۱۶٬۹۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
و در الدر المنثور است كه : ابن ابى شيبه و احمد و ترمذى (وى روايت را حسن دانسته ) و ابو الشيخ و ابن مردويه از انس روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آيات برائت را به ابو بكر داد تا به مكه ببرد، سپس او را خواست و فرمود: نبايد اين رسالت را به مردم ابلاغ كند مگر يك نفر از خاندانم ، آنگاه على (عليه السلام ) را خواست و آيات را به وى داد. | و در الدر المنثور است كه : ابن ابى شيبه و احمد و ترمذى (وى روايت را حسن دانسته ) و ابو الشيخ و ابن مردويه از انس روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آيات برائت را به ابو بكر داد تا به مكه ببرد، سپس او را خواست و فرمود: نبايد اين رسالت را به مردم ابلاغ كند مگر يك نفر از خاندانم ، آنگاه على (عليه السلام ) را خواست و آيات را به وى داد. | ||
<span id='link125'><span> | <span id='link125'><span> | ||
مؤلف: صاحب المنار در بعضى از كلماتش گفته است : جمله «او رجل منى: و يا مردى از خاندان من» كه در روايت سدى آمده ، در روايات ديگرى كه طبرى و ديگران نقل كرده اند تفسير شده ، چون در آن روايات آمده: «او رجل من اهل بيتى : و يا مردى از اهل بيتم» | مؤلف: صاحب المنار در بعضى از كلماتش گفته است : جمله «او رجل منى: و يا مردى از خاندان من» كه در روايت سدى آمده ، در روايات ديگرى كه طبرى و ديگران نقل كرده اند تفسير شده ، چون در آن روايات آمده: «او رجل من اهل بيتى : و يا مردى از اهل بيتم» | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۳۵ </center> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
و چرا نگوئيم كه همه آن تعبيرات يعنى : «الا رجل منى» و «الا رجل منك» و «الا رجل من اهلى» و «الا رجل من اهل بيتى» همه كنايه از شخص على (عليه السلام ) است؛ يكى مى گويد: على از نفس رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است . ديگرى مى گويد: اهل او است. سومى مى گويد: اهل بيت او است. لا جرم كسى كه معظم روايات را با يك روايت آنهم بنا به يك نقلش تفسير مى كند، و چنين تفسيرى را جايز مى داند غافل است از اينكه از گرماى آفتاب به نور آتش گريخته و خلاصه دچار اشكال بزرگترى مى شود. | و چرا نگوئيم كه همه آن تعبيرات يعنى : «الا رجل منى» و «الا رجل منك» و «الا رجل من اهلى» و «الا رجل من اهل بيتى» همه كنايه از شخص على (عليه السلام ) است؛ يكى مى گويد: على از نفس رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است . ديگرى مى گويد: اهل او است. سومى مى گويد: اهل بيت او است. لا جرم كسى كه معظم روايات را با يك روايت آنهم بنا به يك نقلش تفسير مى كند، و چنين تفسيرى را جايز مى داند غافل است از اينكه از گرماى آفتاب به نور آتش گريخته و خلاصه دچار اشكال بزرگترى مى شود. | ||
<span id='link126'><span> | <span id='link126'><span> | ||
اشكال سومى كه به گفتار صاحب المنار متوجه است اين است كه وى گمان كرده استفاده اين معنا كه (( على (عليه السلام) به منزله نفس رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است )) مستند به صرف اين است كه فرمود: «رجل منى» آنگاه پيش خود گفته : صرف اينكه كسى بگويد: «فلانى از من است» دلالت ندارد بر اينكه فلانى در همه شوون به منزله نفس او است ، و بيش از اين را نمى رساند كه يك نوع اتصال و اتباع ميان من و او هست ، همچنانكه در گفتار ابراهيم آمده كه گفت «فمن تبعنى فانه منى» مگر اينكه قرينه ديگرى در كار باشد و بيش از اين را برساند، مانند آيه «و من يتولهم منكم فانه