گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
پس طريقى كه آدمى را به سعادت برساند - يعنى اعتقادات و اعمالى معين - واسطه بين او و بين سعادت او است، كه نامش را «دين» و يا «سنت حياتى» مى گذاريم، كه به مقتضاى نظام عام عالمى و نظام خاص انسانى تعيين يافته است. و به عبارتى ديگر، آن را «فطرت» نام مى گذاريم، و اين طريق و اين واسطه تابع آن نظام است.
پس طريقى كه آدمى را به سعادت برساند - يعنى اعتقادات و اعمالى معين - واسطه بين او و بين سعادت او است، كه نامش را «دين» و يا «سنت حياتى» مى گذاريم، كه به مقتضاى نظام عام عالمى و نظام خاص انسانى تعيين يافته است. و به عبارتى ديگر، آن را «فطرت» نام مى گذاريم، و اين طريق و اين واسطه تابع آن نظام است.


و اين همان است كه خداى تعالى به آن اشاره نموده و مى فرمايد: «'''فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر النّاس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم'''».
و اين همان است كه خداى تعالى به آن اشاره نموده و مى فرمايد: «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر النّاس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم».


پس معلوم شد كه آن سنت حياتى، كه سالك خود را به سعادت انسانى اش مى رساند، يك سنت است. سنتى است كه نظام عالمى و آدمى آن را اقتضاء دارد. خواهى گفت: از كجا بايد فهميد كه نظام عام و خاص مزبور، اقتضاى آن را دارد؟ در جواب مى گوييم: از اين كه مى بينيم جهازات وجودى خود ما نيز، آن را اقتضا دارد. خواهى گفت: از كجا بفهميم جهازات وجودى ما چنين اقتضايى را به حق دارد؟  
پس معلوم شد كه آن سنت حياتى، كه سالك خود را به سعادت انسانى اش مى رساند، يك سنت است. سنتى است كه نظام عالمى و آدمى آن را اقتضاء دارد. خواهى گفت: از كجا بايد فهميد كه نظام عام و خاص مزبور، اقتضاى آن را دارد؟ در جواب مى گوييم: از اين كه مى بينيم جهازات وجودى خود ما نيز، آن را اقتضا دارد. خواهى گفت: از كجا بفهميم جهازات وجودى ما چنين اقتضايى را به حق دارد؟  
۱۶٬۸۸۰

ویرایش