گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۵ </center>
و در همان كتاب است كه: احمد، ابن جرير، ابن ابى حاتم و ابو نعيم - در كتاب الدلائل - از ابى ايوب انصارى روايت كرده اند كه گفت: يكى از علماى يهود، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: به من خبر ده از معناى كلام خدا كه مى فرمايد: «يَومَ تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض»، آن روز خلايق كجا هستند؟ فرمود: مهمانان خدايند و هيچ چيز خدا را عاجز نمى كند.
و در همان كتاب است كه: احمد، ابن جرير، ابن ابى حاتم و ابونعيم - در كتاب الدلائل - از ابى ايوب انصارى روايت كرده اند كه گفت:  


مؤلف: اختلاف روايات در تفسير «تبديل زمين»، خالى از اين دلالت نيست كه مقصود از همه آن ها، مثال است كه به منظور تقريب ذهن زده شده، و گرنه آنچه مسلم از معناى تبديل است، اين است كه آن روز هم، حقيقت زمين و آسمان تفاوتى پيدا نمى كنند، چيزى كه هست نظام آخرتى آن ها با نظام دنيایی شان فرق مى كند.
يكى از علماى يهود، نزد رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» آمد و عرض كرد: به من خبر ده از معناى كلام خدا كه مى فرمايد: «يَومَ تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض»، آن روز خلايق كجا هستند؟ فرمود: مهمانان خدايند و هيچ چيز خدا را عاجز نمى كند.
 
مؤلف: اختلاف روايات در تفسير «تبديل زمين»، خالى از اين دلالت نيست كه مقصود از همه آن ها، مثال است كه به منظور تقريب ذهن زده شده، و گرنه آنچه مسلم از معناى تبديل است، اين است كه آن روز هم، حقيقت زمين و آسمان تفاوتى پيدا نمى كنند. چيزى كه هست نظام آخرتى آن ها با نظام دنيایی شان فرق مى كند.
<span id='link95'><span>
<span id='link95'><span>
و در معانى الاخبار، به سند خود، از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: از امام باقر (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: خداوند عزّوجلّ، از روزى كه زمين را خلق كرده، تاكنون هفت عالَم آفريده كه هيچ يك از آن ها از نوع بنى آدم نبودند، همه آن ها را از خود زمين خلق كرد و در زمين منزل داد و هر يك را بعد از انقراض عالَم قبلی اش، خلق كرد.


و بعد از آن هفت عالَم، خلقت اين عالَم (عالَم بشريت) را شروع كرد، و اولين فرد بشر، يعنى آدم را آفريد و ذرّيه او را از او خلق فرمود. نه، به خدا سوگند از آن روز كه خداوند بهشت را خلق كرده، از ارواح مؤمنين خالى نبوده، و از آن روز كه آتش دوزخ را آفريده، از ارواح كفار و گنهكاران خالى نبوده است.  
و در معانى الاخبار، به سند خود، از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: از امام باقر «عليه السلام» شنيدم كه فرمود: خداوند عزّوجلّ، از روزى كه زمين را خلق كرده، تاكنون هفت عالَم آفريده كه هيچ يك از آن ها از نوع بنى آدم نبودند، همه آن ها را از خود زمين خلق كرد و در زمين منزل داد و هر يك را بعد از انقراض عالَم قبلی اش، خلق كرد.
 
و بعد از آن هفت عالَم، خلقت اين عالَم (عالَم بشريت) را شروع كرد، و اولين فرد بشر، يعنى آدم را آفريد و ذرّيه او را از او خلق فرمود. نه، به خدا سوگند از آن روز كه خداوند بهشت را خلق كرده، از ارواح مؤمنان خالى نبوده، و از آن روز كه آتش دوزخ را آفريده، از ارواح كفار و گنهكاران خالى نبوده است.  


