۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
مؤلف: اين روايت، نكته اى جالب و لطيف را از آيه شريفه استفاده كرده. | مؤلف: اين روايت، نكته اى جالب و لطيف را از آيه شريفه استفاده كرده. | ||
<span id='link300'><span> | <span id='link300'><span> | ||
==رواياتی درباره نزول آيه تطهير، درباره پنج تن == | ==رواياتی درباره نزول آيه تطهير، درباره پنج تن آل عبا «ع»== | ||
و در الدر المنثور است كه طبرانى، از «أُمّ سلمه» روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به فاطمه فرمود: همسرت و دو پسرانت را نزدم حاضر كن. | و در الدر المنثور است كه طبرانى، از «أُمّ سلمه» روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به فاطمه فرمود: همسرت و دو پسرانت را نزدم حاضر كن. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
<span id='link301'><span> | <span id='link301'><span> | ||
و در همان كتاب است : | و در همان كتاب است كه: ابن مردويه، از أُمّ سلمه روايت كرده كه گفت: آيه «إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً» در خانه من نازل شد، و در خانه هفت نفر بودند: جبرئيل، ميكائيل، على، فاطمه، حسن و حسين، و من كه دمِ در ايستاده بودم. عرضه داشتم: يا رسول الله! آيا من از اهل بيت نيستم؟ فرمود: تو عاقبت به خيرى، تو از همسران پيغمبرى. | ||
پس رسول خدا | باز، در همان كتاب است كه ابن جرير، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم و طبرانى، و ابن مردويه، همگى از أُمّ سلمه، همسر رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» روايت كرده اند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، در خانه او عبايى بافت خيبر، به روى خود كشيده و خوابيده بود، كه فاطمه از در، در آمد، در حالى كه ظرفى غذا با خود آورده بود. | ||
رسول خدا فرمود: همسرت و دو پسرانت حسن و حسين را صدا بزن. فاطمه برگشت و ايشان را با خود بياورد. در همان بين كه داشتند آن غذا را مى خوردند، اين آيه نازل شد: «إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً». | |||
پس رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، زيادى جامه اى كه داشت، بر سر آنان كشيد، آنگاه دست خود را از زير كسا بيرون آورد، به آسمان اشاره كرد و عرضه داشت: «بار الها! اين ها، اهل بيت من و خاصّگان من هستند. پس پليدى را از ايشان ببر، و تطهيرشان كن»! و اين كلام را سه بار تكرار كرد. | |||
أُمّ سلمه مى گويد: من سر خود را در زير جامه بردم و عرضه داشتم: يا رسول الله! من هم با شمايم؟ حضرت دو بار فرمود: «تو عاقبت به خيرى»! | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۷۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۷۵ </center> | ||
مؤلف: اين حديث را، صاحب غاية المرام، از عبدالله، پسر احمد بن حنبل، به سه طريق از أُمّ سلمه نقل كرده، و همچنين تفسير ثعلبى نيز، آن را روايت كرده است. | |||
و در همان كتاب است كه ابن | |||
و در همان كتاب است كه ابن مردويه، و خطيب، از ابوسعيد خدرى روايت كرده كه گفت: روزى كه نوبت أُمّ سلمه بود و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در خانه او قرار داشت، جبرئيل بر آن جناب نازل شد، و آيه «إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً» را نازل كرد. | |||
و نيز در آن كتاب آمده كه ترمذى (وى حديث را صحيح دانسته )، و ابن جرير، ابن منذر، و حاكم (وى نيز حديث را صحيح دانسته )، و ابن مردويه | ابوسعيد سپس مى گويد: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، حسن و حسين و على و فاطمه را خواست. بعد از آن كه نزدش حاضر شدند، ايشان را به خود چسبانيد، و جامه اى رويشان افكند، و اين در حالى بود كه أُمّ سلمه در پشت پرده قرار داشت. آنگاه گفت: | ||
و در | |||
«بار الها! اينان، اهل بيت من اند. پروردگارا! پليدى را از ايشان ببر، و آن طور كه خودت مى دانى پاكشان كن». أُمّ سلمه گفت: اى پيغمبر خدا! آيا من نيز با ايشان هستم؟ حضرت فرمود: تو جاى خود دارى، و عاقبتت به خير است. | |||
باز، در آن كتاب آمده كه ابن جرير، و ابن ابى حاتم و طبرانى، از ابوسعيد خدرى روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: آيه «إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً»، درباره پنج نفر نازل شد: من، على، فاطمه، حسن و حسين. | |||
مؤلف: اين روايت را، صاحب غاية المرام نيز، از تفسير ثعلبى نقل كرده. | |||
و نيز در آن كتاب آمده كه ترمذى (وى حديث را صحيح دانسته)، و ابن جرير، ابن منذر، و حاكم (وى نيز حديث را صحيح دانسته)، و ابن مردويه و بيهقى، در سنن خود، از چند طريق از أُمّ سلمه روايت كرده اند كه گفت: آيه «إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً»، در خانه من نازل شد و آن روز در خانه من، فاطمه، على، حسن و حسين بودند، كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، ايشان را با عبايى پوشانيد. آنگاه گفت: «خدايا! اين هايند اهل بيت من، پس پليدى را از ايشان ببر، و پاكشان گردان». | |||
و در غاية المرام، از حميدى روايت كرده كه گفت: شصت و چهارمين حديث مُتفقٌ عليه، از احاديث بخارى و مسلم، از مسند عايشه، از مصعب بن شيبه، از صفيه دختر شيبه، از عايشه اين حديث است كه گفت: روزى صبح رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از اتاق بيرون شد، در حالى كه بر تن خود مرط مرحل، از مو و رنگ سياه داشت. در اين هنگام، حسن بن على «عليه السلام» وارد شد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۷۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۷۶ </center> | ||
رسول خدا | رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، او را داخل جامه برد. پس از او حسين آمد، او را هم داخل كرد. سپس فاطمه آمد، او را هم درون برد. در آخر على آمد، او را نيز داخل برد. آنگاه فرمود: «إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً». | ||
مؤلف: اين حديث، به طرق مختلفه از عايشه روايت شده. | |||
<span id='link302'><span> | <span id='link302'><span> | ||
ویرایش