گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۱: خط ۸۱:
==رواياتى در مورد «بداء»==
==رواياتى در مورد «بداء»==


و در همان كتاب از فضيل بن يسار از امام صادق (عليه السّلام) روايت كرده كه فرمود: خداى تبارك و تعالى كتابى نوشته كه در آن تمامى آنچه بوده و خواهد بود ثبت شده، و آن را پيش روى خود نهاده، هرچه را بخواهد جلو مى اندازد و هرچه را بخواهد تأخير مى اندازد، هرچه را بخواهد، محو و هرچه را بخواهد اثبات مى نمايد، هرچه را كه او بخواهد موجود مى شود، هر چيز را نخواهد نمى شود.
و در همان كتاب، از فضيل بن يسار، از امام صادق «عليه السّلام» روايت كرده كه فرمود:  


باز در همان كتاب از ابن سنان، از ابى عبداللّه (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: خداوند هر حادثه اى را كه بخواهد جلو مى اندازد و هرچه را بخواهد تأخير مى اندازد، هرچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات مى كند، و نزد اوست ام الكتاب.  
خداى تبارك و تعالى كتابى نوشته كه در آن تمامى آنچه بوده و خواهد بود ثبت شده، و آن را پيش روى خود نهاده، هرچه را بخواهد جلو مى اندازد و هرچه را بخواهد تأخير مى اندازد، هرچه را بخواهد، محو و هرچه را بخواهد اثبات مى نمايد، هرچه را كه او بخواهد موجود مى شود، هر چيز را نخواهد نمى شود.


و نيز فرمود: هرچه را كه خدا بخواهد قبل از اين كه ايجادش كند، در علمش موجود است، و هيچ چيزى براى او پيش نمى آيد مگر آن كه قبلا در علمش موجود بوده، براى او چيزى بدون اطلاع و علم پيش نمى آيد.
باز در همان كتاب، از ابن سنان، از ابى عبداللّه «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: خداوند هر حادثه اى را كه بخواهد جلو مى اندازد و هرچه را بخواهد تأخير مى اندازد، هرچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات مى كند، و نزد اوست ام الكتاب.  


مؤلف: روايات در باب بداء از ائمه (عليهم السلام) بسيار زياد وارد شده، و با كثرتى كه دارد، ديگر نبايد به گفته آن ها كه گفته اند: خبر بداء، خبر واحد است، اعتناء نمود.
و نيز فرمود: هرچه را كه خدا بخواهد قبل از اين كه ايجادش كند، در علمش موجود است، و هيچ چيزى براى او پيش نمى آيد، مگر آن كه قبلا در علمش موجود بوده، براى او چيزى بدون اطلاع و علم پيش نمى آيد.


و اين روايت به طورى كه ملاحظه مى فرمایيد، بداء به معناى علم بعد از جهل را نفى مى كند، و از نظر اين روايات، علم خداى تعالى كه عين ذات اوست، مانند علم ما مبدّل به جهل نمى شود، بلكه بداء، به معناى ظهور امرى است از ناحيه خداى تعالى بعد از آن كه ظاهر مخالف آن بود. پس «بداء» عبارت است از: محو اول و اثبات ثانى و خداى سبحان، عالم به هر دو است.
مؤلف: روايات در باب «بداء»، از ائمه «عليهم السلام» بسيار زياد وارد شده، و با كثرتى كه دارد، ديگر نبايد به گفته آن ها كه گفته اند: خبر بداء، خبر واحد است، اعتناء نمود.
 
و اين روايت به طورى كه ملاحظه مى فرمایيد، «بداء»، به معناى علم بعد از جهل را نفى مى كند، و از نظر اين روايات، علم خداى تعالى كه عين ذات اوست، مانند علم ما مبدّل به جهل نمى شود، بلكه «بداء»، به معناى ظهور امرى است از ناحيه خداى تعالى بعد از آن كه ظاهر مخالف آن بود. پس «بداء» عبارت است از: محو اول و اثبات ثانى و خداى سبحان، عالم به هر دو است.


و اين حقيقتى است كه هيچ صاحب عقلى نمى تواند انكارش كند. براى اين كه براى امور و حوادث، دو وجود پيش بينى و تصوّر مى شود:  
و اين حقيقتى است كه هيچ صاحب عقلى نمى تواند انكارش كند. براى اين كه براى امور و حوادث، دو وجود پيش بينى و تصوّر مى شود:  
خط ۹۵: خط ۹۷:
يك وجود، به حسب اقتضاى اسباب ناقص، از قبيل شرط و يا علت و يا مانعى است كه قابل تخلف است، و يك وجود ديگرى بر حسب اقتضاى اسباب و علل تامه آن، كه اين وجود بر خلاف وجود اول، وجودی است ثابت و غير مشروط و غير متخلف.
يك وجود، به حسب اقتضاى اسباب ناقص، از قبيل شرط و يا علت و يا مانعى است كه قابل تخلف است، و يك وجود ديگرى بر حسب اقتضاى اسباب و علل تامه آن، كه اين وجود بر خلاف وجود اول، وجودی است ثابت و غير مشروط و غير متخلف.


و آن دو كتابى كه آيه مورد بحث معرفى مى كند، يعنى كتاب محو و اثبات و كتاب ام الكتاب،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۳ </center>
يا عبارتند از همين دو مرحله از وجود، و يا مبدء آن دو. هرچه باشد، اين مسأله كه امرى و يا اراده اى از ناحيه خداى تعالى ظاهر گردد كه خلاف آن توقع مى رفت، مسأله ای است واضح كه جاى هيچ گونه ترديد در آن نيست.
و آن دو كتابى كه آيه مورد بحث معرفى مى كند، يعنى كتاب محو و اثبات و كتاب ام الكتاب، يا عبارتند از همين دو مرحله از وجود، و يا مبدء آن دو. هرچه باشد، اين مسأله كه امرى و يا اراده اى از ناحيه خداى تعالى ظاهر گردد كه خلاف آن توقع مى رفت، مسأله ای است واضح كه جاى هيچ گونه ترديد در آن نيست.


