گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
<span id='link254'><span>
<span id='link254'><span>


==بحث روايتى ==
==بحث روايتى: (رواياتى ذيل آيات گذشته)==
رواياتى دز ذيل آيه ((تتجافى جنوبهم عن المضاجع (( و ((فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين ...((
در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، در معناى آيه: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُم عَنِ المَضَاجِعِ» فرمود:  
در الدر المنثور است كه ابن مردويه ، از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در معناى آيه ((تتجافى جنوبهم عن المضاجع ((، فرمود: اينان كسانى هستند كه قبل از عشاء نمى خوابند، خداى تعالى ثنايشان گفته ، از آن به بعد صحابه از رفتن در بستر خواب خوددارى مى كردند، مبادا خواب بر چشم آنان غلبه كند، پس وقت عشاء عبارت است از آن هنگامى كه هنوز بچه ها به خواب نرفته ، و بزرگسالان كسل نشده باشند
 
اينان، كسانى هستند كه قبل از عشاء نمى خوابند. خداى تعالى ثنايشان گفته. از آن به بعد، صحابه از رفتن در بستر خواب خوددارى مى كردند، مبادا خواب بر چشم آنان غلبه كند. پس وقت «عشاء»، عبارت است از آن هنگامى كه هنوز بچه ها به خواب نرفته، و بزرگسالان كسل نشده باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۳ </center>
مؤ لف : اين روايت را الدر المنثور به چند طريق ديگر كه بعضى سندش تمام و بعضى ناتمام است نقل كرده ، و صدر آن را شيخ طوسى - رحمه الله - در امالى به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) در ذيل همين آيه آورده ، چيزى كه هست عبارتش چنين است : صحابه ديگر نمى خوابيدند، مگر اينكه نماز عشاء را مى خواندند
مؤلف: اين روايت را، الدر المنثور، به چند طريق ديگر، كه بعضى سندش تمام و بعضى ناتمام است، نقل كرده، و صدر آن را، شيخ طوسى - رحمه الله - در امالى، به سند خود، از امام صادق «عليه السلام»، در ذيل همين آيه آورده. چيزى كه هست، عبارتش چنين است: صحابه ديگر نمى خوابيدند، مگر اين كه نماز عشاء را مى خواندند.
 
و در كافى، به سند خود، از سليمان بن خالد، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: مى خواهى تو را خبر دهم از اصل و فرع و بلندى مقام اسلام؟ عرضه داشتم: بله، فدايت شوم! فرمود: اصل آن نماز، و فرعش زكات، و مقام بلندش، جهاد است.


و در كافى به سند خود از سليمان بن خالد از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: مى خواهى تو را خبر دهم از اصل و فرع و بلندى مقام اسلام ؟ عرضه داشتم : بله ، فدايت شوم ، فرمود: اصل آن نماز، و فرعش زكات ، و مقام بلندش جهاد است
آنگاه فرمود: اگر بخواهى تو را از ابواب خير خبر مى دهم. عرضه داشتم: بفرماييد، فدايت شوم!


آنگاه فرمود: اگر بخواهى تو را از ابواب خير خبر مى دهم ، عرضه داشتم : بفرماييد، فدايت شوم ، فرمود: روزه سپر از آتش دوزخ ، و صدقه از بين برنده خطايا، و نماز در دل شب ياد آورنده خدا است ، آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: ((تتجافى جنوبهم عن المضاجع ((
فرمود: روزه، سپر از آتش دوزخ، و صدقه از بين برنده خطايا، و نماز در دل شب، ياد آورنده خدا است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُم عَنِ المَضَاجِعِ».


مؤ لف : اين معنا را برقى نيز در محاسن به سند خود از على بن عبد العزيز از امام صادق (عليه السلام ) و در مجمع البيان از واحدى به سند خود از معاذ بن جبل ، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و در الدر المنثور از ترمذى و نسائى و ابن ماجه ، و ديگران از معاذ از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند
مؤلف: اين معنا را برقى نيز، در محاسن، به سند خود، از على بن عبدالعزيز، از امام صادق «عليه السلام»، و در مجمع البيان، از واحدى، به سند خود، از معاذ بن جبل، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، و در الدر المنثور، از ترمذى و نسائى و ابن ماجه و ديگران، از معاذ، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» روايت كرده اند.


و در الدر المنثور است كه ابن جرير از مجاهد روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مساله شب زنده دارى را براى ما مى گفت ، ديدگانش پر از اشك شد، بطورى كه اشك از ديدگانش فرو ريخت ، و همى خواند: ((تتجافى جنوبهم عن المضاجع ((
و در الدر المنثور است كه ابن جرير، از مجاهد روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، مسأله شب زنده دارى را براى ما مى گفت، ديدگانش پر از اشك شد، به طورى كه اشك از ديدگانش فرو ريخت، و همى خواند: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُم عَنِ المَضَاجِعِ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۴ </center>
و نيز در همان كتاب آمده كه ابن ابى شيبه ، احمد، مسلم ، طبرانى ، ابن جرير، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - و ابن مردويه ، و محمد بن نصر در كتاب صلوه ، از طريق ابى صخر، از ابى حازم از سهل بن سعد، روايت كرده اند، كه گفت در جمعى كه نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشسته بوديم ، و ايشان اوصاف بهشت را برايمان مى گفت ، صحبت بدين جا كشيد كه در بهشت نعمتهايى هست كه نه هيچ چشمى ديده و نه هيچ گوشى شنيده و نه به قلب كسى خطور كرده ، آنگاه اين آيه را تا آخر آيه بعدى اش تلاوت كرد: ((تتجافى جنوبهم عن المضاجع ((
و نيز، در همان كتاب آمده كه ابن ابى شيبه، احمد، مسلم، طبرانى، ابن جرير، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - و ابن مردويه، و محمد بن نصر، در كتاب صلوة، از طريق ابى صخر، از ابى حازم، از سهل بن سعد، روايت كرده اند، كه گفت:
 
در جمعى كه نزد رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نشسته بوديم، و ايشان اوصاف بهشت را برايمان مى گفت، صحبت بدين جا كشيد كه در بهشت، نعمت هايى هست كه نه هيچ چشمى ديده و نه هيچ گوشى شنيده و نه به قلب كسى خطور كرده. آنگاه اين آيه را تا آخر آيه بعدى اش تلاوت كرد: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُم عَنِ المَضَاجِعِ».
<span id='link255'><span>
<span id='link255'><span>
==رواياتى در عظمت نماز شب و فضيلت شب و روز جمعه ==
==رواياتى در عظمت نماز شب و فضيلت شب و روز جمعه ==
و در مجمع البيان گفته : از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: هيچ حسنه اى نيست مگر آنكه ثوابى براى آن بيان شده ، مگر نماز شب ، كه خداى عز و جل ثواب آن را بيان نكرده و به خاطر عظمتى كه داشته ، همين قدر فرموده : ((فلا تعلم نفس ...((
و در مجمع البيان گفته : از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: هيچ حسنه اى نيست مگر آنكه ثوابى براى آن بيان شده ، مگر نماز شب ، كه خداى عز و جل ثواب آن را بيان نكرده و به خاطر عظمتى كه داشته ، همين قدر فرموده : ((فلا تعلم نفس ...((
۱۴٬۴۵۵

ویرایش