گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
و اين كه بعضى از محدثين گفته اند كه: «اختلاف روايات در آياتى كه نقل شد، ضرر به جایى نمى رساند، چون اين روايات در اصل تحريف قرآن اتفاق دارند»، مردود و غلط است. چون اتفاق روايات مذكور در تحريف شدن قرآن، ضعف دلالت آن ها را جبران نمى كند و هر يك از آن ها، ديگرى را دفع مى كند.
و اين كه بعضى از محدثين گفته اند كه: «اختلاف روايات در آياتى كه نقل شد، ضرر به جایى نمى رساند، چون اين روايات در اصل تحريف قرآن اتفاق دارند»، مردود و غلط است. چون اتفاق روايات مذكور در تحريف شدن قرآن، ضعف دلالت آن ها را جبران نمى كند و هر يك از آن ها، ديگرى را دفع مى كند.
<span id='link110'><span>
<span id='link110'><span>
==دسيسه و جعل روايت دشمنان قرآن مخفى نماند! ==
و اما اين كه گفتيم دسيسه و جعل در روايات شايع شده، مطلبى است كه اگر كسى به روايات مربوط به خلقت و ايجاد و قصص انبياى سلف و امت هاى گذشته، و همچنين به اخبار وارده در تفاسير آيات و حوادث واقعه در صدر اسلام مراجعه نمايد، هيچ ترديدى در آن برايش باقى نمى ماند. چون بزرگترين چيزى كه از اسلام خواب را بر چشم دشمنان حرام كرده و ايشان حتى يك لحظه از خاموش كردن نور آن و كم فروغ كردن شعله فروزان آن و از بين بردن آثار آن از پاى نمى نشينند، قرآن كريم است.  
و اما اين كه گفتيم دسيسه و جعل در روايات شايع شده ، مطلبى است كه اگر كسى به روايات مربوط به خلقت و ايجاد و قصص انبياى سلف و امتهاى گذشته ، و همچنين به اخبار وارده در تفاسير آيات ، و حوادث واقعه در صدر اسلام مراجعه نمايد هيچ ترديدى ، در آن برايش باقى نمى ماند، چون بزرگترين چيزى كه از اسلام خواب را بر چشم دشمنان حرام كرده و ايشان حتى يك لحظه از خاموش كردن نور آن و كم فروغ كردن شعله فروزان آن و از بين بردن آثار آن از پاى نمى نشينند، قرآن كريم است.  


آرى قرآن كريم است كه كهفى منيع و ركنى شديد براى اسلام است . قلعه ايست كه جميع معارف دينى و سند زنده و جاويد نبوت و مواد دعوت در آن متحصن است. آرى ، دشمنان خوب فهميده بودند كه اگر بتوانند به قرآن دستبردى زنند و حجيت آن را مختل سازند، امر نبوت خاتم الانبياء بدون كمترين درد سرى باطل مى شود و شيرازه دين اسلام از هم مى گسلد و ديگر بر بناى اسلام سنگى روى سنگى قرار نمى گيرد.
آرى، قرآن كريم است كه كهفى منيع و ركنى شديد براى اسلام است. قلعه ای است كه جميع معارف دينى و سند زنده و جاويد نبوت و مواد دعوت در آن متحصن است. آرى، دشمنان خوب فهميده بودند كه اگر بتوانند به قرآن دستبردى زنند و حجيت آن را مختل سازند، امر نبوت خاتم الانبياء، بدون كمترين دردسرى باطل مى شود و شيرازۀ دين اسلام از هم مى گسلد و ديگر بر بناى اسلام، سنگى روى سنگى قرار نمى گيرد.


و عجب از اين گونه علماى دينى است كه در مقام استدلال بر تحريف شدن قرآن بر مى آيند و آنگاه به رواياتى كه به صحابه و يا به ائمه اهل بيت منسوب شده احتجاج مى كنند و هيچ فكر نمى كنند كه چه مى كنند. اگر حجيت قرآن باطل گردد، نبوت خاتم الانبياء باطل شده ، و معارف دينى لغو و بى اثر مى شود، و در چنين فرضى اين سخن به كجا ميرسد كه در فلان تاريخ مردى دعوى نبوت نموده و قرآنى به عنوان معجزه آورد،
و عجب از اين گونه علماى دينى است كه در مقام استدلال بر تحريف شدن قرآن بر مى آيند و آنگاه به رواياتى كه به صحابه و يا به ائمه اهل بيت منسوب شده، احتجاج مى كنند و هيچ فكر نمى كنند كه چه مى كنند. اگر حجيت قرآن باطل گردد، نبوت خاتم الانبياء باطل شده، و معارف دينى لغو و بى اثر مى شود، و در چنين فرضى، اين سخن به كجا می رسد كه در فلان تاريخ، مردى دعوى نبوت نموده و قرآنى به عنوان معجزه آورد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۶۶ </center>
خودش از دنيا رفت ، و قرآنش هم دستخورده شد، و از او چيزى باقى نماند مگر اجماع مؤمنين به وى، بر اينكه او به راستى پيغمبر بوده ، و قرآنش هم به راستى معجزه اى بر نبوت او بوده است ، و چون اجماع حجت است - زيرا همان پيغمبر آن را حجت قرار داده ، و يا از اجماع مجمعين كشف مى كنيم كه قول يكى از جانشينانش در آن هست - پس ‍ بايد نبوت او و قرآنش را قبول كنيم؟!
خودش از دنيا رفت، و قرآنش هم دست خورده شد، و از او چيزى باقى نماند، مگر اجماع مؤمنان به وى، بر اين كه او به راستى پيغمبر بوده، و قرآنش هم به راستى معجزه اى بر نبوت او بوده است. و چون اجماع حجت است - زيرا همان پيغمبر آن را حجت قرار داده، و يا از اجماع مجمعين كشف مى كنيم كه قول يكى از جانشينانش در آن هست - پس ‍ بايد نبوت او و قرآنش را قبول كنيم؟!


و كوتاه سخن ، احتمال دسيسه و جعل حديث كه احتمال قوى هم هست و شواهد و قرائن آن را تاييد مى كند، وقعى و اعتبارى براى روايات مذكور باقى نمى گذارد، و با در نظر گرفتن آن ، ديگر نه حجيت شرعى بر آن اخبار باقى مى ماند، و نه حجيت عقلانى ، حتى صحيح السندترين آنها هم از اعتبار ساقط مى گردد.
و كوتاه سخن: احتمال دسيسه و جعل حديث، كه احتمال قوى هم هست و شواهد و قرائن آن را تأييد مى كند - وقعى و اعتبارى براى روايات مذكور باقى نمى گذارد، و با در نظر گرفتن آن، ديگر نه حجيت شرعى بر آن اخبار باقى مى ماند، و نه حجيت عقلانى. حتى صحيح السندترين آن ها هم از اعتبار ساقط مى گردد.
زيرا حجيت سند، معنايش اين است كه رجال حديث دروغ عمدى نمى گويند، و اما اينكه فريب نمى خورند، و در اصول روايتى آنان هم دست برده نمى شود، ربطى به صحت سند ندارد.
زيرا حجيت سند، معنايش اين است كه رجال حديث دروغ عمدى نمى گويند، و اما اين كه فريب نمى خورند، و در اصول روايتى آنان هم دست برده نمى شود، ربطى به صحت سند ندارد.
<span id='link111'><span>
<span id='link111'><span>
==بررسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى! ==
==بررسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى! ==
و اما اينكه گفتيم روايات تحريف، آيات و سوره هايى را سواى قرآن اسم مى برد كه از نظر نظم و اسلوب هيچ شباهتى به نظم قرآن ندارد، دليلش مراجعه خود خواننده عزيز است كه اگر مراجعه كند به موارد بسيارى - از قبيل سوره خلع و سوره حفد كه به چند طريق از طرق اهل سنت روايت شده است - بر خواهد خورد، و به طور قطع گفتار ما را تصديق خواهد نمود، و ما اين دو سوره را در اينجا مى آوريم تا زحمت خواننده را كم كرده باشيم:
و اما اينكه گفتيم روايات تحريف، آيات و سوره هايى را سواى قرآن اسم مى برد كه از نظر نظم و اسلوب هيچ شباهتى به نظم قرآن ندارد، دليلش مراجعه خود خواننده عزيز است كه اگر مراجعه كند به موارد بسيارى - از قبيل سوره خلع و سوره حفد كه به چند طريق از طرق اهل سنت روايت شده است - بر خواهد خورد، و به طور قطع گفتار ما را تصديق خواهد نمود، و ما اين دو سوره را در اينجا مى آوريم تا زحمت خواننده را كم كرده باشيم:
۱۶٬۹۱۱

ویرایش