و آنچه ما به نظرمان مى رسد، اين است كه نزاع در ثبوت بداء - همچنان كه از احاديث ائمه اهل بيت (عليهم السلام) بر مى آيد - و نفى آن، همچنان كه ديگران معتقدند، نزاعى است لفظى كه با كمى دقّت، خود به خود، از بين مى رود. و به همين جهت بود كه ما در اين كتاب، بحث جداگانه اى به اين مسأله اختصاص نداديم، با اين كه روش ما اين بود كه براى هر مسأله علمى، بحثى اختصاص دهيم.
و آنچه ما به نظرمان مى رسد، اين است كه نزاع در ثبوت بداء - همچنان كه از احاديث ائمه اهل بيت «عليهم السلام» بر مى آيد - و نفى آن، همچنان كه ديگران معتقدند، نزاعى است لفظى كه با كمى دقّت، خود به خود، از بين مى رود. و به همين جهت بود كه ما در اين كتاب، بحث جداگانه اى به اين مسأله اختصاص نداديم، با اين كه روش ما اين بود كه براى هر مسأله علمى، بحثى اختصاص دهيم.


دليل ما بر اين كه نزاع در بداء نزاع لفظى است، اين است كه آن هایی كه منكر آن اند، چنين استدلال مى كنند كه قول به بداء، مستلزم تغير علم خداست، و حال آن كه اين استلزام در بداء ما آدميان است، و در ما است كه مستلزم تغير علم است، و اما بداء - به آن معنايى كه در روايات آمده - مستلزم چنين اشكالى نيست.
دليل ما بر اين كه نزاع در بداء نزاع لفظى است، اين است كه آن هایی كه منكر آن اند، چنين استدلال مى كنند كه قول به «بداء»، مستلزم تغير علم خداست، و حال آن كه اين استلزام در بداء ما آدميان است، و در ما است كه مستلزم تغير علم است، و اما بداء - به آن معنايى كه در روايات آمده - مستلزم چنين اشكالى نيست.


و در الدّرالمنثور است كه حاكم از ابى درداء نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) آيه را به صورت «يمحو اللّه ما يشاء و يثبت» - بدون تشديد باء - قرائت مى كرد.
و در الدّرالمنثور است كه حاكم از ابى درداء نقل كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آيه را به صورت «يمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ» - بدون تشديد باء - قرائت مى كرد.


و همو آورده كه ابن مردويه، از ابى هريره روايت كرده كه گفت: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در تفسير جمله «ننقصها من اطرافها» فرمود: مقصود از ناقص كردن اطراف زمين، از بين بردن علماء است.
و همو آورده كه ابن مردويه، از ابى هريره روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در تفسير جملۀ «نَنقُصُهَا مِن أطرَافِهَا» فرمود: مقصود از ناقص كردن اطراف زمين، از بين بردن علماء است.


و در مجمع، از امام صادق (عليه السّلام) روايت آورده كه در ذيل همين جمله فرمود: مقصود مرگ علماء و فقهاء و اخيار است.
و در مجمع، از امام صادق «عليه السّلام» روايت آورده كه در ذيل همين جمله فرمود: مقصود مرگ علماء و فقهاء و اخيار است.


و در كافى، به سند خود، از محمد بن على، از شخصى كه او اسم برده، از جابر، از ابى جعفر (عليه السّلام) روايت كرده كه فرمود: على بن الحسين (عليهما السلام) همواره مى فرمود:  
و در كافى، به سند خود، از محمّد بن على، از شخصى كه او اسم برده، از جابر، از ابى جعفر «عليه السّلام» روايت كرده كه فرمود: على بن الحسين «عليهما السلام» همواره مى فرمود:  


اين كلام خدا كه فرمود: «اولم يروا انا ناتى الارض ننقصها من اطرافها»، سرعت مرگ، و يا كشته شدن ما خاندان رسالت را بر نفس من گوارا مى كند. آنگاه فرمود: مقصود از «نقص اطراف»، مرگ علماء است.
اين كلام خدا كه فرمود: «أوَلَم يَرَوا أنَّا نَأتِى الأرضَ نَنقُصُهَا مِن أطرَافِهَا»، سرعت مرگ، و يا كشته شدن ما خاندان رسالت را بر نفس من گوارا مى كند. آنگاه فرمود: مقصود از «نقص اطراف»، مرگ علماء است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۴ </center>
مؤلف: گويا مراد اين باشد كه در اين آيه، خداوند ميراندن علماء را به خودش نسبت داده، نه به غير، و همين، نفس را آرامش مى دهد و مرگ يا كشته شدن را در كامم گوارا مى سازد.
مؤلف: گويا مراد اين باشد كه در اين آيه، خداوند ميراندن علماء را به خودش نسبت داده، نه به غير، و همين، نفس را آرامش مى دهد و مرگ يا كشته شدن را در كامم گوارا مى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۲۵ </center>
<span id='link378'><span>
<span id='link378'><span>
==آيات ۴۳ سوره رعد ==
==آيات ۴۳ سوره رعد ==
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَست مُرْسلاً قُلْ كفَى بِاللَّهِ شهِيدَا بَيْنى وَ بَيْنَكمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ(۴۳)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَست مُرْسلاً قُلْ كفَى بِاللَّهِ شهِيدَا بَيْنى وَ بَيْنَكمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ(۴۳)
۱۶٬۲۸۸

ویرایش