلام ) و قومش شده و حاصلش اين است كه قوم هود گرفتار سه خصلت نكوهيده بودند، يكى انكار آيات الهى ، دوم نافرمانى انبياء و سوم اطاعت كردن از جباران .
پس اين قسمت از آيه، آن خلاصه گيرى نوبت اول بوده كه گفتيم در دو آيه مورد بحث، از سرگذشت هود «عليه السلام» و قومش شده و حاصلش اين است كه قوم هود، گرفتار سه خصلت نكوهيده بودند: يكى انكار آيات الهى. دوم نافرمانى انبياء. و سوم اطاعت كردن از جبّاران.


خداى تعالى سپس وبال امر آنان را بيان كرده ، مى فرمايد: «و اتبعوا فى هذه الدنيا لعنة و يوم القيامة» يعنى به خاطر آن سه خصلت نكوهيده ، لعنت در همين دنيا و در قيامت دنبالشان كرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق اين لعن همان عذابى بود كه آنقدر تعقيب شان كرد تا به آنها رسيد و از بينشان برد، ممكن هم هست مصداقش آن گناهان و سيئاتى باشد كه تا روز قيامت عليه آنان در نامه اعمالشان نوشته مى شود و تا قيامت هر مشركى پيدا شود و هر شركى بورزد، گناهش به حساب آنان نيز نوشته مى شود چون سنتگذار كفر بودند، همچنانكه قرآن كريم درباره همه سنتگذاران فرموده : «و نكتب ما قدموا و آثارهم».
خداى تعالى، سپس وبال امر آنان را بيان كرده، مى فرمايد: «وَ أُتبِعُوا فِى هَذِهِ الدُّنيَا لَعنَةً وَ يَومَ القِيَامَة». يعنى به خاطر آن سه خصلت نكوهيده، لعنت در همين دنيا و در قيامت دنبالشان كرد و از رحمت خدا دور شدند. مصداق اين لعن، همان عذابى بود كه آن قدر تعقيب شان كرد تا به آن ها رسيد و از بينشان برد.


بعضى از مفسرين جمله مورد بحث را اينطور معنا كرده اند كه : نتيجه آن خصلتهاى نكوهيده شان اين شد كه هر انسانى كه بعد از آن قوم آمد و از سرگذشت آنان خبردار شد و آثار آنها را ديد و يا پيامبران بعد، سرگذشت آنان را برايش بازگو كردند لعنتشان كرد.
ممكن هم هست، مصداقش آن گناهان و سيئاتى باشد كه تا روز قيامت، عليه آنان در نامه اعمالشان نوشته مى شود و تا قيامت هر مشركى پيدا شود و هر شركى بورزد، گناهش به حساب آنان نيز نوشته مى شود. چون سنت گذار كفر بودند، همچنان كه قرآن كريم، درباره همه سنت گذاران فرموده: «وَ نَكتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُم».
 
بعضى از مفسران، جمله مورد بحث را اين طور معنا كرده اند كه: نتيجه آن خصلت هاى نكوهيده شان، اين شد كه هر انسانى كه بعد از آن قوم آمد و از سرگذشت آنان خبردار شد و آثار آن ها را ديد و يا پيامبران بعد، سرگذشت آنان را برايش بازگو كردند، لعنتشان كرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۵۴ </center>
اين معناى لعنتشان در دنيا بود و اما لعنتشان در روز قيامت مصداقش عذاب جاودانهاى است كه در آن روز گريبانشان را مى گيرد چون روز قيامت روز جزا است نه جز آن.
اين معناى لعنتشان در دنيا بود و اما لعنتشان در روز قيامت، مصداقش عذاب جاودانه اى است، كه در آن روز گريبانشان را مى گيرد. چون روز قيامت، روز جزا است، نه جز آن.
 
و در اين كه بعد از جملۀ «وَ أتَّبَعُوا: پيروى كردند»، تعبير «وَ أُتبِعُوا: دنبال شدند» را آورد، لطفى است كه بر كسى پوشيده نيست.


