۱۷٬۲۲۵
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
==بحث روایتی: (روایاتی در باره تفسير به رأى)== | ==بحث روایتی: (روایاتی در باره تفسير به رأى)== | ||
ديگر در تفسير صافى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده كه فرمود: | ديگر در تفسير صافى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) روايت كرده كه فرمود: «هر كس قرآن را به راءى خودش تفسير كند خدا مجلسى از آتش برايش فراهم كند». | ||
از آن جمله در كتاب منيه المريد از رسول خدا (صلى اللّه عليه و | مؤلف: اين معنا را هم شيعه نقل كرده و هم سنى ، و در معناى اين حديث احاديثى ديگر نيز از آن جناب و از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) نقل شده. | ||
و نيز در همان كتاب از آنجناب روايت آورده كه فرمود: | از آن جمله در كتاب منيه المريد از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) روايت كرده كه فرمود: «هر كس درباره قرآن بدون علم چيزى بگويد خدا جايگاه او را آتش قرار دهد». | ||
و باز در همان كتاب از آنجناب روايت كرده كه فرمود: | |||
مؤلف: اين روايت را ابو داود هم در سنن خود نقل كرده. | |||
و باز در همان كتاب از آنجناب آمده كه فرمود: | |||
و نيز در همان كتاب از آنجناب روايت آورده كه فرمود: «كسى كه درباره قرآن بدون علم ، چيزى بگويد روز قيامت با افسار و دهنه اى از آتش ، لگام شده مى آيد». | |||
و باز در همان كتاب از آنجناب روايت كرده كه فرمود: «كسى كه درباره قرآن به راءى خود سخن گويد، و درست هم گفته باشد، باز به خطا رفته است». | |||
مؤلف: اين روايت را ابو داوود و ترمذى و نسائى هم آورده اند. | |||
و باز در همان كتاب از آنجناب آمده كه فرمود: «از مهمترين خطرى كه من مى ترسم متوجه امتم شود، و بعد از من ايشان را گمراه كند، اين است كه قرآن را بر غير مواضعش تطبيق دهند». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۱۷ </center> | ||
و در تفسير عياشى از ابى بصير، از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه | و در تفسير عياشى از ابى بصير، از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: «كسى كه قرآن را به راءى خود تفسير كند، اگر هم تصادفا تفسيرش درست از آب در آيد اجر نمى برد، و اگر به خطا رود از آسمان دورتر خواهد شد»، (يعنى دوريش از خدا بيش از دوريش از آسمان خواهد بود). | ||
و در همان كتاب از يعقوب بن يزيد از ياسر از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: | |||
و در همان كتاب از يعقوب بن يزيد از ياسر از حضرت رضا (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: «راى دادن درباره كتاب خدا كفر است». | |||
و اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: | |||
بلكه خواسته است از خود سرى در تفسير نهى كند، چون گفتيم كلمه | مؤلف: در اين معنا رواياتى ديگر نيز در كتابهاى كمال الدين و توحيد و تفسير عياشى و غير آنها وارد شده است. | ||
و اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) فرمود: «هر كس قرآن را با خود تفسير كند...»، منظور از راءى اعتقادى است كه در اثر اجتهاد به دست مى آيد، گاهى هم كلمه «'''راى '''» بر سخنى اطلاق مى شود كه ناشى از هواى نفس و استحسان باشد، و بهر حال از آنجا كه كلمه نامبرده در حديث اضافه بر ضمير «'''ها'''» شده ، فهميده مى شود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نخواسته است مسلمانان را در تفسير قرآن از مطلق اجتهاد نهى كند، تا لازمه اش اين باشد كه مردم را در تفسير قرآن ماءمور به پيروى روايات وارده از خودو از ائمه اهل بيتش (عليهم السلام ) كرده باشد، آنطور كه اهل حديث خيال كرده اند. | |||
علاوه بر اينكه اگر منظور آن جناب چنين چيزى بوده باشد روايت نامبرده با آيات بسيارى كه قرآن را عربى مبين مى خواند، و يا به تدبر در آن امر مى كند، و همچنين با روايات بسيارى كه دستور مى دهد هر روايتى را بايد عرضه به قرآن كرد، منافات خواهد داشت، بلكه خواسته است از خود سرى در تفسير نهى كند، چون گفتيم كلمه «رأى» را بر ضمير«ها» اضافه كرده ، و اين اضافه اختصاص و انفراد و استقلال را مى رساند. | |||
پس خواسته است بفرمايد مفسر نبايد در تفسير آيات قرآنى به اسبابى كه براى فهم كلام عربى در دست دارد اكتفا نموده ، كلام خدا را با كلام مردم مقايسه كند، براى اينكه كلام خدا با كلام بشرى فرق دارد. | پس خواسته است بفرمايد مفسر نبايد در تفسير آيات قرآنى به اسبابى كه براى فهم كلام عربى در دست دارد اكتفا نموده ، كلام خدا را با كلام مردم مقايسه كند، براى اينكه كلام خدا با كلام بشرى فرق دارد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۱۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۱۸ </center> | ||
