۱۷٬۲۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link91'><span> | <span id='link91'><span> | ||
==امر به نيكى به والدين و نهى از پيروى | ==امر به نيكى به والدين و نهى از پيروى ايشان، در شرك ورزيدن به خدا == | ||
«'''وَ وَصيْنَا الانسانَ بِوَالِدَيْهِ حُسناً وَ إِن جَاهَدَاك لِتُشرِك بى مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا'''»: | «'''وَ وَصيْنَا الانسانَ بِوَالِدَيْهِ حُسناً وَ إِن جَاهَدَاك لِتُشرِك بى مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا'''»: | ||
كلمۀ «وَصَّينَا» از مصدر «توصيه» است، كه به معناى عهد سپردن است، ولى در اين جا منظور از آن، امر است. و كلمۀ «حُسناً» مصدر است، كه در اين جا، معناى وصفى را مى دهد، و خود به جاى مفعول مطلقى نشسته كه در تقدير است. و تقدير كلام: «وَ وَصَّينَا الإنسَانَ بِوَالِدَيهِ تُوصِيَةً حَسَنَةً»، و يا «تَوصِيَةً ذَاتَ حُسنٍ» مى باشد. يعنى ما دستور داديم به اين كه به پدر و مادر احسان شود. | |||
نظير اين | نظير اين تعبير، در آيه «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسناً» آمده، كه تقدير آن «قُولُوا لِلنَّاسِ قَولاً حَسَناً»، و يا «قُولاً ذَاتَ حُسنٍ» است. يعنى به مردم گفتارى نيك بگوييد و يا گفتارى داراى صفت نيكى بگوييد. | ||
«''' | بعيد هم نيست كه اگر به جاى صفت، مصدر را آورده، براى اين بوده باشد كه مبالغه را برساند، همچنان كه به مردى كه بى نهايت عادل است، مى گوييم: «فلانى، عدل است». البته تعبير مورد بحث، به توجيهاتى ديگر توجيه شده است. | ||
«'''وَ إن جَاهَدَاكَ لِتُشرِكَ بِى...'''» - اين جمله، تتمه همان توصيه است، كه آن را به انسان خطاب كرده، و انسان را نهى كرده از اين كه پدر و مادر را در شرك اطاعت كند. چون توصيه قبلى در معناى امر است و ممكن است كسى خيال كند اين كه دستور داده اند پدر و مادر را اطاعت كنند، اين اطاعت در صورتى هم كه پدر و مادر فرزند را دعوت به شرك كردند، واجب است. لذا دنبالش از اين گونه اطاعت نهى كرده و فرموده: اگر اصرار كردند كه شرك بورزى، اطاعتشان مكن. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۴ </center> | ||
با | با اين كه در سابق انسان غايب فرض شده بود، و مى فرمود: «ما به انسان چنين و چنان توصيه كرديم»، در جمله مورد بحث، ناگهان انسان مورد خطاب قرار گرفته، مى فرمايد: و اگر پدر و مادر تو اصرار كردند، كه چه و چه، اطاعتشان مكن و اين التفات، بدين منظور به كار رفته كه با انسان صريح تر سخن را گفته باشد، و ديگر نقطه ابهامى باقى نماند. و باز به همين جهت فرمود: «لِتُشرِكَ بِى: كه به من شرك بورزيد»، و نفرمود: «لِتَشرِكَ بِالله» - دقت بفرماييد. | ||
و برگشت معناى جمله به اين است كه : ما انسان را نهى كرديم از | و برگشت معناى جمله به اين است كه: ما انسان را نهى كرديم از شرك، هرچند كه شرك ورزيدنش اطاعت پدر و مادرش باشد، و در اين دستور خود، هيچ نقطه ابهامى باقى نگذاشتيم. | ||
و در | و در اين كه فرمود: «مَا لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ»، اشاره است به علت نهى از اطاعت، و حاصل آن، اين است كه: اگر گفتيم پدر و مادر را در شرك به خدا اطاعت مكن، براى اين است كه اگر پدر و مادرى، فرزند خود را دعوت كنند به اين كه نسبت به خدا شرك بورزد، در حقيقت دعوت كرده اند به جهل و نادانى و افتراء به خدا، و خدا همواره از پيروى غير علم نهى كرده. از آن جمله فرموده: «وَ لَا تَقفُ مَا لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ: چيزى را كه بدان علم ندارى، پيروى مكن». | ||
و به همين | و به همين مناسبت، در ذيل جمله مورد بحث فرموده: «إلَىَّ مَرجِعُكُم فَأُنَبِّئُكُم بِمُا كُنتُم تَعمَلُون». يعنى: به زودى به شما مى فهمانم كه اعمالتان، كه يكى از آن ها بت پرستى و شرك به خداى سبحان بود، چه معنا داشت. | ||
و معناى آيه اين است كه : ما به انسان | و معناى آيه اين است كه: ما به انسان ها، در خصوص پدر و مادرشان عهد خوبى كرديم، و دستورشان داديم كه به پدر و مادر احسان كنند. و اگر كوشش كردند كه به من شرك بورزيد، اطاعتشان مكنيد. براى اين كه اين اطاعت، پيروى چيزى است كه علمى بدان نداريد. | ||
در اين آيه شريفه - همان طورى كه قبلا اشاره كرديم - توبيخ كنايه اى است به بعضى از كسانى كه | در اين آيه شريفه - همان طورى كه قبلا اشاره كرديم - توبيخ كنايه اى است به بعضى از كسانى كه به خدا ایمان آورده و سپس به اصرار پدر و مادر، از ايمان خود برگشته اند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۵ </center> | ||
«'''وَ الَّذِينَ | «'''وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِى الصَّالِحِينَ'''»: | ||
معناى آيه روشن است | معناى آيه روشن است. چيزى كه هست، چون دنبال آيه قبلى و در سياق آن قرار گرفته، بر اين معنا دلالت دارد كه مى خواهد به كسانى كه گرفتار پدر و مادر مشرك اند و آن پدر و مادر اصرار مى ورزند كه ايشان را به سوى شرك بكشانند، و ايشان زير بار نرفته، به حكم اجبار، ترك پدر و مادر را گفته اند، تسليت گفته، با وعده اى جميل دلخوش سازد. | ||
مى فرمايد: اگر پدر و مادر او را به سوى شرك خواندند، و او به حكم خدا | مى فرمايد: اگر پدر و مادر او را به سوى شرك خواندند، و او به حكم خدا نافرمانی شان كرده، و ناچار از ايشان كناره گيرى كرد، و پدر و مادر را به خاطر خدا از دست داد، مسؤوليتى از اين بابت ندارد، و ما در برابر پدر و مادرى كه از دست داده، بهتر از آن دو به او مى دهيم، و به پاداش ايمان و عمل صالحش، او را در زمره صالحان در مى آوريم. به همان صالحان كه نزد ما در بهشت متنعم هستند. و اين معنا را آيه شريفه: «يَا أيَّتُهَا الَّنفسُ المُطمَئِنّةُ ارجِعِى إلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرضِيَةً فَادخُلِى فِى عِبَادِى وَ ادخُلِى جَنَّتِى» نيز افاده مى كند. | ||
ممكن است بعضى احتمال دهند كه منظور از | ممكن است بعضى احتمال دهند كه منظور از جملۀ «نُدخِلَنَّهُم فِى الصَّالِحِين» اين باشد كه در دنيا در جامعه صالح درآورد، ولى اين احتمال از سياق آيات مورد بحث، بعيد است. | ||
<span id='link92'><span> | <span id='link92'><span> | ||
ویرایش