و در اينكه بعد از جمله «'''و اتبعوا - پيروى كردند'''» تعبير «'''و اتبعوا - دنبال شدند'''» را آورد لطفى است كه بر كسى پوشيده نيست.
«'''أَلا إِنَّ عَاداً كَفَرُوا رَبّهُمْ أَلا بُعْداً لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ'''»:


«'''أَلا إِنَّ عَاداً كَفَرُوا رَبهُمْ أَلا بُعْداً لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ'''»:
يعنى: آگاه باشيد كه قوم عاد، به پروردگار خود كافر شدند. بنابراين ، منصوب شدن كلمۀ «رَبَّهُم» در آيه، به خاطر اين است كه حرف جر «با» از آن حذف شده، و به اصطلاح اهل ادب، منصوب به خاطر نزع خافض است، و اين جمله، خلاصه گيرى نوبت دوم است كه قبلا به آن اشاره نموديم.


يعنى آگاه باشيد كه قوم عاد به پروردگار خود كافر شدند، بنابراين ، منصوب شدن كلمه «'''ربهم '''» در آيه به خاطر اين است كه حرف جر «'''با'''» از آن حذف شده ، و به اصطلاح اهل ادب ، منصوب به خاطر نزع خافض است ، و اين جمله خلاصه گيرى نوبت دوم است . كه قبلا به آن اشاره نموديم چون با اين جمله خلاصه گيرى نوبت اول مجددا خلاصه گيرى مى شود و جمله «الا ان عادا كفروا ربهم» خلاصه جمله «و تلك عاد جحدوا بايات ربهم و عصوا رسله و اتبعوا امر كل جبار عنيد» است ، و جمله «'''الا بعدا لعاد قوم هود'''» خلاصه جمله «و اتبعوا فى هذه الدنيا لعنة و يوم القيمة» است.
چون با اين جمله، خلاصه گيرى نوبت اول، مجددا خلاصه گيرى مى شود، و جملۀ «ألَا إنّ عَاداً كَفَرُوا رَبَّهُم»، خلاصه جملۀ «وَ تِلكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِم وَ عَصَوا رُسُلَهُ وَ اتَّبُعُوا أمرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيد» است، و جملۀ «ألَا بُعدً لِعَادٍ قَومِ هُود»، خلاصه جملۀ «وَ أُتبِعُوا فِى هَذِهِ الدُّنيَا لَعنَةً وَ يَومَ القِيامَة» است.


و با اين جمله ، نظريه اى كه درباره لعنت در جمله سابق هست تاءييد مى شود و آن نظريه اى است كه مراد از لعنت ، لعنت الهى و دورى از رحمت خدا است نه لعنت مردم (به شهادت اينكه در جمله مورد بحث كه خلاصه گيرى جمله سابق است كه در مقابل كلمه لعنت فرموده : «'''الا بعدا لعاد قوم هود - آگاه باشيد كه دورى از رحمت خدا نصيب عاد، قوم هود شد'''».  
و با اين جمله، نظريه اى كه درباره لعنت در جمله سابق هست، تأييد مى شود و آن نظريه اى است كه مراد از لعنت، لعنت الهى و دورى از رحمت خدا است، نه لعنت مردم. به شهادت اين كه در جمله مورد بحث كه خلاصه گيرى جمله سابق است، كه در مقابل كلمه لعنت فرموده: «ألَا بُعداً لِعَادٍ قَومِ هُود: آگاه باشيد كه دورى از رحمت خدا نصيب عاد، قوم هود شد».  


پس اينكه بعضى گفتند مراد از لعنت ، لعنت آيندگان از بشر است ، درست نيست ) و مناسب با اين بيان هم يا وجه اول است كه مصداق لعنت را عبارت مى دانست از عذاب الهى و يا وجه دوم است كه عبارت مى دانست از آثارى كه شرك آنان در بشريت باقى گذاشت و مخصوصا وجه دوم مناسبتر است ، اما وجه سوم كه مراد لعنت مردم باشد هيچ تناسبى با آن ندارد.
پس اين كه بعضى گفتند مراد از لعنت، لعنت آيندگان از بشر است، درست نيست، و مناسب با اين بيان هم، يا وجه اول است كه مصداق لعنت را عبارت مى دانست از عذاب الهى، و يا وجه دوم است، كه عبارت مى دانست از آثارى كه شرك آنان در بشريت باقى گذاشت، و مخصوصا وجه دوم مناسب تر است. اما وجه سوم، كه مراد لعنت مردم باشد هيچ تناسبى با آن ندارد.


==بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)==
==بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)==
۱۶٬۸۸۰

ویرایش