ما وقتى يك جمله كلام بشرى را مى شنويم از هر گوينده اى كه باشد بدون درنگ قواعد معمولى ادبيات را درباره آن اعمال نموده كشف مى كنيم كه منظور گوينده چه بوده ، و همان معنا را به گردن آن كلام و گوينده اش مى گذاريم ، و حكم مى كنيم كه فلانى چنين و چنان گفته ، همچنان كه اين روش را در محاكم قضائى و اقرارها و شهادتها و ساير جريانات آنجا معمول مى داريم ، بايد هم معمول بداريم ، براى اينكه كلام آدمى بر اساس همين قواعد عربى بيان مى شود، هر گوينده اى به اتكاى آن قواعد سخن مى گويد، و مى داند كه شنونده اش نيز آن قواعد را اعمال مى كند، و تك تك كلمات و جملات را بر مصاديق حقيقى و مجازى كه علم لغت در اختيارش گذاشته تطبيق مى دهد. | ما وقتى يك جمله كلام بشرى را مى شنويم از هر گوينده اى كه باشد بدون درنگ قواعد معمولى ادبيات را درباره آن اعمال نموده كشف مى كنيم كه منظور گوينده چه بوده ، و همان معنا را به گردن آن كلام و گوينده اش مى گذاريم ، و حكم مى كنيم كه فلانى چنين و چنان گفته ، همچنان كه اين روش را در محاكم قضائى و اقرارها و شهادتها و ساير جريانات آنجا معمول مى داريم ، بايد هم معمول بداريم ، براى اينكه كلام آدمى بر اساس همين قواعد عربى بيان مى شود، هر گوينده اى به اتكاى آن قواعد سخن مى گويد، و مى داند كه شنونده اش نيز آن قواعد را اعمال مى كند، و تك تك كلمات و جملات را بر مصاديق حقيقى و مجازى كه علم لغت در اختيارش گذاشته تطبيق مى دهد. | ||
و اما بيان قرآنى به بيانى كه در بحث هاى قبلى گذشت بر اين مجرا جريان ندارد، بلكه كلامى است كه الفاظش در عين اينكه از يكديگر جدايند به يكديگر متصل هم هستند، به اين معنا كه هر يك بيانگر ديگرى ، و به فرموده على (عليه السلام ) شاهد بر مراد ديگرى است . | |||
پس نبايد به مدلول يك آيه و آنچه از بكار بردن قواعد عربيت مى فهميم اكتفا نموده ، بدون اينكه ساير آيات مناسب با آنرا مورد دقت و اجتهاد قرار دهيم به معنائى كه از آن يك آيه به دست مى آيد تمسك كنيم ، همچنان كه آيه شريفه : | و اما بيان قرآنى به بيانى كه در بحث هاى قبلى گذشت بر اين مجرا جريان ندارد، بلكه كلامى است كه الفاظش در عين اينكه از يكديگر جدايند به يكديگر متصل هم هستند، به اين معنا كه هر يك بيانگر ديگرى ، و به فرموده على (عليه السلام ) شاهد بر مراد ديگرى است. | ||
بنابر آنچه گفته شد تفسير به راءى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از آن نهى فرموده عبارت است از طريقه اى كه بخواهند با آن طريقه رموز قرآن را كشف كنند، و خلاصه نهى از طريقه كشف است ، نه از | |||
پس نبايد به مدلول يك آيه و آنچه از بكار بردن قواعد عربيت مى فهميم اكتفا نموده ، بدون اينكه ساير آيات مناسب با آنرا مورد دقت و اجتهاد قرار دهيم به معنائى كه از آن يك آيه به دست مى آيد تمسك كنيم ، همچنان كه آيه شريفه: «افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» به همين معنا اشاره نموده و مى فرمايد تمامى آيات قرآن بهم پيوستگى دارند، كه بيانش در بحثى كه پيرامون اعجاز قرآن داشتيم و نيز در خلال بحث هاى ديگر گذشت. | |||
بنابر آنچه گفته شد تفسير به راءى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) از آن نهى فرموده عبارت است از طريقه اى كه بخواهند با آن طريقه رموز قرآن را كشف كنند، و خلاصه نهى از طريقه كشف است ، نه از مكشوف، و به عبارتى ديگر از اين نهى فرمود كه بخواهند كلام او را مانند كلام غير او بفهمند، هر چند كه اين قسم فهميدن گاهى هم درست از آب درآيد. | |||
شاهد بر اينكه مراد آن جناب اين است ، روايت ديگرى است كه در آن فرمود: «كسى كه در قرآن به راءى خود سخن گويد، و درست هم بگويد باز خطا كرده» و معلوم است كه حكم به خطا كردن حتى در مورد صحيح بودن جز بدين جهت نيست كه طريقه ، طريقه درستى نيست ، و منظور از خطا كردن خطاى در طريقه است، نه در خود آن مطلب ، و همچنين حديث عياشى كه در آن فرمود: «اگر هم سخن درست بگويد اجر نمى برد». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۱۹ </center> | ||
مؤيد اين معنا وضع موجود در عصر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) است. چون در آن ايام قرآن كريم هنوز تأليف و جمع آورى نشده بود، آيات و سوره هاى آن در دست مردم متفرق بود، و به همين جهت نمى توانستند تك تك آيات را تفسير كنند، چون خطر وقوع در خلاف منظور، در كار بود. | |||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۰}} | {{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۰}} | ||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش