۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
<span id='link211'><span> | <span id='link211'><span> | ||
== | ==هر چيزى ذاتا و به لحاظ اين كه آفريننده خدا است، نيكو است == | ||
آنچه مناسب است در اينجا در جواب آن دو اشكال | آنچه مناسب است در اينجا در جواب آن دو اشكال بگوييم، اين است كه: | ||
بعد از | |||
ظاهر جمله «و الله خالق كل شئ»ف اين است كه خلقت پروردگار عموميت داشته و هر چيزى را كه اسم شى ء بر آن صادق است شامل مى شود. از طرفى هم ظاهر جمله «الذى احسن كل شئ خلقه»، اين است كه خوبى و حُسن در تمامى مخلوقات وجود دارد. | |||
پس از مجموع اين دو آيه استفاده مى شود كه جز خدا، هر چيزى كه بتوان او را «شئ»، ناميد مخلوق خدا است، و هر چيزى كه مخلوق خدا است متصف به حُسن هست، و خلقت و حُسن، دو امر متلازم در وجودند. هر چيزى از جهت اينكه مخلوق خدا است در حقيقت به تمام واقعيت خارجيش داراى حُسن است، و اگر بدى و قبحى بر او عارض شود از جهت نسبتها و اضافات و امور ديگرى است كه خارج از ذات او است و ربطى به واقعيت و وجود حقيقيش كه منسوب به خداى سبحان است ندارد. | |||
بعد از آن كه اين معنا را از تركيب آن دو آيه فهميديم لاجرم هر جا كه در كلام خداى تعالى به ذكر سيئه و ظلم و گناه و امثال آن بر مى خوريم، بايد بگوييم كه اين معانى عناوينى هستند غير حقيقى. به اين معنا كه هيچ انسان گنهكارى خودش و گناهش مجموعا مخلوق خدا نيستند، بلكه تنها خودش مخلوق او است، و گناهش هيچ انتسابى به خدا و خلقت خدا ندارد. و اگر مى بينيم بين آن گناه و آن گنهكار، رابطه اى است كه بين آن و غير او نيست، اين به خاطر وضع يا اضافه يا نسبتى است كه بين آن و بين عملى مشابه آن برقرار است. | |||
و به عبارت ديگر: هيچ معصيت و ظلمى نيست مگر آنكه عملى از سنخ خود آن هست كه معصيت و ظلم نيست و اگر آن را ظلم مى ناميم و اين را نمی ناميم، به خاطر مخالفتى است كه اولى با دستور دين و يا با حكم عقل دارد، و يا بخاطر فسادى است كه در جامعه داشته و يا نقض غرضى از اغراض است و دومى اين آثار سوء را ندارد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۰ </center> | ||
مثلا زنا و ازدواج كه دو فعل شبيه به | مثلا زنا و ازدواج كه دو فعل شبيه به هم اند، هيچ گونه اختلافى در اصل و حقيقت و وجود نوعى آن دو نيست و اگر يكى را زشت و مذموم و ديگرى را ممدوح مى دانيم، به خاطر موافقت و مخالفتى است كه با شرع الهى و يا سنت اجتماعى و يا مصلحتى از مصالح اجتماع دارند. | ||
<span id='link212'><span> | <span id='link212'><span> | ||
==حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند. == | ==حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند. == | ||
و اينگونه امور جهاتى قراردادى و اعتبارياند كه ربطى به خلقت و ايجاد نداشته ، و قابل خلق و ايجاد نيستند، بلكه اعتبارياتى هستند كه عقل عملى و شعور اجتماعى حكم به اعتبار آنها مى كند، و ظرف اعتبار آنها همان ظرف اجتماع است ، و در عالم تكوين و خارج جز آثار آن كه همان ثواب و عقاب است ديده نمى شود. | و اينگونه امور جهاتى قراردادى و اعتبارياند كه ربطى به خلقت و ايجاد نداشته ، و قابل خلق و ايجاد نيستند، بلكه اعتبارياتى هستند كه عقل عملى و شعور اجتماعى حكم به اعتبار آنها مى كند، و ظرف اعتبار آنها همان ظرف اجتماع است ، و در عالم تكوين و خارج جز آثار آن كه همان ثواب و عقاب است ديده نمى شود. |
ویرایش