منهم». | اشكال سومى كه به گفتار صاحب المنار متوجه است اين است كه وى گمان كرده استفاده اين معنا كه (( على (عليه السلام) به منزله نفس رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است )) مستند به صرف اين است كه فرمود: «رجل منى» آنگاه پيش خود گفته : صرف اينكه كسى بگويد: «فلانى از من است» دلالت ندارد بر اينكه فلانى در همه شوون به منزله نفس او است ، و بيش از اين را نمى رساند كه يك نوع اتصال و اتباع ميان من و او هست ، همچنانكه در گفتار ابراهيم آمده كه گفت «فمن تبعنى فانه منى» مگر اينكه قرينه ديگرى در كار باشد و بيش از اين را برساند، مانند آيه «و من يتولهم منكم فانه منهم». | ||
خط ۵۳: | خط ۵۵: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۳۷ </center> | ||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
اشكال چهارم اينكه ، وى در بحث خود از روايات داله بر اينكه اهل بيت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) على و فاطمه و حسنين بوده و نه غير، اسمى نبرده ، و به روى خود نياورده كه اصلا چنين اخبارى هم در مساله وجود دارد، و حال آنكه اين روايات همه صحيحه و علاوه بالغ به حد تواتر است ، و ما بعضى از آنها را در تفسير آيه مباهله ايراد كرديم ، و قسمت عمده آنها را بزودى در بحث از آيه تطهير ايراد خواهيم نمود - ان شاء الله -. | اشكال چهارم اينكه ، وى در بحث خود از روايات داله بر اينكه اهل بيت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) على و فاطمه و حسنين بوده و نه غير، اسمى نبرده ، و به روى خود نياورده كه اصلا چنين اخبارى هم در مساله وجود دارد، و حال آنكه اين روايات همه صحيحه و علاوه بالغ به حد تواتر است ، و ما بعضى از آنها را در تفسير آيه مباهله ايراد كرديم ، و قسمت عمده آنها را بزودى در بحث از آيه تطهير ايراد خواهيم نمود - ان شاء الله -. | ||
خط ۶۷: | خط ۷۰: | ||
مؤلف : رواياتى كه بر طبق مضمون اين روايت از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) در تفسير چهار ماه مورد بحث وارد شده بسيار زياد است ، و كلينى و صدوق و عياشى و قمى و ديگران (عليهم الرحمة) در كتب خود آنها را نقل كرده اند. همين مضمون از طرق اهل سنت نيز روايت شده است ، البته در اين ميان روايات ديگرى از طرق آنان هست كه مضمونش غير اين مضمون است، حتى در پاره اى از آنها چنين آمده: «ابوبكر در سال نهم هجرى در ماه ذى القعده با مردم به حج رفت» و چون اين روايت تاييد نشده لذا از استناد به آن چشم پوشى كرديم . | مؤلف : رواياتى كه بر طبق مضمون اين روايت از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) در تفسير چهار ماه مورد بحث وارد شده بسيار زياد است ، و كلينى و صدوق و عياشى و قمى و ديگران (عليهم الرحمة) در كتب خود آنها را نقل كرده اند. همين مضمون از طرق اهل سنت نيز روايت شده است ، البته در اين ميان روايات ديگرى از طرق آنان هست كه مضمونش غير اين مضمون است، حتى در پاره اى از آنها چنين آمده: «ابوبكر در سال نهم هجرى در ماه ذى القعده با مردم به حج رفت» و چون اين روايت تاييد نشده لذا از استناد به آن چشم پوشى كرديم . | ||
<span id='link128'><span> | <span id='link128'><span> | ||
==رواياتى درباره اين كه اعلام كننده آيات برائت، على «ع» بوده است == | ==رواياتى درباره اين كه اعلام كننده آيات برائت، على «ع» بوده است == | ||
و در تفسير عياشى از حكيم بن جبير از على بن الحسين (عليهماالسلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه «و اذان من الله و رسوله» فرموده است : مقصود از «اعلام كننده» ، اميرالمؤمنين (عليه السلام ) است. | و در تفسير عياشى از حكيم بن جبير از على بن الحسين (عليهماالسلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه «و اذان من الله و رسوله» فرموده است : مقصود از «اعلام كننده» ، اميرالمؤمنين (عليه السلام ) است. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۴: | ||
دليل بر اين قول هم اين است كه كسى كه شب قربان تا طلوع فجر را درك كند حج را درك كرده و از او مجزى است ، هر چند وقوف در روز عرفه را نداشته . | دليل بر اين قول هم اين است كه كسى كه شب قربان تا طلوع فجر را درك كند حج را درك كرده و از او مجزى است ، هر چند وقوف در روز عرفه را نداشته . | ||
<span id='link129'><span> | <span id='link129'><span> | ||
==مقصود از «حج اکبر»، در روايات شيعه == | ==مقصود از «حج اکبر»، در روايات شيعه == | ||
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: امير المؤ منين فرموده حج اكبر روز قربان است ، و احتجاج كرده به آيه قرآن كه مى فرمايد: «فسيحوا فى الارض اربعه اشهر» و اين چهار ماه عبارت است از بيست روز از ذى الحجه و تمامى محرم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الاخر، و اگر روز حج اكبر روز عرفه (نهم ذى الحجه ) باشد آنگاه تا روز دهم ربيع الاخر چهار ماه و يك روز مى شود و حال آنكه قرآن فرموده مهلت كفار از روز حج اكبر چهار ماه است، و نيز استدلال كرده اند به آن آيه ديگر كه مى فرمايد: «و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر» و سپس فرموده كه اعلام كننده در آن روز من بودم. | امام صادق (عليه السلام ) فرمود: امير المؤ منين فرموده حج اكبر روز قربان است ، و احتجاج كرده به آيه قرآن كه مى فرمايد: «فسيحوا فى الارض اربعه اشهر» و اين چهار ماه عبارت است از بيست روز از ذى الحجه و تمامى محرم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الاخر، و اگر روز حج اكبر روز عرفه (نهم ذى الحجه ) باشد آنگاه تا روز دهم ربيع الاخر چهار ماه و يك روز مى شود و حال آنكه قرآن فرموده مهلت كفار از روز حج اكبر چهار ماه است، و نيز استدلال كرده اند به آن آيه ديگر كه مى فرمايد: «و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر» و سپس فرموده كه اعلام كننده در آن روز من بودم. | ||
خط ۹۹: | خط ۱۰۴: | ||
و در روايت ديگرى آمده كه حج اكبر آن سالى است كه ابو بكر در آن سال به حج رفت و اين وجه بى انطباق با روايتى كه قبلا از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرديم نيست ، همان روايتى كه داشت حج اكبر را از اين رو حج اكبر ناميدند كه در آن سال هم مسلمانان به حج آمده بودند و هم مشركين . | و در روايت ديگرى آمده كه حج اكبر آن سالى است كه ابو بكر در آن سال به حج رفت و اين وجه بى انطباق با روايتى كه قبلا از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرديم نيست ، همان روايتى كه داشت حج اكبر را از اين رو حج اكبر ناميدند كه در آن سال هم مسلمانان به حج آمده بودند و هم مشركين . | ||
<span id='link130'><span> | <span id='link130'><span> | ||
و در تفسير عياشى از زراره از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه «فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم» فرمود: «اشهر حرم» از روز قربان شروع مى شود تا دهم ربيع الاخر. | و در تفسير عياشى از زراره از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه «فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم» فرمود: «اشهر حرم» از روز قربان شروع مى شود تا دهم ربيع الاخر. | ||
ویرایش