گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۰: خط ۸۰:
<span id='link105'><span>
<span id='link105'><span>


==رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند ==
==فصل دوم: رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف قرآن دلالت دارند ==


«'''فصل دوم'''»:
علاوه بر آنچه گذشت، اخبار بسيارى هم كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از طريق شيعه و سنى نقل شده كه فرموده: «در هنگام بروز فتنه ها و براى حل مشكلات به قرآن مراجعه كنيد»، دليل بر تحريف نشدن قرآن است.


علاوه بر آنچه گذشت اخبار بسيارى هم كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از طريق شيعه و سنى نقل شده كه فرموده: «در هنگام بروز فتنه ها و براى حل مشكلات به قرآن مراجعه كنيد» دليل بر تحريف نشدن قرآن است.
دليل ديگر آن، حديث شريف «ثقلين» است كه از طريق شيعه و سنّى، به حدّ تواتر نقل شده كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: «إنِّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَينِ كِتَابَ اللهِ وَ عِترَتِى أهلِ بَيتِى مَا إن تَمَسَّكتُم بِهِمَا لَن تَضِلُّوا بَعدِى أبَداً»:  


دليل ديگر آن حديث شريف ثقلين است كه از طريق شيعه و سنى به حد تواتر نقل شده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى اهل بيتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا: به درستى كه من در ميان شما دو چيز گرانقدر باقى مى گذارم : كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم مادام كه به آن دو تمسك جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد»، چون اگر بنا بود قرآن كريم دستخوش تحريف شود معنا نداشت آن جناب مردم را به كتابى دستخورده و تحريف شده ارجاع دهد و با اين شدت تاكيد بفرمايد «تا ابد هر وقت به آن دو تمسك جوييد گمراه نمى شويد».
«به درستى كه من در ميان شما دو چيز گرانقدر باقى مى گذارم: كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم، مادام كه به آن دو تمسك جوييد، هرگز گمراه نخواهيد شد». چون اگر بنا بود قرآن كريم دستخوش تحريف شود، معنا نداشت آن جناب، مردم را به كتابى دستخورده و تحريف شده ارجاع دهد و با اين شدت تأكيد بفرمايد «تا ابد هر وقت به آن دو تمسك جوييد، گمراه نمى شويد».


و همچنين اخبار بسيارى كه از طريق رسول خدا و ائمه اهل بيت (عليهم السلام) رسيده ، دستور داده اند اخبار و احاديثشان را به قرآن عرضه كنند، زيرا اگر كتاب الهى تحريف شده بود معنايى براى اين گونه اخبار نبود.  
و همچنين، اخبار بسيارى كه از طريق رسول خدا و ائمه اهل بيت «عليهم السلام» رسيده، دستور داده اند اخبار و احاديث شان را به قرآن عرضه كنند، زيرا اگر كتاب الهى تحريف شده بود، معنايى براى اين گونه اخبار نبود.  


و اين كه بعضى گفته اند مقصود از اين دستور تنها در اخبار فقهى است كه بايد عرضه به آيات احكام شود و ممكن است قبول كنيم كه آيات احكام تحريف نشده ، اما دليل بر اين نيست كه اصل قرآن تحريف نشده باشد صحيح نيست ، زيرا دستور مذكور مطلق است و زيرنويسى ندارد كه تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه كنيد، و اختصاص دادنش به اخبار فقهى تخصيص بدون مخصص است.
و اين كه بعضى گفته اند: «مقصود از اين دستور، تنها در اخبار فقهى است كه بايد به آيات احكام عرضه شود و ممكن است قبول كنيم كه آيات احكام تحريف نشده، اما دليل بر اين نيست كه اصل قرآن تحريف نشده باشد»، صحيح نيست. زيرا دستور مذكور، مطلق است و زيرنويسى ندارد كه تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه كنيد، و اختصاص دادنش به اخبار فقهى، تخصيص بدون مخصص است.


علاوه بر اين كه زبان اخبار عرضه به قرآن صريح و يا دست كم نزديك به صريح است در اينكه دستور عرضه مزبور به منظور تشخيص راست از دروغ و حق از باطل است،
علاوه بر اين كه زبان اخبار عرضه به قرآن صريح و يا دست كم نزديك به صريح است در اين كه دستور عرضه مزبور، به منظور تشخيص راست از دروغ و حق از باطل است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۵۶ </center>
و معلوم است كه اگر در روايات دسيسه و دستبردى شده باشد تنها در اخبار مربوط به فقه و احكام نبوده بلكه اگر دشمن داعى به دسيسه در اخبار داشته داعيش در اخبار مربوط به اصول و معارف اعتقادى و قصص انبياء و امم گذشته ، و همچنين اوصاف مبدأ و معاد قويتر و بيشتر بوده است.
و معلوم است كه اگر در روايات دسيسه و دستبردى شده باشد، تنها در اخبار مربوط به فقه و احكام نبوده، بلكه اگر دشمن داعى به دسيسه در اخبار داشته، داعی اش در اخبار مربوط به اصول و معارف اعتقادى و قصص انبياء و امم گذشته، و همچنين اوصاف مبدأ و معاد قوی تر و بيشتر بوده است.


