۱۶٬۹۰۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
<span id='link147'><span> | <span id='link147'><span> | ||
و از اين آيه دو اصل لطيف از اصول تشريع استفاده مى شود، يكى اينكه بطور كلى عمل جايز (البته جواز به معناى اعم ، كه شامل واجبات و مستحبات و مباحات مى شود) آن عملى است كه داراى اثر مفيدى براى فاعلش باشد، پس معلوم مى شود هيچ عمل لغوى در دين تشريع نشده ، و اين اصل مورد تاييد عقل و منطبق با ناموس طبيعت نيز هست ، زيرا در طبيعت هيچ عملى از هيچ موجودى سرنمى زند مگر اينكه براى فاعلش سودى دارد. | |||
و از اين آيه دو اصل لطيف از اصول تشريع استفاده مى شود، يكى اينكه بطور كلى عمل جايز (البته جواز | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۶۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۶۸ </center> | ||
اصل دوم اين است كه عمل وقتى جايز است كه قبلا خداوند به فاعلش حق داده باشد كه آن را انجام دهد، و مانع انجام آن نشده باشد. | اصل دوم اين است كه عمل وقتى جايز است كه قبلا خداوند به فاعلش حق داده باشد كه آن را انجام دهد، و مانع انجام آن نشده باشد. | ||
إِنَّمَا يَعْمُرُ | |||
از سياق كلام استفاده مى شود كه انحصار مستفاد از كلمه | «'''إِنَّمَا يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ ...'''»: | ||
از سياق كلام استفاده مى شود كه انحصار مستفاد از كلمه «انما» از قبيل قصر افراد است ، گويا شخصى توهم كرده كه هم مؤمنين حق دارند مساجد خدا را تعمير كنند و هم مشركين ، لذا در اين آيه حق مزبور را منحصر در مؤمنين كرده است . و لازمه اين حصر اين است كه منظور از جمله «يعمر» انشاء حق و جواز باشد، كه آن را بصورت خبر تعبير كرده ، نه اينكه خبر بوده باشد، و اين معنا پر واضح است. | |||
و اگر جواز تعمير مساجد و داشتن حق آن را مشروط كرده به داشتن ايمان ، به خدا و به روز جزا، و بهمين جهت آن را از كفار كه فاقد چنين ايمانى هستند نفى كرده ، و خلاصه اگر در اين شرط تنها اكتفا به ايمان به خدا نكرده و ايمان به روز جزا را هم علاوه كرده براى اين است كه مشركين خدا را قبول داشتند، و تفاوتشان با مؤ منين صرفنظر از شرك اين بود كه به روز جزا ايمان نداشتند، لذا حق تعمير مساجد و جواز آن را منحصر كرد به كسانى كه دين آسمانى را پذيرفته باشند. | و اگر جواز تعمير مساجد و داشتن حق آن را مشروط كرده به داشتن ايمان ، به خدا و به روز جزا، و بهمين جهت آن را از كفار كه فاقد چنين ايمانى هستند نفى كرده ، و خلاصه اگر در اين شرط تنها اكتفا به ايمان به خدا نكرده و ايمان به روز جزا را هم علاوه كرده براى اين است كه مشركين خدا را قبول داشتند، و تفاوتشان با مؤ منين صرفنظر از شرك اين بود كه به روز جزا ايمان نداشتند، لذا حق تعمير مساجد و جواز آن را منحصر كرد به كسانى كه دين آسمانى را پذيرفته باشند. | ||
به اين هم اكتفا نكرد، بلكه مساله نماز خواندن و زكات دادن و نترسيدن جز از خدا را هم اضافه كرد، و فرمود: | |||
