۱۶٬۸۸۳
ویرایش
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
<span id='link123'><span> | <span id='link123'><span> | ||
==آيا ترتيب آيات قرآنى، | ==آيا ترتيب آيات قرآنى، توقيفى است؟ == | ||
اين بود آنچه كه ظاهر روايات اين | اين بود آنچه كه ظاهر روايات اين باب، بر آن دلالت مى كرد. ليكن عده زيادى اصرار دارند بر اين كه ترتيب آيات قرآنى، «توقيفى» است، و آيات قرآن موجود در دست ما، كه معروف است به قرآن عثمانى، به دستور رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» ترتيب يافته، كه دستور آن جناب هم به اشاره جبرئيل بوده. | ||
و | اين عده، ظاهر رواياتى كه ذكر شد را، تأويل نموده و گفته اند: جمعى كه صحابه كردند، جمع ترتيبى نبوده، بلكه همان ترتيبى را كه به ياد داشته اند، در آيات و سوره ها رعايت نموده اند، و آن را در مصحفى ثبت كرده اند. | ||
و چه بسا كه بعضى استدلال كرده اند بر مطلب فوق الذكر به | و حال آن كه خواننده محترم خوب مى داند كه كيفيت جمع اول، كه در زمان ابوبكر اتفاق افتاد، و روايات آن را بيان مى كرد، صريحا اين تأويل را رد مى كند. | ||
و چه بسا كه بعضى استدلال كرده اند بر مطلب فوق الذكر به اين كه: مرتب بودن آيات عثمانى، اجماعى است، همچنان كه سيوطى، در كتاب الاتقان، از زركشى دعوى آن را نقل كرده. و از ابى جعفر بن زبير چنين آورده كه گفته است: «در اين مورد، اختلافى در ميان مسلمانان نيست». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه : ۱۸۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه : ۱۸۸ </center> | ||
وليكن ما در پاسخ اين استدلال مى گوييم اجماع | وليكن ما در پاسخ اين استدلال مى گوييم: اجماع مذكور، منقول است، كه با وجود خلاف در اصل تحريف و با وجود روايات گذشته كه دلالت بر خلاف آن داشت، به هيچ وجه قابل اعتماد نيست. | ||
و چه بسا بعضى ديگر كه بر دعوى مذكور استدلال تواتر اخبار كرده اند، و اين معنا در كلمات بسيارى از ايشان ديده مى شود، كه اخبار در اين كه «ترتيب آيات قرآن | و چه بسا بعضى ديگر كه بر دعوى مذكور استدلال تواتر اخبار كرده اند، و اين معنا در كلمات بسيارى از ايشان ديده مى شود، كه اخبار در اين كه «ترتيب آيات قرآن عثمانى، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» است» به حد تواتر است. | ||
و اين ادعاى عجيبى است، با اين كه سيوطى، در الاتقان، بعد از نقل روايت بخارى و غيره، به چند طريق، از انس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از دنيا رفت، در حالى كه هنوز قرآن را جز چهار نفر جمع نكرده بودند، و آن چهار نفر عبارت بودند از: ابوالدرداء، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت، و ابوزيد. | |||
<span id='link124'><span> | <span id='link124'><span> | ||
و در روايتى به جاى ابوالدرداء، | و در روايتى به جاى ابوالدرداء، أُبَىّ بن كعب آمده. | ||
و از مازرى نقل كرده كه گفته است: جماعتى از ملحدين به اين گفتار انس تمسك بر الحاد خود كرده اند، و حال آن كه اين روايت، دلالتى بر مرام آن ها ندارد. | |||
چون اولا ما قبول نداريم كه ظاهر آن مقصود باشد، و لاجرم حمل بر خلاف ظاهرش مى كنيم، و ثانيا به فرضى كه ظاهرش را بگيريم، از كجا معلوم است كه واقع امر همف همين طور بوده. (ممكن است انس اشتباه كرده باشد). و ثالثا تسليم شويم كه انس اشتباه نكرده، وليكن اين كه فرد فرد گروه بسيارى، تمامى قرآن را حفظ نكرده باشندف لازمه اش اين نيست كه تمامى قرآن را مجموعا گروه بسيار حفظ نكرده باشند، و شرط تواتر اين نيست كه تمامى قرآن را يك يك مسلمانان حفظ كرده باشند، بلكه اگر همه قرآن را همه افراد حفظ داشته باشند، هرچند كه به نحو توزيع بوده باشدف در تحقق تواتر كافى است. | |||
اما اين كه ادعا كرد كه «ظاهر كلام انس مقصود | اما اين كه ادعا كرد كه: «ظاهر كلام انس مقصود نبوده»، سخنى است كه در بحث هاى لفظى (كه اساس آن ظاهر الفاظ است، و تنها وقتى از ظاهر صرف نظر مى شود كه قرينه اى از كلام خود متكلم، يا از نائب مناب متكلم در بين باشد)، هرگز پذيرفته نيست، و اهل بحث اين معنا را نمى پذيرند كه شما به خاطر كلمات ديگران، از ظاهر كلام كسى صرف نظر كنيد. | ||
علاوه بر اين، اگر هم بنا شود كلام انس بر خلاف ظاهرش حمل شود، لازم است حمل شود بر | علاوه بر اين، اگر هم بنا شود كلام انس بر خلاف ظاهرش حمل شود، لازم است حمل شود بر اين كه چهار نفر مذكور در عهد رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، معظم قرآن و بيشتر سوره ها و آياتش را جمع كرده بودند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۸۹ </center> | ||
نه | نه اين كه حمل كنيد بر چهار نفر مذكور و ديگر صحابه كه همه قرآن را بر طبق ترتيب قرآن عثمانى جمع كرده بودند و موضع يك يك آيات را تا به آخر ضبط كرده بودند. چون زيد بن ثابت، كه يكى از آن چهار نفر از حديث انس است و متصدى جمع آورى قرآن، هم در جمع اول و هم در جمع دوم بوده است، خودش تصريح مى كند بر اين كه حافظ تمام آيات قرآن نبوده. | ||
نظير كلام زيد بن | نظير كلام زيد بن ثابت، كلامى است كه الاتقان از ابن اشته - در كتاب المصاحف - به سند صحيح، از محمد بن سيرين نقل مى كند كه گفت: ابوبكر از دنيا رفت و قرآن را جمع نكرد، و همچنين عُمَر كشته شد، در حالى كه قرآن را جمع نكرده بود. | ||
و اما اين كه گفت: «و ثانيا به فرضى كه ظاهرش را | و اما اين كه گفت: «و ثانيا به فرضى كه ظاهرش را بگيريم، از كجا معلوم است كه واقع امر هم همين طور بوده باشد؟» عينا به خودش بر مى گردد. و طرف مى گويد: اگر واقع امر معلوم نيست آن طور باشد كه انس گفته، از كجا آن طور باشد كه تو مى گويى، و حال آن كه شواهد، همه بر خلاف گفته ات شهادت مى دهند؟ | ||
و اين كه گفت: «بلكه اگر همه را همه حفظ داشته | و اين كه گفت: «بلكه اگر همه را همه حفظ داشته باشند، هر چند كه به نحو توزيع باشد، در تحقق تواتر كافى است»، مغالطه واضحى كرده. براى اين كه چنين لفظى، تنها اين معنا را به تواتر ثابت مى كند كه مجموع قرآن به تواتر نقل شده، و اما اين كه يك يك آيات قرآنى، با حفظ موضع و ترتيبش ،به تواتر ثابت شده باشد، از كجا؟ | ||
ویرایش