و لذا مى بينيم روايات اسرائيلى كه يهود داخل در روايات ما كرده اند و همچنين نظائر آن غالبا در مسائل اعتقادى است نه فقهى.
و لذا مى بينيم روايات اسرائيلى كه يهود، در روايات ما داخل كرده اند و همچنين نظائر آن، غالبا در مسائل اعتقادى است، نه فقهى.


دليل ديگر عدم تحريف از نظر روايات ، رواياتى است كه در آنها خود امامان اهل بيت (عليهم السلام) آيات كريمه قرآن را در هر باب موافق و عين آنچه در اين قرآن موجود در عصر ماست قرائت كرده اند، حتى در آن روايات ، اخبار آحادى كه مى خواهند قرآن را تحريف شده معرفى كنند آيه را آنطور كه در قرآن عصر ماست تلاوت كرده اند و اين بهترين شاهد است بر اينكه مراد در بسيارى از آنها كه دارد آيه فلان جور نازل شده است تفسير بر حسب تنزيل و در مقابل بطن و تاويل است.
دليل ديگر عدم تحريف از نظر روايات، رواياتى است كه در آن ها، خود امامان اهل بيت «عليهم السلام» آيات كريمه قرآن را در هر باب موافق و عين آنچه در اين قرآن موجود در عصر ماست، قرائت كرده اند. حتى در آن روايات، اخبار آحادى كه مى خواهند قرآن را تحريف شده معرفى كنند، آيه را آن طور كه در قرآن عصر ماست، تلاوت كرده اند و اين، بهترين شاهد است بر اين كه مراد در بسيارى از آن ها كه دارد آيه فلان جور نازل شده است، تفسير بر حسب تنزيل و در مقابل بطن و تأويل است.


دليل ديگر، رواياتى است كه از امير المؤ منين و سائر ائمه معصومين (عليهم السلام) وارد شده كه قرآن موجود در دست مردم همان قرآنى است كه از ناحيه خدا نازل شده ، اگر چه غير آن قرآنى است كه على (عليه السلام) آن را به خط خود تنظيم نموده است ، و در زمان ابو بكر و همچنين در زمان عثمان كه به تنظيم و كتابت قرآن پرداختند آن حضرت را مشاركت ندادند. و از همين باب است اين كه به شيعيان خود فرموده اند: «اقرؤا كما قرء الناس: قرآن را همان طور كه مردم مى خوانند بخوانيد».
دليل ديگر، رواياتى است كه از اميرالمؤمنين و سائر ائمه معصومين «عليهم السلام» وارد شده كه قرآن موجود در دست مردم، همان قرآنى است كه از ناحيه خدا نازل شده، اگرچه غير آن قرآنى است كه على «عليه السلام» آن را به خط خود تنظيم نموده است، و در زمان ابوبكر و همچنين در زمان عثمان، كه به تنظيم و كتابت قرآن پرداختند، آن حضرت را مشاركت ندادند. و از همين باب است اين كه به شيعيان خود فرموده اند: «اقرَؤُا كَمَا قَرَءَ النَّاسُ: قرآن را همان طور كه مردم مى خوانند، بخوانيد».


و مقتضاى اين روايات اين است كه اگر در آن روايات ديگر آمده كه قرآن على (عليه السلام) مخالف قرآن موجود در دست مردم است معنايش اين است كه از نظر ترتيب بعضى سوره ها يا آيات تفاوت دارد، آن هم سوره يا آياتى كه بهم خوردن ترتيبش كمترين اثرى در اختلال معناى آن ندارد، و آن اوصافى را كه گفتيم خداوند قرآن را به اين اوصاف توصيف نموده از بين نمى برد.
و مقتضاى اين روايات، اين است كه: اگر در آن روايات ديگر آمده كه قرآن على «عليه السلام» مخالف قرآن موجود در دست مردم است، معنايش اين است كه از نظر ترتيب بعضى سوره ها يا آيات تفاوت دارد، آن هم سوره يا آياتى كه به هم خوردن ترتيبش، كمترين اثرى در اختلال معناى آن ندارد، و آن اوصافى را كه گفتيم خداوند قرآن را به اين اوصاف توصيف نموده، از بين نمى برد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۵۷ </center>
پس مجموع اين اخبار - هر چند كه مضامين آنها با يكديگر مختلف است - دلالت قطعى دارد بر اينكه قرآنى كه امروز در دست مردم است همان قرآنى است كه از ناحيه خداى تعالى بر خاتم انبياء (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده است ، بدون اينكه چيزى از اوصاف كريمه اش و آثار و بركاتش از بين رفته باشد.
پس مجموع اين اخبار - هرچند كه مضامين آن ها با يكديگر مختلف است - دلالت قطعى دارد بر اين كه قرآنى كه امروز در دست مردم است، همان قرآنى است كه از ناحيه خداى تعالى، بر خاتم انبياء «صلى الله عليه و آله و سلم» نازل شده است، بدون اين كه چيزى از اوصاف كريمه اش و آثار و بركاتش از بين رفته باشد.


<span id='link106'><span>
<span id='link106'><span>
«'''فصل سوم'''»:


==استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن ==
==استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن ==
۱۶٬۱۹۷

ویرایش