۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
مشركان در اين سخن خود، تأكيد هم داشته اند. زيرا با اين كه مى توانستند بگويند تو در اين تبديل آيه، افتراء بسته اى، چنين نگفتند، بلكه به صورت اسم فاعل - كه دلالت بر دوام و استمرار دارد - اداء كرده، گفتند: «تو افتراء زنى». تازه همين مطلب را باز طور ديگرى گفتند. يعنى با آوردن كلمۀ «إنَّمَا»، فهماندند كه جز افتراء زدن، كار ديگرى ندارى. | مشركان در اين سخن خود، تأكيد هم داشته اند. زيرا با اين كه مى توانستند بگويند تو در اين تبديل آيه، افتراء بسته اى، چنين نگفتند، بلكه به صورت اسم فاعل - كه دلالت بر دوام و استمرار دارد - اداء كرده، گفتند: «تو افتراء زنى». تازه همين مطلب را باز طور ديگرى گفتند. يعنى با آوردن كلمۀ «إنَّمَا»، فهماندند كه جز افتراء زدن، كار ديگرى ندارى. | ||
و باز براى بيشتر تأكيد كردن مطلب، گفتار خود را به صورت جمله اسميه آورده و او را «مفترى» خواندند، و منظورشان اين بود كه: او را در خصوص مسأله تبديل آيه، مفترى جلوه دهند. آن وقت از آن جایى كه خود آن جناب هميشه گوشزد كرده بود كه تمامى آيات قرآنش از ناحيه خدا است، نتيجه بگيرند كه پس تمامى حرف | و باز براى بيشتر تأكيد كردن مطلب، گفتار خود را به صورت جمله اسميه آورده و او را «مفترى» خواندند، و منظورشان اين بود كه: او را در خصوص مسأله تبديل آيه، مفترى جلوه دهند. آن وقت از آن جایى كه خود آن جناب هميشه گوشزد كرده بود كه تمامى آيات قرآنش از ناحيه خدا است، نتيجه بگيرند كه پس تمامى حرف هايش، افتراى به خداست. در نتيجه پس او جز افتراء، كار ديگر و حرف ديگرى ندارد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۹۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۹۸ </center> | ||
ویرایش