۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
==اشاره به نعمت باد و آب باران == | ==اشاره به نعمت باد و آب باران == | ||
«'''وَ هُوَ الَّذِى أَرْسلَ الرِّيَاحَ بُشرَا بَينَ يَدَى رَحْمَتِهِ وَ أَنزَلْنَا مِنَ | «'''وَ هُوَ الَّذِى أَرْسلَ الرِّيَاحَ بُشرَا بَينَ يَدَى رَحْمَتِهِ وَ أَنزَلْنَا مِنَ السّمَاءِ مَاءً طهُوراً'''»: | ||
كلمۀ «بُشر» - به ضمه باء و سكون شين - مخفف «بُشُر» - به دو ضمه - است كه جمع «بشور»، به معناى «مبشّر» است و معناى آيه، اين است كه: خداى تعالى، كسى است كه بادها را مى فرستد تا قبل از آمدن رحمتش (باران)، بشارت آن را بياورد. | |||
و مقصود از | و مقصود از «سَمَاء» در جملۀ «و از سماء آبى طهور نازل كرديم»، جهت بالا است كه همان جوّ بالاى زمين است، و «مَاء طَهُور»، به معناى نهايت درجه پاكى است كه هم خودش طاهر است و هم طاهر كننده غير خودش مى باشد. چرك ها و كثافات را مى برد و رفع حدث مى كند. بنابراين، كلمۀ «طَهُور»، به طورى كه ديگران هم گفته اند، صيغۀ مبالغه است. | ||
«'''لِّنُحْيِىَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتاً وَ نُسقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَاماً وَ أَنَاسىَّ كثِيراً'''»: | «'''لِّنُحْيِىَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتاً وَ نُسقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَاماً وَ أَنَاسىَّ كثِيراً'''»: | ||
كلمۀ «بلده»، معروف است، ولى بعضى گفته اند: مراد از آن، مطلق مكان است، همچنان كه در آيه «وَ البَلَدُ الطَّيِّب يَخرُجُ نَبَاتُهُ بِإذنِ رَبِّه»، همين معنا منظور است و به همين جهت، وقتى براى كلمه «بَلَد» صفت مى آورد، مذكر (ميت) مى آورد، نه مؤنث (ميته)، و اين به اعتبار معناى منظور از كلمه مى باشد كه مكان است. زيرا اگر معناى مكان منظور نبود، بلكه معناى شهر منظور بود، بايد صفتش را مؤنث مى آورد و مى فرمود: «بَلدَة مَيتَة». | |||
و مكان | و مكان ميت، آن سرزمينى است كه گياه نروياند، و احياى آن، به همين است كه با فرستادن باران، سبز و خرمش كند، و كلمۀ «أناسىّ»، جمع انسان است، و معناى آيه روشن است. | ||
حال شامل شدن مرگ بر زمين و احتياج چارپايان و | حال شامل شدن مرگ بر زمين و احتياج چارپايان و انسان ها به آب و نازل كردن آب پاك كننده از آسمان و زنده كردن زمين مُرده را با آن و سيراب كردن چارپايان و انسان هاى بسيار، حال همان گستردن سايه است، و سپس قرار دادن آفتاب را، دليل بر آن و سپس از بين بردنش به وسيله آفتاب، كه بيانش گذشت. | ||
«'''وَ لَقَدْ | «'''وَ لَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى أَكثرُ النَّاسِ إِلا كُفُوراً'''»: | ||
از ظاهر اتصال آيه به | از ظاهر اتصال آيه به ماقبل بر مى آيد كه ضمير در «صَرَّفنَاهُ» به كلمۀ «ماء» بر می گردد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۱۵ </center> | ||
بنابراين، معناى تصريف آب در ميان مردم، اين است كه يك بار از قومى گرفته، به قومى ديگر بدهد و بار ديگر، از همان قوم نيز گرفته، به اولى بدهد. در نتيجه، يكسره باران را بر يك قوم نباراند و با با راندن دائمى هلاكشان نكند. و نيز آن را از قومى ديگر به كلّى قطع نكند و در نتيجه از تشنگى هلاك نسازد، بلكه آن را در ميان اقوام بگرداند، تا هر قومى، نصيب خود را از آن، به مقدارى كه مصلحت است، بگيرند و از آن بهره مند شوند. | |||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: مراد از «تصريف آب»، گرداندن و بردن آن از اين جا به آن جا است. | ||
جملۀ «لِيَذَّكَّرُوا فَأبَى أكثَرُ النَّاس إلّا كُفُوراً»، تعليل و بيان دليل تصريف است، و معنايش اين است كه سوگند مى خورم كه ما آب را در ميان مردم جا به جا نكرديم، مگر براى اين كه متذكر شوند و شكر به جاى آرند، ولى بيشتر مردم از اداى شكر نعمت هاى ما، خوددارى كردند. | |||
«'''وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا | «'''وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِى كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيراً'''»: | ||
يعنى اگر مى خواستيم به هر قريه | يعنى: اگر مى خواستيم به هر قريه اى، رسول و نذيرى بفرستيم كه هر يك، مردم قريه خود را انذار نموده، رسالت ما را ابلاغ كند، مى فرستاديم، ليكن اين كار را نكرديم و به خاطر مقام ارجمند و منزلت عظيمى كه تو نزد ما دارى، تو را به سوى تمامى قريه هاى عالَم، «نذير» و «رسول» فرستاديم. مفسران، اين جمله را، اين طور تفسير كرده اند. و آيه بعدى هم، خالى از تأييد آن نيست، علاوه بر اين، با آن وجهى كه ما براى اتصال آيات آورديم، نيز مناسب تر است. | ||
ممكن هم | ممكن هم هست، مراد اين باشد كه ما قادريم بر اين كه در هر قريه اى، رسولى مبعوث كنيم و اگر اين كار را نكرديم و تنها تو را اختيار نموديم، به خاطر مصلحتى بود. | ||
<span id='link210'><span> | <span id='link210'><span> | ||
==مقصود از اينكه فرمود با قرآن با دشمنان جهاد كن (جاهدهم به جهادا كبيرا) == | ==مقصود از اينكه فرمود با قرآن با دشمنان جهاد كن (جاهدهم به جهادا كبيرا) == | ||
اين جمله متفرع است بر معناى آيه قبلى و ضمير «'''به '''» به شهادت سياق آيات ، به قرآن بر مى گردد و كلمه «'''مجاهده '''» و نيز «'''جهاد'''» به معناى جد و جهد و به كار بردن نهايت نيرو در دفع دشمن است . و چون گفتيم ضمير به قرآن بر مى گردد معنا اين مى شود كه : با قرآن با دشمنان جهاد كن ، يعنى قرآن را بر آنان بخوان و معارف و حقايق آن را بر ايشان بيان كن و حجت را بر ايشان تمام نما. | اين جمله متفرع است بر معناى آيه قبلى و ضمير «'''به '''» به شهادت سياق آيات ، به قرآن بر مى گردد و كلمه «'''مجاهده '''» و نيز «'''جهاد'''» به معناى جد و جهد و به كار بردن نهايت نيرو در دفع دشمن است . و چون گفتيم ضمير به قرآن بر مى گردد معنا اين مى شود كه : با قرآن با دشمنان جهاد كن ، يعنى قرآن را بر آنان بخوان و معارف و حقايق آن را بر ايشان بيان كن و حجت را بر ايشان تمام نما. |
ویرایش