۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
باز از اين هم كه بگذريم، روايات دال بر نهى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از متعه آن قدر تهافت و تناقض دارد كه نمى شود به آن ها تمسك كرد. دليل محكمى هم كه به آن تمسك شده و همه قبولش كرده اند، يعنى كلام عمر بن خطاب كه در ايام خلافتش از متعه نهى نمود، و رواياتى كه از او پيرامون اين داستان نقل شده، همه روايات نهى و داستان نسخ را رد مى كند. | باز از اين هم كه بگذريم، روايات دال بر نهى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از متعه آن قدر تهافت و تناقض دارد كه نمى شود به آن ها تمسك كرد. دليل محكمى هم كه به آن تمسك شده و همه قبولش كرده اند، يعنى كلام عمر بن خطاب كه در ايام خلافتش از متعه نهى نمود، و رواياتى كه از او پيرامون اين داستان نقل شده، همه روايات نهى و داستان نسخ را رد مى كند. | ||
و ما در اين باره، پاره اى مطالب در تفسير آيه «و احلّ لكم ما وراء ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهن فاتوهنّ اجورهنّ فريضة» ايراد نموديم. و از جمله لطايفى كه دلالت دارد بر اين كه متعه، نكاح و زوجيت است، نه زنا و سفاح، اين است كه جمله «فما استمتعتم به ...» بعد از جمله «محصنين غير مسافحين» قرار گرفته، و متعه را به عنوان يكى از مصاديق احصان و غير سفاح دانسته. | و ما در اين باره، پاره اى مطالب در تفسير آيه «و احلّ لكم ما وراء ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهن فاتوهنّ اجورهنّ فريضة» ايراد نموديم. و از جمله لطايفى كه دلالت دارد بر اين كه متعه، نكاح و زوجيت است، نه زنا و سفاح، اين است كه جمله «فما استمتعتم به...» بعد از جمله «محصنين غير مسافحين» قرار گرفته، و متعه را به عنوان يكى از مصاديق احصان و غير سفاح دانسته. | ||
پس از آنچه ذكر كرديم، معلوم شد كه متعه در شرع اسلام و در عرف قرآن نكاح و زوجيت است نه زنا و سفاح. چه اين كه بگوييم بعدها به وسيله آيات و يا روايات نسخ شده - همچنان كه بيشتر اهل سنت اين را مى گويند - و يا مانند شيعه به پيروى از امامان اهل بيت، معتقد باشيم كه نسخ نشده است. | پس از آنچه ذكر كرديم، معلوم شد كه متعه در شرع اسلام و در عرف قرآن نكاح و زوجيت است نه زنا و سفاح. چه اين كه بگوييم بعدها به وسيله آيات و يا روايات نسخ شده - همچنان كه بيشتر اهل سنت اين را مى گويند - و يا مانند شيعه به پيروى از امامان اهل بيت، معتقد باشيم كه نسخ نشده است. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
در نتيجه نكاح داراى دو قسم مى شود. يكى نكاح دائم كه براى خود احكام دارد، مثل اين كه ازدواج با بيش از چهار زن دائمى جايز نيست و مانند: مسأله احصان، نفقه، فراش، عده و غير ذلك. نوع دوم نكاح موقت كه آن را نيز احكامى است كه به منظور سهولت ازدواج تشريع شده و احكامى چند از نكاح دائم دارد. يكى اين كه زنى كه متعه شده، همسر شوهر خويش است و ديگران نمى توانند با او ازدواج كنند. دوم اين كه اگر فرزندى آورد، ملحق به پدرش است. سوم اين كه بايد عده نگه دارد. | در نتيجه نكاح داراى دو قسم مى شود. يكى نكاح دائم كه براى خود احكام دارد، مثل اين كه ازدواج با بيش از چهار زن دائمى جايز نيست و مانند: مسأله احصان، نفقه، فراش، عده و غير ذلك. نوع دوم نكاح موقت كه آن را نيز احكامى است كه به منظور سهولت ازدواج تشريع شده و احكامى چند از نكاح دائم دارد. يكى اين كه زنى كه متعه شده، همسر شوهر خويش است و ديگران نمى توانند با او ازدواج كنند. دوم اين كه اگر فرزندى آورد، ملحق به پدرش است. سوم اين كه بايد عده نگه دارد. | ||
<span id='link15'><span> | <span id='link15'><span> | ||
==بيان فساد گفتار كسانى كه زوجيت متعه را انكار كرده اند == | ==بيان فساد گفتار كسانى كه زوجيت متعه را انكار كرده اند == | ||
با اين بيان، فساد گفتار جمعى از مفسرين روشن شد كه گفته اند: متعه زوجيت | با اين بيان، فساد گفتار جمعى از مفسرين روشن شد كه گفته اند: متعه زوجيت |
ویرایش