گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۹: خط ۶۹:
<span id='link294'><span>
<span id='link294'><span>


==توجيه رواياتى كه دلالت مى كنند بر اين كه اسم اعظم خدا، اسم لفظى است ==
وليكن بحث حقيقى از علت و معلول و خواص آن، همه اين سخنان را رفع مى كند. زيرا تأثير حقيقى، دائر مدار وجود اشياء و قوت و ضعف وجود آن ها و سنخيت بين مؤثر و متأثر است، و صرف اسم لفظى از نظر خصوص لفظ آن، چيزى جز مجموعه اى از صوت هاى شنيدنى نيست، و شنيدنى ها، از كيفيات عرضيه اى هستند كه اگر از جهت معناى متصورش اعتبار شود، صورتى است ذهنى، كه فى نفسه، هيچ اثرى در هيچ موجودى ندارند، و محال است كه يك صوتى كه ما آن را از حنجره خود خارج مى كنيم، و يا صورت خياليى كه ما آن را در ذهن خود تصور مى نماييم، كارش به جايى برسد كه به وجود خود، وجود هر چيزى را مقهور سازد، و در آنچه كه ما ميل داريم، به دلخواه ما تصرف نموده، آسمان را زمين و زمين را آسمان كند. دنيا را آخرت و آخرت را دنيا كند و... و حال آن كه خود آن صوت، معلول اراده ما است.
وليكن بحث حقيقى از علت و معلول و خواص آن ، همه اين سخنان را رفع مى كند، زيرا تاثير حقيقى دائر مدار وجود اشياء و قوت و ضعف وجود آنها و سنخيت بين موثر و متاثر است ، و صرف اسم لفظى از نظر خصوص لفظ آن ، چيزى جز مجموعه اى از صوت هاى شنيدنى نيست ، و شنيدنى ها از كيفيات عرضيه اى هستند كه اگر از جهت معناى متصورش اعتبار شود، صورتى است ذهنى كه فى نفسه هيچ اثرى در هيچ موجودى ندارند، و محال است كه يك صوتى كه ما آن را از حنجره خود خارج مى كنيم ، و يا صورت خياليى كه ما آن را در ذهن خود تصور مى نماييم كارش بجايى برسد كه به وجود خود، وجود هر چيزى را مقهور سازد، و در آنچه كه ما ميل داريم به دلخواه ما تصرف نموده آسمان را زمين و زمين را آسمان كند، دنيا را آخرت و آخرت را دنيا كند، و... و حال آنكه خود آن صوت معلول اراده ما است.


و اسماء الهى و مخصوصا اسم اعظم او هر چند موثر در عالم بوده و اسباب و وسائطى براى نزول فيض از ذات خداى تعالى در اين عالم مشهود بوده باشند، ليكن اين تاثيرشان بخاطر حقايق شان است ،
و اسماء الهى و مخصوصا «اسم اعظم» او، هر چند مؤثر در عالَم بوده و اسباب و وسائطى براى نزول فيض از ذات خداى تعالى در اين عالَم مشهود بوده باشند، ليكن اين تأثيرشان به خاطر حقايق شان است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۶۵ </center>
نه به الفاظشان كه در فلان لغت دلالت بر فلان معنا دارد، و همچنين نه به معانيشان كه از الفاظ فهميده شده و در ذهن تصور مى شود، بلكه معناى اين تاثير اين است كه خداى تعالى كه پديد آورنده هر چيزى است ، هر چيزى را به يكى از صفات كريمه اش كه مناسب آن چيز است و در قالب اسمى است ، ايجاد مى كند، نه اينكه لفظ خشك و خالى اسم و يا معناى مفهوم از آن و يا حقيقت ديگرى غير ذات متعالى خدا چنين تاثيرى داشته باشد.
نه به الفاظشان، كه در فلان لغت دلالت بر فلان معنا دارد.  


چيزى كه هست خداى تعالى وعده داده كه دعاى دعا كننده را اجابت كند، و فرموده : (( اجيب دعوه الداع اذا دعان (( و اين اجابت موقوف بر دعا و طلب حقيقى و جدى است ، و نيز همانطورى كه در تفسير آيه فوق گذشت موقوف بر اين است كه درخواست از خود خدا شود نه از ديگرى.  
و همچنين نه به معانی شان كه از الفاظ فهميده شده و در ذهن تصور مى شود، بلكه معناى اين تأثير، اين است كه خداى تعالى، كه پديد آورنده هر چيزى است، هر چيزى را به يكى از صفات كريمه اش، كه مناسب آن چيز است و در قالب اسمى است، ايجاد مى كند. نه اين كه لفظ خشك و خالى اسم و يا معناى مفهوم از آن و يا حقيقت ديگرى غير ذات متعالى خدا، چنين تأثيرى داشته باشد.