و اگر از ميان فروع دين تنها نماز و زكات را اسم برد، براى اين است كه نماز و زكات از آن اركانى است كه به هيچ وجه و در هيچ حالى از احوال تركش جايز نيست . | به اين هم اكتفا نكرد، بلكه مساله نماز خواندن و زكات دادن و نترسيدن جز از خدا را هم اضافه كرد، و فرمود: «و اقام الصلوه و آتى الزكوه و لم يخش الا الله» براى اينكه مقام آيه مقام بيان و معرفى كسانى است كه بر خلاف كفار از عملشان منتفع مى شوند، و معلوم است كسى كه تارك فروع دين آنهم نماز و زكات كه دو ركن از اركان دينند بوده باشد او نيز به آيات خدا كافر است ، و صرف ايمان به خدا و روز جزا فايده اى بحالش ندارد، هر چند در صورتى كه به زبان منكر آنها نباشد در زمره مسلمانان محسوب مى شود، و وقتى كافر است كه بزبان انكار كند. | ||
و اگر از ميان فروع دين تنها نماز و زكات را اسم برد، براى اين است كه نماز و زكات از آن اركانى است كه به هيچ وجه و در هيچ حالى از احوال تركش جايز نيست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۶۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۶۹ </center> | ||
و از اين اقتضاى مقامى كه گفتيم برمى آيد كه منظور از جمله | و از اين اقتضاى مقامى كه گفتيم برمى آيد كه منظور از جمله «و لم يخش الا الله» خشيت دينى است كه همان عبادت است ، نه خشيت و ترس طبيعى و غريزى ، چه اين نوع ترس را همه دارند، مگر اولياى مقربين مانند انبياء كه قرآن درباره شان فرموده : «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله». | ||
وجه تغيير از عبادت به | |||
و وجه اينكه از عبادت ، كنايه آورد به خشيت خدا، اين است كه از ميان علل و موجبات معبود گرفتن ، دو چيز از همه معروفتر است ، يكى ترس از غضب معبود و ديگرى اميد به رحمتش ، و اميد به رحمت هم برگشتش باز به ترس از انقطاع آن است ، كه آن نيز سخط معبود است | ==وجه تغيير از عبادت به «خشية» و بیان ملازمه بين عبادت و ترس== | ||
و وجه اينكه از عبادت ، كنايه آورد به خشيت خدا، اين است كه از ميان علل و موجبات معبود گرفتن ، دو چيز از همه معروفتر است ، يكى ترس از غضب معبود و ديگرى اميد به رحمتش ، و اميد به رحمت هم برگشتش باز به ترس از انقطاع آن است ، كه آن نيز سخط معبود است. | |||
پس كسى كه خدا و يا بتى را مى پرستد يا ترس از غضب او را به پرستش وادار كرده ، و يا ترس از زوال نعمت و رحمت . بنابراين ، عبادت در حقيقت همان ترس است ، و مصداقى است براى ترس كه آن را مجسم مى سازد، و ميان آندو ملازمه هست ، اين بود وجه كنايه مزبور، پس معناى آيه اين مى شود - و خدا داناتر است - و غير از خدا احدى از آلهه را نپرستد. | |||
«''' فعسى اولئك ان يكونوا من المهتدين '''» يعنى آن كسانى كه به خدا و روز جزا ايمان آورده و احدى را غير از خدا نپرستيدند در حقشان اميد مى رود كه از هدايت يافتگان باشند. و اين اميد قائم به نفس آنان و يا عموم مخاطبين به آيه است ، نه اينكه قائم به خدا باشد، چون اميد درباره خدا محال است ، زيرا كسى ممكن است اميدوار شود كه نسبت به آن مطلوب مورد اميدش جاهل باشد، و نداند آيا تحقق پيدا مى كند يا نه ، و جهل در خداى تعالى راه ندارد. | «''' فعسى اولئك ان يكونوا من المهتدين '''» يعنى آن كسانى كه به خدا و روز جزا ايمان آورده و احدى را غير از خدا نپرستيدند در حقشان اميد مى رود كه از هدايت يافتگان باشند. و اين اميد قائم به نفس آنان و يا عموم مخاطبين به آيه است ، نه اينكه قائم به خدا باشد، چون اميد درباره خدا محال است ، زيرا كسى ممكن است اميدوار شود كه نسبت به آن مطلوب مورد اميدش جاهل باشد، و نداند آيا تحقق پيدا مى كند يا نه ، و جهل در خداى تعالى راه ندارد. | ||
ویرایش