گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۷: خط ۸۷:
<span id='link165'><span>
<span id='link165'><span>


==واکنش فرعون با احضار ساحران، در برابر موسى «ع» ==
«'''قَالَ الْمَلاُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَساحِرٌ عَلِيمٌ'''»:
«'''قَالَ الْمَلاُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَساحِرٌ عَلِيمٌ'''»:


خداى تعالى در اينجا كلام فرعون را نقل نكرده كه او در اين هنگام چه گفته ، بلكه گفتگويى را كه بزرگان قومش با يكديگر داشته اند نقل كرده ، و از آن چنين بر مى آيد كه اين بزرگان در هر امر مهمى مجلس شور تشكيل داده و با يكديگر شور مى كرده اند و آنچه را كه به اتفاق تصويب مى كردند به نظر فرعون مى رسانده اند تا او آن را به مرحله اجراء در آورد.  
خداى تعالى در اين جا، كلام فرعون را نقل نكرده، كه او در اين هنگام چه گفته، بلكه گفتگويى را كه بزرگان قومش با يكديگر داشته اند، نقل كرده، و از آن چنين بر مى آيد كه اين بزرگان، در هر امر مهمى مجلس شور تشكيل داده و با يكديگر شور مى كرده اند، و آنچه را كه به اتفاق تصويب مى كردند، به نظر فرعون مى رسانده اند، تا او آن را به مرحله اجراء در آورد.  


درباره اين معجزه هم با هم مشورت كردند و راى نهايى خود را چنين اظهار كردند كه : (( ان هذا لساحر عليم (( اين مرد به يقين ساحرى است استاد كه مساءله رسالت را بهانه كرده تا بدين وسيله بنى اسرائيل را از چنگ ما نجات داده و آنان را مستقل كرده و به دستيارى آنان شما را از سرزمينتان بيرون كند و دين و طريقت شما را هم باطل سازد، اينك براى باطل كردن نقشه هاى او و خاموش كردن اين آتشى كه افروخته هر امرى كه مى خواهى بفرما تا اجراء شود، آيا مى فرمايى تا او را بكشيم و يا بدار زنيم و يا به زندانش افكنيم ؟ و يا در مقام معارضه به مثل در آمده سحرى مثل سحر او فراهم سازيم .
درباره اين معجزه هم، با هم مشورت كردند و رأى نهايى خود را چنين اظهار كردند كه: «إن هذا لساحر عليم». اين مرد، به يقين، ساحرى است استاد كه مسأله رسالت را بهانه كرده، تا بدين وسيله بنى اسرائيل را از چنگ ما نجات داده و آنان را مستقل كرده و به دستيارى آنان، شما را از سرزمينتان بيرون كند و دين و طريقت شما را هم باطل سازد.  


آنگاه در اين باره نيز با يكديگر مشورت نموده و به عنوان آخرين راءى تصويب شده اظهار داشتند: (( ارجه و اخاه و ابعث فى المدائن حاشرين ياتوك بكل ساحر عليم (( او و برادرش را نگهدار و ماءمورينى به شهرستانها بفرست تا هر چه ساحر درس خوانده و استاد هست همه را حاضر سازند.
اينك براى باطل كردن نقشه هاى او و خاموش كردن اين آتشى كه افروخته، هر امرى كه مى خواهى بفرما، تا اجراء شود. آيا مى فرمايى تا او را بكشيم و يا بدار زنيم و يا به زندانش افكنيم؟ و يا در مقام معارضه به مثل در آمده، سحرى مثل سحر او فراهم سازيم.


از اينجا معلوم مى شود كه جمله (( فما ذاتامرون (( كلامى است كه بعضى از بزرگان قوم فرعون به بعضى ديگر گفته اند، و جمله (( قالوا ارجه (( حكايت آخرين راءيى است كه همه كرسى نشينان فرعون متفقا به عرض او رسانده اند، در موضع ديگرى از قرآن همين حرف را از خود فرعو ن حكايت كرده و فرموده : (( قال للملا حوله ان هذا لساحر عليم ، يريد ان يخرجكم من ارضكم بسحره فما ذاتامرون ، قالوا ارجه و اخاه و ابعث فى المدائن حاشرين ، ياتوك بكل سحار عليم (( از اين آيه و از آيه مورد بحث بر مى آيد كه اين كلام را اول خود فرعون پيشنهاد كرده و سپس كرسى نشينان او در اطراف آن مشورت كرده و سرانجام همان را تصويب نموده اند.
آنگاه در اين باره نيز، با يكديگر مشورت نموده و به عنوان آخرين رأى تصويب شده، اظهار داشتند: «أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن حاشرين * يأتوك بكل ساحر عليم». او و برادرش را نگهدار و مأمورانى به شهرستان ها بفرست، تا هرچه ساحر درس خوانده و استاد هست، همه را حاضر سازند.