آرى، شماها شايد خيال كنيد كه وقتى قيامت شد و بدن هاى اهل بهشت با ارواحشان به بهشت رفتند و بدن هاى اهل جهنم با ارواحشان در آتش داخل شدند، ديگر بساط خلقت برچيده شده، كسى در روى زمين او را بندگى نمى كند، و او خلقى را براى بندگى و توحيدش نمى آفريند؟  
آرى، شماها شايد خيال كنيد كه وقتى قيامت شد و بدن هاى اهل بهشت با ارواحشان به بهشت رفتند و بدن هاى اهل جهنم با ارواحشان در آتش داخل شدند، ديگر بساط خلقت برچيده شده، كسى در روى زمين او را بندگى نمى كند، و او خلقى را براى بندگى و توحيدش نمى آفريند؟  
خط ۱۷: خط ۲۰:
نه، چنين نيست، بلكه به خداوند قسم كه او خلقى را بدون نر و ماده اى قبلى مى آفريند، تا او را به يكتايى بپرستند و تعظيم كنند. و براى ايشان زمينى خلق مى كند تا بر پشت خود حملشان كند. و آسمانى خلق مى كند تا بر آنان سايه بيفكند. آيا مگر جز اين است كه خداى تعالى فرموده: «يَومَ تُبَدّلَ الأرضَ غَيرَ الأرض وَ السّمَاوات»، و نيز فرموده: «أفَعيينَا بِالخَلقِ الأوّل بَل هُم فِى لَبسٍ مِن خَلقٍ جَدِيد».
نه، چنين نيست، بلكه به خداوند قسم كه او خلقى را بدون نر و ماده اى قبلى مى آفريند، تا او را به يكتايى بپرستند و تعظيم كنند. و براى ايشان زمينى خلق مى كند تا بر پشت خود حملشان كند. و آسمانى خلق مى كند تا بر آنان سايه بيفكند. آيا مگر جز اين است كه خداى تعالى فرموده: «يَومَ تُبَدّلَ الأرضَ غَيرَ الأرض وَ السّمَاوات»، و نيز فرموده: «أفَعيينَا بِالخَلقِ الأوّل بَل هُم فِى لَبسٍ مِن خَلقٍ جَدِيد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۶ </center>
مؤلف: نظير اين روايت را عياشى، در تفسير خود، از محمد بن مسلم، از آن جناب نقل كرده و اين روايت مطلبى را می گويد كه در هيچ يك از روايات قبلى نبود.
مؤلف: نظير اين روايت را عياشى، در تفسير خود، از محمّد بن مسلم، از آن جناب نقل كرده و اين روايت مطلبى را می گويد كه در هيچ يك از روايات قبلى نبود.


و در تفسير قمى، در ذيل «يَومَ تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض» نقل كرده كه معصوم فرمود: زمين به صورت نانى سفيد در مى آيد كه مؤمنين در موقف قيامت از آن می خورند. و در ذيل جمله «وَ تَرَى المُجرِمينَ يَومَئذٍ مُقَرّنِينَ فِى الأصفاد» فرمود: بعضى با بعضى ديگر نزديك مى شوند. «سَرابِيلُهُم مِن قَطران»، مقصود از «سرابيل»، پيراهن است.
و در تفسير قمى، در ذيل «يَومَ تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض» نقل كرده كه معصوم فرمود: زمين به صورت نانى سفيد در مى آيد كه مؤمنان در موقف قيامت از آن می خورند. و در ذيل جمله «وَ تَرَى المُجرِمينَ يَومَئذٍ مُقَرّنِينَ فِى الأصفاد» فرمود: بعضى با بعضى ديگر نزديك مى شوند. «سَرابِيلُهُم مِن قَطران»، مقصود از «سرابيل»، پيراهن است.


قمى گفته است: در روايت ابى الجارود، از امام باقر (عليه السلام) آمده كه: در ذيل جمله «سَرابِيلُهُم مِن قَطران» فرموده: قطران، مس داغ شده است كه از شدت حرارت، آب شده باشد. همچنان كه خداى عزّوجلّ فرموده: «و تَغشى وُجُوهَهُمُ النّار»، يعنى آن مس گداخته جامه آن ها مى شود و آتش، دل هايشان را مى پوشاند.
قمى گفته است: در روايت ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» آمده كه: در ذيل جمله «سَرابِيلُهُم مِن قَطران» فرموده: قطران، مس داغ شده است كه از شدت حرارت، آب شده باشد. همچنان كه خداى عزّوجلّ فرموده: «و تَغشى وُجُوهَهُمُ النّار»، يعنى آن مس گداخته جامه آن ها مى شود و آتش، دل هايشان را مى پوشاند.


مؤلف: يعنى مقصود از مجموع دو جمله: «سَرابِيلُهُم مِن قَطران» و جمله: «تَغشَى وُجُوهَهُمُ النّار»، بيان اين معناست كه بدن هاى اهل جهنم با مس گداخته و صورت هايشان با آتش، پوشيده شده است.
مؤلف: يعنى مقصود از مجموع دو جمله: «سَرابِيلُهُم مِن قَطران» و جمله: «تَغشَى وُجُوهَهُمُ النّار»، بيان اين معناست كه بدن هاى اهل جهنم با مس گداخته و صورت هايشان با آتش، پوشيده شده است.
۱۶٬۰۵۱

ویرایش