گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۵: خط ۹۵:
<span id='link127'><span>
<span id='link127'><span>


==وجه تعليم به حيوانات در آيه شريفه ==
'''سوم اين كه:''' آيه شريفه، علم را به تمامى نامبردگان، يعنى همه كسانى كه در آسمان ها و زمين اند و مرغان صف زن عموميت داده، براى حيوانات هم علم قائل شده است، و در تفسير آيه: «وَ إن مِن شَئٍ إلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَلَكِن لَا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم»، بحثى در اين باره گذشت و تتمۀ گفتار در اين بحث، در تفسير سوره «حم سجده»، به زودى خواهد آمد، إن شاء الله.
سوم اين كه: آيه شريفه علم را به تمامى نامبردگان يعنى همه كسانى كه در آسمان ها و زمينند و مرغان صف زن عموميت داده براى حيوانات هم علم قائل شده است، و در تفسير آيه «و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم»، بحثى در اين باره گذشت و تتمه گفتار در اين بحث در تفسير سوره حم سجده به زودى خواهد آمد ان شاء الله.


و اين كه بعضى گفته اند كه: ضمير در جمله «قد علم» به خدا بر مى گردد، نه به نامبردگان در آيه، صحيح نيست ، زيرا سياق و مخصوصا جمله بعد از آن كه مى فرمايد: «و اللّه
و اين كه بعضى گفته اند كه: ضمير در جملۀ «قَد عَلِمَ» به خدا بر مى گردد، نه به نامبردگان در آيه، صحيح نيست. زيرا سياق و مخصوصا جمله بعد از آن كه مى فرمايد: «وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفعَلُون» - و خدا دانا است به آنچه مى كنند - با اين نظريه نمى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸۷ </center>
عليم بما يفعلون» - و خدا دانا است به آنچه مى كنند با اين نظريه نمى سازد.


نظير اين حرف در نادرستى ، قول بعضى ديگر است كه گفته اند: «اگر علم را به همه نامبردگان در آيه نسبت داده از باب مجاز، و غير عالم را به منزله عالم گرفتن است. به خاطر اينكه بيشتر دلالت كند بر تسبيح و تنزيه خدا.
نظير اين حرف در نادرستى، قول بعضى ديگر است كه گفته اند: «اگر علم را به همه نامبردگان در آيه نسبت داده، از باب مجاز، و غير عالِم را به منزله عالِم گرفتن است. به خاطر اين كه بيشتر دلالت كند بر تسبيح و تنزيه خدا.
<span id='link128'><span>
<span id='link128'><span>
==وجه اختصاص تسبيح از ميان همه صفات كماليه خدا ==
==وجه اختصاص تسبيح از ميان همه صفات كماليه خدا ==
چهارم اينكه : در آيه شريفه تنها تسبيح را كه از صفات جلال خدا است ذكر كرده ، با اينكه موجودات عالم تنها به منزه بودن خدا دلالت ندارند، بلكه به همه صفات كماليه اش نيز دلالت دارند، و در نتيجه جا داشت تحميد را هم ذكر مى كرد، همچنان كه در آيه «و ان من شى ء الا يسبح بحمده»، هم تسبيح را كه مربوط به جلال خدا است و هم حمد را كه مربوط به كمال او است ذكر كرده .
چهارم اينكه : در آيه شريفه تنها تسبيح را كه از صفات جلال خدا است ذكر كرده ، با اينكه موجودات عالم تنها به منزه بودن خدا دلالت ندارند، بلكه به همه صفات كماليه اش نيز دلالت دارند، و در نتيجه جا داشت تحميد را هم ذكر مى كرد، همچنان كه در آيه «و ان من شى ء الا يسبح بحمده»، هم تسبيح را كه مربوط به جلال خدا است و هم حمد را كه مربوط به كمال او است ذكر كرده .
۱۷٬۰۵۲

ویرایش