۱۶٬۸۲۴
ویرایش
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
<span id='link189'><span> | <span id='link189'><span> | ||
دوم اين كه: بداند كه هيچ خائنى به طور مطلق، هيچ وقت به نتيجه اى كه از خيانت خود در نظر دارد، نمى رسد و ديرى نمى پايد كه رسوا مى شود، و اين، سنّتى است كه خداوند همواره در ميان بندگانش جارى ساخته، و هرگز سنّت او تغيير و تبديل نمى پذيرد. خيانت، باطل است و باطل هم دوام ندارد، و حق بر عليه آن ظاهر مى شود و بطلان آن را بر ملا مى كند. | |||
دوم | |||
بهترين نمونه | بهترين نمونه اش، خيانت زنان مصر است. اگر بنا بود خائن رستگار شود، زنان مصر و همسر عزيز در آنچه كردند، رسوا نمى شدند، ليكن از آن جایی كه خداوند كيد خائنان را راهبرى نمى كند، رسوا شدند. | ||
و گويا منظور يوسف | و گويا منظور يوسف «عليه السّلام» از نتيجه دوم كه گفت: «إنّ اللّهَ لَا يَهدِى كَيدَ الخَائِنِينَ»، و تذكر دادن آن به پادشاه مصر و تعليم آن به وى، اين بوده كه از لوازم فايدۀ خبر نيز بهره بردارى كند، و بفهماند كه وى، از حقيقت داستان اطلاع دارد، و چنين كسى كه در غياب عزيز به همسر او خيانت نكرده، قطعا به هيچ چيز ديگرى خيانت نمى كند، و چنين كسى سزاوار است كه بر هر چيز، از جان و مال و عرض امين شود، و از امانتش استفاده كنند. | ||
آنگاه با فهماندن | آنگاه با فهماندن اين كه وى چنين امتيازى دارد، زمينه را آماده كرد. براى اين كه وقتى با شاه روبرو مى شود، از او درخواست كند كه او را امين بر اموال مملكت و خزينه هاى دولتى قرار دهد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۶۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۶۹ </center> | ||
و از ظاهر اين آيه | و از ظاهر اين آيه بر مى آيد كه مقصود از مَلِك (پادشاه) غير عزيز، همسر زليخا بوده كه در جملۀ «وَ ألفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى البَاب»، و جملۀ «وَ قَالَ الَّذِى اشتَرَاهُ مِن مِصرَ لِإمرَأتِهِ أكرِمِى مَثوَاهُ»، سخن از او به ميان آمده. | ||
اين نظريه ما بود درباره آيه مورد | اين نظريه ما بود درباره آيه مورد بحث، وليكن بعضى از مفسران گفته اند كه: اين كلام و همچنين آيه بعد از آن، تتمۀ گفتار همسر عزيز است كه با جملۀ «الآنَ حَصحَصَ الحَقُّ» شروع شده بود، وليكن به زودى اشكالى را كه بر آن وارد است، ايراد خواهيم كرد، إن شاء اللّه. | ||
==مفاد سخن يوسف «ع»، كه گفت: «و ما ابرء نفسى انّ النّفس لأمّارة بالسّوء...»== | |||
«'''وَ مَا أُبَرِّىُ نَفْسى إِنَّ النَّفْس لاَمَّارَةُ بِالسوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبى إِنَّ رَبى غَفُورٌ رَّحِيمٌ'''»: | «'''وَ مَا أُبَرِّىُ نَفْسى إِنَّ النَّفْس لاَمَّارَةُ بِالسوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبى إِنَّ رَبى غَفُورٌ رَّحِيمٌ'''»: | ||
اين آيه تتمه گفتار يوسف (عليه السّلام ) است ، و آنرا بدين جهت اضافه كرد كه در كلام قبليش كه گفت : «'''من او را در غيابش خيانت نكردم '''» بويى از استقلال و ادعاى حول و قوت مى آمد (يعنى اين من بودم كه دامن به چنين خيانتى نيالودم ) و چون آن جناب از انبياى مخلص و فرو رفته در توحيد و از كسانى بوده كه براى احدى جز خدا حول و قوتى قائل نبوده اند، لذا فورى و تا فوت نشده اضافه كرد كه آنچه من كردم و آن قدرتى كه از خود نشان دادم بحول و قوه خودم نبود، بلكه هر عمل صالح و هر صفت پسنديده كه دارم رحمتى است از ناحيه پروردگارم. | اين آيه تتمه گفتار يوسف (عليه السّلام ) است ، و آنرا بدين جهت اضافه كرد كه در كلام قبليش كه گفت : «'''من او را در غيابش خيانت نكردم '''» بويى از استقلال و ادعاى حول و قوت مى آمد (يعنى اين من بودم كه دامن به چنين خيانتى نيالودم ) و چون آن جناب از انبياى مخلص و فرو رفته در توحيد و از كسانى بوده كه براى احدى جز خدا حول و قوتى قائل نبوده اند، لذا فورى و تا فوت نشده اضافه كرد كه آنچه من كردم و آن قدرتى كه از خود نشان دادم بحول و قوه خودم نبود، بلكه هر عمل صالح و هر صفت پسنديده كه دارم رحمتى است از ناحيه پروردگارم. |
ویرایش