گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۰: خط ۵۰:


==دو احتمال در معناى: «انباء القرى»==
==دو احتمال در معناى: «انباء القرى»==
«'''ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصهُ عَلَيْك مِنهَا قَائمٌ وَ حَصِيدٌ'''»:
«'''ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْك مِنهَا قَائمٌ وَ حَصِيدٌ'''»:


كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به داستانهاى قبل ، و چون كلمه من تبعيضى است معناى آيه چنين مى شود: اين داستانها كه برايت آورديم پاره اى از داستانهاى شهرها و دهكده ها، يا اهل آنها است كه ما برايت شرح داديم.
كلمۀ «ذَلِكَ»، اشاره است به داستان هاى قبل، و چون كلمه «مِن» تبعيضى است، معناى آيه چنين مى شود: اين داستان ها كه برايت آورديم، پاره اى از داستان هاى شهرها و دهكده ها، يا اهل آن ها است، كه ما برايت شرح داديم.


كلمه «'''حصيد'''» از ماده «'''حصد'''» است كه به معناى بريدن و درو كردن زراعت است.
كلمۀ «حَصِيد»، از ماده «حصد» است، كه به معناى بريدن و درو كردن زراعت است.
 
داستان هاى امم گذشته را به زراعت تشبيه كرده، چون گاهى ايستاده و گاهى درو شده است. و معناى آن در صورتى كه مقصود از «قُرَى»، خود دهكده ها باشد، نه اهل آن ها، اين است كه:
 
برخى از دهكده ها كه ما برايت داستان كرديم، دهكده هايى است كه به كلّى از بين نرفته و هنوز آثارى از آن ها باقى است. مانند دهكده قوم لوط كه هنوز - يعنى در عصر نزول قرآن - آثارش باقى است، و بيننده را به ياد آن قوم مى اندازد.  


داستانهاى امم گذشته را به زراعت تشبيه كرده چون گاهى ايستاده و گاهى درو شده است. و معناى آن در صورتى كه مقصود از «'''قرى '''» خود دهكده ها باشد نه اهل آنها، اين است كه: برخى از دهكده ها كه ما برايت داستان كرديم دهكده هايى است كه به كلى از بين نرفته و هنوز آثارى از آنها باقى است ، مانند دهكده قوم لوط كه هنوز - يعنى در عصر نزول قرآن - آثارش باقى است ، و بيننده را بياد آن قوم مى اندازد. آرى، از آيه «و لقد تركنا منها آيه بينه لقوم يعقلون»
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵ </center>
و آيه «و انكم لتمرّون عليهم مصبحين و بالليل افلا تعقلون» بر مى آيد كه در عصر نزول قرآن آثارى از قوم لوط باقى بوده است.
آرى، از آيه «وَ لَقَد تَرَكنَا مِنهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَومٍ يَعقِلُونَ»، و آيه «وَ إنَّكُم لَتَمُرُّونَ عَلَيهِم مُصبِحِينَ وَ بِاللَّيلِ أفَلَا تَعقِلُون» بر مى آيد كه در عصر نزول قرآن، آثارى از قوم لوط باقى بوده است.


و اگر منظور از قرى ، اهل قرى باشد معنايش اين مى شود: از اين امم و اقوام ، بعضى هنوز پابرجايند و بكلى منقرض نشده اند، مانند امّت نوح و صالح ، و برخى ديگر بكلى منقرض شده اند، مانند قوم لوط كه احدى از ايشان نجات نيافت و همه از بين رفتند مگر خانواده لوط - لوط نيز جزء قومش نبود.
و اگر منظور از «قُرَى»، اهل قرى باشد، معنايش اين مى شود: از اين امم و اقوام، بعضى هنوز پابرجايند و به كلّى منقرض نشده اند، مانند امّت نوح و صالح. و برخى ديگر، به كلّى منقرض شده اند. مانند قوم لوط كه احدى از ايشان نجات نيافت و همه از بين رفتند، مگر خانواده لوط - لوط نيز جزء قومش نبود.


«'''وَ مَا ظلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظلَمُوا أَنفُسهُمْ'''»:
«'''وَ مَا ظلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظلَمُوا أَنفُسهُمْ'''»:


يعنى ما در فرو فرستادن عذاب برايشان ستم نكرديم ، بلكه هلاكتشان اثر شرك و فسقشان بود، خودشان بخاطر شرك ورزيدن و بيرون شدن از زى بندگى به خود ستم كردند.
يعنى: ما در فرو فرستادن عذاب، بر ايشان ستم نكرديم، بلكه هلاكتشان، اثر شرك و فسقشان بود. خودشان به خاطر شرك ورزيدن و بيرون شدن از زىّ بندگى، به خود ستم كردند.


آرى، هر عملى كه بدنبال خود عقوبتى داشته باشد خالى از دو صورت نيست ، يا عمل ظلم است و يا عقوبت آن، و وقتى عقوبت ظلم نباشد، قهرا عمل ظلم است كه عقوبت به بار آورده.
آرى، هر عملى كه به دنبال خود عقوبتى داشته باشد، از دو صورت خالی نيست: يا عمل ظلم است و يا عقوبت آن. و وقتى عقوبت ظلم نباشد، قهرا عمل ظلم است، كه عقوبت به بار آورده.
<span id='link3'><span>
<span id='link3'><span>


۱۶٬۲۶۹

ویرایش