۱۶٬۸۶۹
ویرایش
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
<span id='link86'><span> | <span id='link86'><span> | ||
==بررسى | ==بررسى روايات بیانگر خلقت انسان، از آب گوارا و آب تلخ و شور == | ||
دسته سوم از روايات اين | دسته سوم از روايات اين باب، رواياتى است كه خلقت انسان را منتهى به آب گوارا و آب تلخ و شور مى داند. | ||
از آن | از آن جمله، روايتى است كه در كتاب علل الشرايع، از امام صادق «عليه السلام» نقل مى كند كه فرمود: خداى عزوجل، آب گوارايى آفريد و از آن آب، اهل طاعت را خلق فرمود. بارِ ديگر، آب تلخى آفريد و از آن اهل معصيت را خلق كرد. سپس امر كرد تا اين دو آب به هم در آميزند و مخلوط شوند، كه اگر چنين نمى كرد، مؤمن جز از مؤمن و كافر جز از كافر متولد نمى شد. | ||
و | و نيز، از محمد بن سنان نقل كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام» پرسيدم: اولين چيزى كه خداى تعالى خلق فرمود، چه بود؟ | ||
فرمود: | حضرت فرمود: اولين چيزى كه خداى عزوجل آفريد، چيزى بود كه تمامى موجودات عالَم از آن آفريده شد. عرض كردم آن چه بود؟ فرمود: آب بود. خداى تبارك و تعالى، نخست دو درياى آب، يكى گوارا و يكى تلخ آفريد. آنگاه به آب گوارا نظر انداخته، صدايش زد. درياى آب گوارا عرض كرد: لبيك و سعديك. | ||
فرمود: بركت و رحمت من در تو است. بهشتم و اهل طاعتم را از تو خلق مى كنم. آنگاه به درياى شور نظر افكنده، او را صدا زد. دريا جواب نداد. بارِ ديگرش صدا زد، جواب نداد - تا سه بار - لاجرم فرمود لعنتم بر تو باد. من دوزخيان و اهل معصيتم را از تو خلق مى كنم. آنگاه بارِ ديگر، امر نمود تا به هم مخلوط شدند. سپس امام «عليه السلام» اضافه كرد: از همين جهت است كه مى بينيم مؤمن از كافر و كافر از مؤمن پديد مى آيد. | |||
در تفسير عياشى، از عثمان بن عيسى، از بعضى از اصحابش، از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده كه فرمود: خداى تعالى به آبى فرمود: شيرين و گوارا باش، تا از تو بهشتم و اهل طاعتم را خلق كنم. و به آبى فرمود: شور و تلخ شو، تا از تو آتشم و اهل معصيتم را بيافرينم. آنگاه آن دو آب را بر گِل جارى ساخت... | |||
مؤلف: در معناى هر يك از اين سه حديث، احاديث بسيار ديگرى از اميرالمؤمنين و امام باقر و امام صادق «عليهم السلام» هست، و ما اين سه حديث را به عنوان نمونه در اين جا آورديم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۲۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۲۸ </center> | ||
بر طبق اين دسته از اخبار | بر طبق اين دسته از اخبار نيز، آياتى هست. مانند آيه: «و الله خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم جعلكم أزواجا و ما تحمل من أنثى و لا تضع إلا بعلمه و ما يعمر من معمر و لا ينقص من عمره إلا فى كتاب إن ذلك على الله يسير و ما يستوى البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج و من كل تأكلون لحما طريا و تستخرجون حلية تلبسونها و ترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون». | ||
به طورى كه ملاحظه مى كنيد، آيه دومى، به منزله مثالى است براى بيان مضمون آيه قبلی اش، و اين كه چطور مردم با اي نكه در جامع انسانيت و در بعضى از منافع و آثار مشترك اند، با هم اختلاف دارند. آيه «و جعلنا من الماء كل شئ حى» نيز، اين اشتراك را مى رساند. | |||
و نيز مانند آيه: «و هو الذى مرج البحرين هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بينهما برزخا و حجرا محجورا و هو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديرا»، بيان اين آيات به زودى در محل خود خواهد آمد. | |||
و | و اما روايات سه گانه اى كه نقل شد و همچنين روايات ديگرى كه به آن مضمون وارد شده، از جهت معنا به دو قسم تقسيم مى شوند: | ||
يكى رواياتى كه آب گوارا و تلخ را ذكر مى كرد، و مى فرمود که: «خداوند آن دو را بر گِلى كه انسان را از آن آفريد، جارى ساخت و گِل ها به جهت اختلاف آب ها مختلف شدند»، اين قسم از اخبار برگشت معنايش، به همان طايفه از اخبار است كه اختلاف خلقت بشر را از ناحيه اختلاف طينت مى دانست. بنابراين، حرف هايى كه در اين روايات بايد زده شود، همان حرف هايى است كه در اخبار طينت زديم. | |||
قسم دوم اخبارى است كه تنها متعرض خلقت انسان | قسم دوم: اخبارى است كه تنها متعرض خلقت انسان نيست، بلكه خلقت هر موجودى را حتى خلقت بهشت و دوزخ را از آب مى دانست، و مى فرمود: «اختلاف آب ها، منشأ اختلاف خصوص مردم در سعادت و شقاوت است». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۲۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۲۹ </center> | ||
و | و اين، همان معنايى است كه در قسم اول از روايات بود. در نتيجه حرف هايى كه آن جا زديم، در اين جا نيز جريان دارد. و در حقيقت، اخبار دسته اول، به منزله مفسر براى اخبار دسته دوم، و هر دو به منزله مفسر براى اخبار طينت اند. و اما اين كه مى فرمود: انتهاى خلقت به سوى آب است، همان طورى كه ابتدايش از آب بود، به زودى در جاى مناسب، بحثش خواهد آمد - ان شاء الله -. | ||
ویرایش