گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
از آن جايى كه اين نصرت و فتح، اذلال خداى تعالى نسبت به شرك، و اعزاز توحيد است، و به عبارتى ديگر، اين نصرت و فتح، ابطال باطل و احقاق حق بود؛ مناسب بود كه از جهت اوّل، سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوّم - كه نعمت بزرگى است - سخن از حمد و ثناى او برود. و به همين جهت، به آن جناب دستور داد تا خدا را با «حمد» تسبيح گويد.
از آن جايى كه اين نصرت و فتح، اذلال خداى تعالى نسبت به شرك، و اعزاز توحيد است، و به عبارتى ديگر، اين نصرت و فتح، ابطال باطل و احقاق حق بود؛ مناسب بود كه از جهت اوّل، سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوّم - كه نعمت بزرگى است - سخن از حمد و ثناى او برود. و به همين جهت، به آن جناب دستور داد تا خدا را با «حمد» تسبيح گويد.


البتّه در اين ميان، وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه: حقّ خداى عزّوجلّ - كه ربّ عالَم است - بر بنده اش اين است كه: او را با صفات كمالش ذكر كند و همواره به ياد نقص و حاجت خود بيفتد. و چون فتح مكّه باعث شد رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» از گرفتاری هايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت، فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا - كه تسبيح اوست - و جمالش - كه حمد اوست - و نقص و حاجت خودش - كه استغفار است - بپردازد.  
البتّه در اين ميان، وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه:  
 
حقّ خداى عزّوجلّ - كه ربّ عالَم است - بر بنده اش اين است كه: او را با صفات كمالش ذكر كند و همواره به ياد نقص و حاجت خود بيفتد. و چون فتح مكّه باعث شد رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» از گرفتاری هايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت، فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا - كه تسبيح اوست - و جمالش - كه حمد اوست - و نقص و حاجت خودش - كه استغفار است - بپردازد.  


و معناى «استغفار» در مثل رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است. چون احتياج به مغفرت از نظر بقا، عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است. (دقّت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب، تكميل شكرگزارى است. و ما در آخر جلد ششم اين كتاب، گفتارى در معناى «آمرزش گناه» گذرانديم.
و معناى «استغفار» در مثل رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است. چون احتياج به مغفرت از نظر بقا، عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است. (دقّت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب، تكميل شكرگزارى است. و ما در آخر جلد ششم اين كتاب، گفتارى در معناى «آمرزش گناه» گذرانديم.


* «'''إنّه كَانَ توابّاً'''»:
«'''إنّه كَانَ توابّاً'''»:


اين جمله، دستور به استغفار را تعليل مى كند و در عين حال، تشويق و تأكيد هم هست.
اين جمله، دستور به استغفار را تعليل مى كند و در عين حال، تشويق و تأكيد هم هست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۵۳ </center>
* بحث روایى:
<span id='link456'><span>
<span id='link456'><span>


۱۶٬۸۸۰

ویرایش