۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
==اشاره به حکمت مسأله نسخ و پاسخ به خرده گيرى مشركان، در آيه شريفه== | ==اشاره به حکمت مسأله نسخ و پاسخ به خرده گيرى مشركان، در آيه شريفه== | ||
«'''وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنت مُفْترِ بَلْ | «'''وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنت مُفْترِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ'''»: | ||
اين آيه، به مسأله نسخ و حكمت آن اشاره مى كند، و پاسخى است از تهمتى كه به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» مى زدند و از افترايى كه به خدا مى بستند. و ظاهر سياق آيات، اين است كه گويندگان اين حرف ها، مشركان بوده اند، هر چند كه يهوديان هم در انكار نسخ همان نظريه را دارند. احتمال هم دارد كه مشركان اين حرف را از ناحيه يهوديان الهام گرفته باشند. چون در باره نبوت نبى اكرم، خيلى به يهودی ها مراجعه مى كردند. | اين آيه، به مسأله نسخ و حكمت آن اشاره مى كند، و پاسخى است از تهمتى كه به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» مى زدند و از افترايى كه به خدا مى بستند. و ظاهر سياق آيات، اين است كه گويندگان اين حرف ها، مشركان بوده اند، هر چند كه يهوديان هم در انكار نسخ همان نظريه را دارند. احتمال هم دارد كه مشركان اين حرف را از ناحيه يهوديان الهام گرفته باشند. چون در باره نبوت نبى اكرم، خيلى به يهودی ها مراجعه مى كردند. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
«'''وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ '''» - راغب در مفردات گفته: «إبدال و تبديل و تبدّل و استبدال»، همه به معناى اين است كه چيزى را در جاى چيز ديگرى قرار دهى، و اين اعم از معناى كلمه «عوض» است. | «'''وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ '''» - راغب در مفردات گفته: «إبدال و تبديل و تبدّل و استبدال»، همه به معناى اين است كه چيزى را در جاى چيز ديگرى قرار دهى، و اين اعم از معناى كلمه «عوض» است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۹۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۹۷ </center> | ||
چون «عوض»، در معنايش اين نكته خوابيده كه آنچه مى گيرى، در مقابل آنچه مى دهى، ملك تو گردد، ولى «تبديل»، گاهى تغييرى را افاده مى كند كه بدلش به آدمى بر نگردد. مانند آيه «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَولاً غَيرَ الَّذِى قِيلَ لَهُم: آن هايى كه ستمگر بودند، حرف را به غير آنچه دستور يافته بودند، تبديل كردند». تا آن جا كه مى فرمايد: «فَمَن بَدَّلَهُ بَعدَ مَا سَمِعَهُ... : پس هر كس آن را بعد از آن كه شنيد، تبديل كند...». و نيز خداى تعالى فرموده: «وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ». و نيز فرموده: «وَ بَدَّلنَاهُم بِجَنَّتَيهِم جَنَّتَين». و نيز فرموده: «ثُمَّ بَدَّلنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ | چون «عوض»، در معنايش اين نكته خوابيده كه آنچه مى گيرى، در مقابل آنچه مى دهى، ملك تو گردد، ولى «تبديل»، گاهى تغييرى را افاده مى كند كه بدلش به آدمى بر نگردد. مانند آيه «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَولاً غَيرَ الَّذِى قِيلَ لَهُم: آن هايى كه ستمگر بودند، حرف را به غير آنچه دستور يافته بودند، تبديل كردند». | ||
تا آن جا كه مى فرمايد: «فَمَن بَدَّلَهُ بَعدَ مَا سَمِعَهُ... : پس هر كس آن را بعد از آن كه شنيد، تبديل كند...». و نيز خداى تعالى فرموده: «وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ». و نيز فرموده: «وَ بَدَّلنَاهُم بِجَنَّتَيهِم جَنَّتَين». و نيز فرموده: «ثُمَّ بَدَّلنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ». اين بود كلام مورد حاجت ما از راغب. | |||
پس «تبديل»، به معناى تغيير، مخالف با تبديل به معناى معروفش است. زيرا در «تبديل» به معنى تغيير، مفعول اول ماخوذ و مطلوب است، به خلاف «تبديل» به معناى معروف. پس در جمله «وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ»، معنا اين است كه: ما آيه دومى را به جاى آيه اولى بگذاريم و آن را باقى بداريم. چون مطلوب است. | پس «تبديل»، به معناى تغيير، مخالف با تبديل به معناى معروفش است. زيرا در «تبديل» به معنى تغيير، مفعول اول ماخوذ و مطلوب است، به خلاف «تبديل» به معناى معروف. پس در جمله «وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ»، معنا اين است كه: ما آيه دومى را به جاى آيه اولى بگذاريم و آن را باقى بداريم. چون مطلوب است. |
ویرایش