و از آيه (( قال اجئتنا لتخرجنا من ارضنا بسحرك يا موسى فلناتينك بسحر مثله (( كه همين حرف را از فرعون نقل مى كند - كه در خطاب به موسى گفته - بر مى آيد كه فرعون آن سخن را بعد از مطالعه كرسى نشينان و تصويب كردن آنان گفته است .
از اين جا معلوم مى شود كه جمله «فما ذا تأمرون»، كلامى است كه بعضى از بزرگان قوم فرعون، به بعضى ديگر گفته اند، و جمله «قالوا أرجه»، حكايت آخرين رأى است كه همه كرسى نشينان فرعون، متفقا به عرض او رسانده اند.
 
در موضع ديگرى از قرآن، همين حرف را از خود فرعون حكايت كرده و فرموده: «قال للملأ حوله إن هذا لساحر عليم * يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره فماذا تأمرون * قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن حاشرين * يأتوك بكل سحار عليم». از اين آيه و از آيه مورد بحث، بر مى آيد كه اين كلام را اول خود فرعون پيشنهاد كرده و سپس كرسى نشينان او، در اطراف آن مشورت كرده و سرانجام همان را تصويب نموده اند.
 
و از آيه «قال أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك يا موسى فلنأتينك بسحر مثله»، كه همين حرف را از فرعون نقل مى كند - كه در خطاب به موسى گفته - بر مى آيد كه فرعون، آن سخن را بعد از مطالعه كرسى نشينان و تصويب كردن آنان گفته است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۳ </center>
از آيه (( فتنازعوا امره م بينهم و اسروا النجوى قالوا ان هذان لساحران يريدان ان يخرجاكم من ارضكم بسحرهما و يذهبا بطريقتكم المثلى (( بر مى آيد كه وزراى فرعون غير از آن جلسه مشاوره يك جلسه ديگرى بعد از جمع شدن ساحران در نزد فرعون تشكيل داده و محرمانه با يكديگر مشورت كرده اند.
از آيه «فتنازعوا أمرهم بينهم و أسروا النجوى قالوا إن هذان لساحران يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما و يذهبا بطريقتكم المثلى»، بر مى آيد كه وزراى فرعون، غير از آن جلسه مشاوره، يك جلسه ديگرى بعد از جمع شدن ساحران در نزد فرعون تشكيل داده و محرمانه با يكديگر مشورت كرده اند.


از آنچه گفته شد معلوم شد كه اصل اين حرف از خود فرعون بوده ، و او آن را به وزراى خود داده تا در پيرامونش مشورت كرده و روى آن راءى دهند، وزراء هم در اطرافش مطالعه كرده و گفتند: بايد آن دو را توقيف نموده و ساحران مملكت را براى معارضه با سحر او جمع كنى ، او نيز قبول كرده و آن را به رخ موسى كشيد. بعد از آنكه ساحران مملكت در نزد فرعون گرد آمدند باز وزراء براى مشورت دور هم نشسته و به اتفاق راءى دادند كه بايد تمام قوا را در راه معارضه به مثل به كار برند.
از آنچه گفته شد، معلوم شد كه اصل اين حرف از خود فرعون بوده، و او آن را به وزراى خود داده، تا در پيرامونش مشورت كرده و روى آن رأى دهند. وزراء هم در اطرافش مطالعه كرده و گفتند: بايد آن دو را توقيف نموده و ساحران مملكت را براى معارضه با سحر او جمع كنى. او نيز، قبول كرده و آن را به رُخ موسى كشيد. بعد از آن كه ساحران مملكت در نزد فرعون گرد آمدند، باز وزراء براى مشورت دور هم نشسته و به اتفاق رأى دادند كه بايد تمام قوا را در راه معارضه به مثل به كار برند.


«'''يُرِيدُ أَن يخْرِجَكم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ'''»:
«'''يُرِيدُ أَن يخْرِجَكم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ'''»:
۱۷٬۰۵۲

ویرایش