آرى ، كسى كه دست از تمامى وسائل و اسباب برداشته و در حاجتى از حوائحش به پروردگارش متصل شود، در حقيقت متصل به حقيقت اسمى شده كه مناسب با حاجتش است ، در نتيجه آن اسم نيز به حقيقتش تاثير كرده و دعاى او مستجاب مى شود، اين است حقيقت دعاى به اسم ، و به همين جهت خصوصيت و عموميت تاثير بحسب حال آن اسمى است كه حاجتمند به آن تمسك جسته است ، پس اگر اين اسم ، اسم اعظم باشد تمامى اشياء رام و به فرمان حقيقت آن شده ، و دعاى دعا كننده بطور مطلق و همه جا مستجاب مى شود، بنابراين ، روايات و ادعيه اين باب بايد به اين معنا حمل شود.
چيزى كه هست، خداى تعالى وعده داده كه دعاى دعا كننده را اجابت كند، و فرموده: «أجيبُ دعوة الداع إذا دعانِ»، و اين اجابت، موقوف بر دعا و طلب حقيقى و جدى است. و نيز همان طورى كه در تفسير آيه فوق گذشت، موقوف بر اين است كه درخواست از خود خدا شود، نه از ديگرى.  


و اينكه در روايت دارد خداوند اسمى از اسماء خو د و يا چيزى از اسم اعظم خود را به پيغمبرى از پيغمبران آموخته معنايش اين است كه راه انقطاع وى را بسوى خود به وى آموخته ، و اينطور ياد داده كه اسمى از اسماء خود را در دعا و مسئلت او به زبانش جارى ساخته است ، پس اگر واقعا آن پيغمبر دعا و الفاظى داشته و الفاظش معنائى را مى رسانده ، باز هم تاثير آن دعا از اين باب است كه الفاظ و معانى وسائل و اسبابى هستند كه حقايق را به نحوى حفظ مى كنند- دقت فرماييد -.
آرى، كسى كه دست از تمامى وسائل و اسباب برداشته و در حاجتى از حوائحش، به پروردگارش متصل شود، در حقيقت، متصل به حقيقت اسمى شده كه مناسب با حاجتش است. در نتيجه آن اسم نيز، به حقيقتش تأثير كرده و دعاى او مستجاب مى شود.  


خواننده محترم بايد متوجه باشد كه چه بسا اسم خاص اطلاق شود بر چيزى كه جز خداى سبحان كسى به آن چيز مسمى نمى شود همچنانكه گفته اند در دو اسم (( الله (( و (( رحمان (( چنين است ، اما لفظ جلاله آن اسمى نيست كه ما در اين بحث در پيرامون آن بحث مى كنيم ، چون اين لفظ، علم است براى خدا و مخصوص او، و اما لفظ (( رحمان (( قبلا از نظر خوانندگان گذشت كه معناى آن مشترك ميان خداى تعالى و غير او است براى اينكه گفتيم رحمان از اسماء حسنى است ،
اين است حقيقت دعاى به اسم. و به همين، جهت خصوصيت و عموميت تأثير، به حسب حال، آن اسمى است كه حاجتمند به آن تمسك جسته است. پس اگر اين اسم، اسم اعظم باشد، تمامى اشياء رام و به فرمان حقيقت آن شده، و دعاى دعا كننده، به طور مطلق و همه جا مستجاب مى شود. بنابراين، روايات و ادعيه اين باب، بايد به اين معنا حمل شود.
 
و اين كه در روايت دارد خداوند اسمى از اسماء خود و يا چيزى از اسم اعظم خود را به پيغمبرى از پيغمبران آموخته، معنايش اين است كه راه انقطاع وى را، به سوى خود، به وى آموخته، و اين طور ياد داده كه اسمى از اسماء خود را، در دعا و مسئلت او، به زبانش جارى ساخته است.
 
پس اگر واقعا آن پيغمبر دعا و الفاظى داشته و الفاظش معنایى را مى رسانده، باز هم تأثير آن دعا از اين باب است كه الفاظ و معانى وسائل و اسبابى هستند، كه حقايق را به نحوى حفظ مى كنند، دقت فرماييد.
 
خواننده محترم، بايد متوجه باشد كه چه بسا اسم خاص اطلاق شود بر چيزى كه جز خداى سبحان، كسى به آن چيز مسمى نمى شود. همچنان كه گفته اند: در دو اسم «الله» و «رحمان»، چنين است. اما لفظ جلاله، آن اسمى نيست كه ما در اين بحث، در پيرامون آن بحث مى كنيم. چون اين لفظ، علم است براى خدا و مخصوص او، و اما لفظ «رحمان»، قبلا از نظر خوانندگان گذشت كه معناى آن، مشترك ميان خداى تعالى و غير او است، براى اين كه گفتيم «رحمان»، از اسماء حُسنى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۶۶ </center>
البته اين از نظر بحث تفسيرى است ، و اما از نظر بحث فقهى از مبحث ما خارج است .
البته اين از نظر بحث تفسيرى است، و اما از نظر بحث فقهى، از مبحث ما خارج است.
<span id='link295'><span>
<span id='link295'><span>
==شماره اسماء حسنى==
==شماره اسماء حسنى==


۱۷٬۱۹۹

ویرایش