۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
<span id='link174'><span> | <span id='link174'><span> | ||
==طرح يك | ==پاسخ به طرح يك اشكال، در ارتباط با مشيت مطلق اهل بهشت == | ||
اين را گفتيم تا روشن گردد كه | اين را گفتيم تا روشن گردد كه هرچند به حكم آيه مورد بحث، اهل بهشت داراى مشيت مطلق اند، هرچه بخواهند به ايشان داده مى شود، وليكن در عين حال، نمى خواهند مگر چيزى را كه مايه رضا و خوشنودى پروردگارشان باشد. | ||
و با اين | و با اين بيان، اشكالى كه به طور كلى به آيات ناطقه به اطلاق مشيت شده - مانند آيه مورد بحث - جواب داده مى شود، و آن اشكال اين است كه: | ||
و | ممكن است اهل بهشت، معصيت و عمل زشت و كار لغو را دوست بدارند، و يا كارى و چيزى را دوست بدارند كه باعث آزار سايرين باشد، و يا بخواهند افراد مخلّد در آتش را نجات دهند، و يا بخواهند به مقامات انبياء و مخلصين از اولياء و هر كس كه مافوق ايشان است، برسند. | ||
و جوابش اين شد كه: چگونه چنين اطلاقى از اين گونه آيات به دست مى آيد، با اين كه خود خداى تعالى، در خطاب به متقين فرموده: «يَا أيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ * ارجِعِى إلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرضِيَّةً *فَادخُلِى فِى عِبَادِى * وَ ادخُلِى جَنَّتِى». | |||
«''' | زيرا به حكم اين آيه، اهل بهشت به چيزى راضى و علاقمند مى شوند كه خدا نيز، بدان راضى باشد. | ||
آرى، آنان نمى خواهند مگر آنچه را كه مايه خوشنودى خداست. پس هيچ وقت اشتهاى معصيت و كار زشت و شنيع، و كار لغو نمى كنند: «لَا يَسمَعُون فِيهَا لَغواً وَ لَا كِذَّاباً». | |||
و نيز، هرگز از چيزى كه مايه ناراحتى ديگران است، خوششان نمى آيد. و نيز، هرگز نمى خواهند كه عذاب از اهل جهنم (كه خدا عذاب آنان را خواسته)، برداشته شود، و هرگز آرزو نمى كنند كه مقام بالاتر از خود را داشته باشند. چون آنچه كه خود دارند، خدا برايشان پسنديده و آنان، بدان راضی اند، و آنچه خدا دوست مى دارد، دوست مى دارند. | |||
«'''كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعداً مَسئُولاً'''» - يعنى: اين وعده اى كه به متقين داده شد، وعده اى است بر عهده پروردگارت، و بر حضرتش عزّوجلّ واجب است كه به وعده خود وفا كند. و اگر خدا وفاى به اين وعده را بر خود واجب كرده، به خاطر همان قضايى است كه گفتيم از روز ازل رانده بود، و در امثال آيه: «وَ إنَّ لِلمُتَّقِينَ لَحُسنَ مَآبٍ * جَنَّاتِ عَدنٍ ... * هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَومِ الحِسَاب» از آن خبر داد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۶۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۶۲ </center> | ||
و اگر وعده خود را | و اگر وعده خود را با وصف «مَسئُولاً: درخواست شده» توصيف كرد، به اين جهت بود كه متقين از پروردگار خود با زبان حال و استعداد، آن را خواسته بودند، و يا با زبان قال و دعاهاى خود از درگاه پروردگارشان مسألت نموده بودند، و يا بدين جهت بود كه ملائكه اين درخواست را براى متقين كرده اند. همچنان كه قرآن كريم، درخواست ملائكه را چنين حكايت مى كند: «رَبَّنَا وَ أدخِلهُم جَنَّاتِ عَدنٍ»، و يا آن كه جهت آن، همه اين درخواست ها بوده. | ||
مرحوم | مرحوم طبرسى، در آيه مورد بحث گفته: جملۀ «كَانَت لَهُم جَزَاءً وَ مَصِيراً»، حال از ضمير «جنّت» است، كه در جملۀ «وُعِدَ المُتَّقُونَ» در تقدير است. و جملۀ «لَهُم فِيهَا مَا يَشَاءُون»، حال از «متقون» است. و تجزيه اى كه وى كرده، از تجزيه ساير مفسران بهتر است، كه گفته اند هر دو جمله استينافى و ابتدايى، و در مقام تعليل و به منزله جواب از سؤال مقدر است. | ||
«'''وَ يَوْمَ يَحْشرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ...'''»: | «'''وَ يَوْمَ يَحْشرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ...'''»: | ||
ضميرهاى جمع | ضميرهاى جمع چهارگانه، همه به كفار بر مى گردد و مراد از «آنچه مى پرستند»، ملائكه و معبودهاى بشرى و بت ها است، اگر چنانچه كلمۀ «مَا» را اعم از غير ذوى العقول و ذوى العقول بدانيم. و اگر مختص غير ذوى العقول بدانيم، تنها شامل بت ها مى شود. | ||
و | و مشارٌ إليه به اشاره «هَؤُلَاء» در جملۀ «عِبَادِى هَؤُلَاء» كفارند، و معناى آيه روشن است. | ||
<span id='link175'><span> | <span id='link175'><span> | ||
==پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟ == | ==پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟ == | ||
«'''قَالُوا سبْحَنَك مَا كانَ يَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِك مِنْ أَوْلِيَاءَ...قَوْمَا بُوراً'''»: | «'''قَالُوا سبْحَنَك مَا كانَ يَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِك مِنْ أَوْلِيَاءَ...قَوْمَا بُوراً'''»: |
ویرایش